شعری از مسعود خیراتی در وصف دکتر مصدق
خبر پارسی – دکتر مسعود خیراتی –
نامت مصدق است,چه زیباست نام تو
بی شک به وسعت دریاست نام تو
ای آن که نام تو پر فر و پرشکوه
در اهتزاز بر خط تاریخ, همچو کوه
گفتم چو کوه؟نه! کلامی صحیح نیست
این گونه از تو سرودن فصیح نیست
مردی که کوه لرزه بگیرد چو بیندش
البرز, به زانو, مقابل نشیندش
ای قامتت چو سرو به باغی در اهتزاز
رعنا قدان باغ, به پیشِ تو در نیاز
ای باد نوبهار که هر جا ورودِ توست
سبزی و خرمی و شکوفه سرودِ توست
لب های لاله ها به ذکر درودِ توست
چون جانشان همه از تار و پود توست
از پند مادرت نشدی لحظه ای جدا(*)
این سان شدی به کشتیِ خوبی,تو ناخدا
هرگز هراس در تو نیامد, بزرگمرد
با آنکه بود قلب تو سرشارِ رنج و درد
آوخ که رنج تو یک یا دو تا نبود
نالیدنت ز کینه بیگانه ها نبود
دون همتانِ دوست نما چون شغالها
باعث شدند بهر وطن بس وبالها
مردی که همچو شیر به میدان رزم بود
تا آخرین نفسش, عزمِ جزم بود
شیری که غرش او بی مثال بود
تا بود و بود,دشمن دون بی مجال بود
از پشت, تیر شغالان به او رسید
در قلب پر تپشش زهر کین جهید
افسوس و حسرت و صدها دریغ و درد
از آنچه رفت بر تو ستم, ای بزرگمرد
دردا که شیر وطن نقش خاک شد
بی بهره, مام وطن, زان جان پاک شد(*)هر گاه به یاد پندی می آمدم که از مادرم شنیدم و آن پند این بود که وزن اشخاص در جامعه, به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل می کنند, برای مبارزه بیشتر حریص می شدم و خود را بهتر مجهز می کردم. “کتاب خاطرات و تاملات; دکتر مصدق”
تقدیم به پیشگاه بزرگمرد تاریخ ایران زمین, پدر بزرگوار; دکتر مصدق
“مسعود خیراتی”
درود. بر. شرف جنبش دانشجویی دکتر مسعود خیراتی که به حق الگویش مصدق است