خبر پارسی – وحید دلپسند – مدیر یا مدیرانی که به مرحله ی بلوغ و تکامل رسیده اند، صاحب سبک می شوند. صاحب سبک بدین معنا که گاهی بر خلاف رویه های جاری عمل می کنند. خرق عادت دارند؛ ساختار شکنند؛ اسیر قید و بندهای مانع ساز نمی شوند؛ اگر راهی نیابند، راهی می سازند؛ گرفتار انتظارات و خرده فرمایشهای گروههای فشار نمی شوند و با ترفندی راه به خلاصی می یابند؛ هدف را گم نمی کنند و از همه مهمتر، به جای نفرین به تاریکی، شمعی می افروزند. این مدیران مولفند؛ صاحب اثر و نشانه.
محیط موثر از عمل این مدیران در دراز مدت منتفع از اقدامات آنان است. به عبارتی، قلمرو اثر این مدیران محدود به سازمانشان نیست؛ چه بسا جامعه را نیز تحت تاثیر سبک خاص و ایده های متنوع خود کنند.
همه می دانیم مدیران امروز ما (به ویژه در بخش دولتی) عموما مدیران گزارش کار هستند. مدیر گزارش کار مدیری است که فعالیت هایش صرفا برای ارایه گزارش کار به مافوق سامان می پذیرد. این دست مدیران روزگار به رفع تکلیف می گذرانند. بودجه ای بیاید تا هزینه کنند و اگر نیامد کار محول به وصول بودجه می کنند.
این که اساسا نقشی و خلاقیتی برای پیشبرد امور دارند یا نه، طبیعی است که نه و از آن هم بغرنج تر اینکه مقام بالادست نیز مواخذه ای نمی کند که وقتی بودجه نیست یا با تاخیر می رسد شما چه خلاقیت و تدبیری برای پیشبرد برنامه دارید؟!
مواخذه ای نیست چرا که مقام بالادست هم با همین دست بهانه ها به بالا دست تر خود از پرسش فرار می کند. چرخه معیوبی که اقتصاد رانتیر نفت زده ی ما را قریب چند دهه است گرفتار خود کرده است.
اما مدیر مولف نه این محدودیت ها را می شناسد و نه به بودجه های نفتی و آبشاری دلبسته است؛ راهی می یابد یا می سازد. برای بیلان کار هم فعالیت نمی کند. فعالیت می کند تا اثر بگذارد.
این متن بهتر بود برای جمع بندی مجموعه نوشتارهای ذیل عنوان” مولفه های مدیریت فرهنگی” نوشته می شد، اما اتفاقی خجسته در چند روز گذشته موجب واکنش شد. در جایی که مدیران نفتی ما کارها را به قصد گزارش دهی سامان می دهند و عملکرد مدیریتی خود را با ساخت و ساز سالن های اجتماعات و اتاق های کنفرانس مجللی که سالی یکی دوبار استفاده می شود، به نمایش می گذارند، مدیر مولفی پیدا شده تا باز هم مثل همیشه بلوغ خود را به نمایش بگذارد و در امتداد خدمات فرهنگی اش این بار سالن اجتماعات مجللی را که به قصد استفاده سالانه یا ماهانه تدارک دیده شده بود تبدیل به سینما کند و ظرفیتی به ظرفیت زیرساخت نمایشی و بصری شیراز بیافزاید. کاش آمار مدیران مولف شهر راز به همین یک تن محدود نمی شد