با حسین واحدی پور از حمله مهاجمان نقابدار تا رویاهای دلنشین /تو به افق های روشن سلام می کنی

خبرپارسی-فرزاد صدری-بوی کاغذ و چینش کلمات در همسایگی همدیگر و نگاههای پر از « دو دو» زدن روی تیترها و سو تیترها و رو تیترها گاهی آنقدر تو را به مسلخ عشق می کشاند که یادت می رود از کیهان بچه ها تا این ساختمان زیبا و رویایی رسانه برجسته جنوب کشور را چگونه باید وجب کنی. حسین واحدی پور که امروز با خبرجنوب و البته سایر نشریات و رسانه های موسسه اش زندگی می کند، با تورق روزهای رفته اش می توان فهمید اراده یعنی چه و چگونه باید پلکان ترقی را بالا رفت. او هیچ ایستگاهی را برای توقف نمی پسندد. قطار اندیشه ها و طرح هایش حرکت می کند و چه باک اگر این قطار گهگاهی مورد آماج سنگ پرانی ها هم قرار بگیرد.

او دارد به افق های روشن همه فرداهایی که انتظارشان را داشته سلام می کند. راهش را در مسیری مشخص تعیین کرده و گام به گام جلو می رود. آنچه او در گفت و گوی با ما مطرح کرد فریاد حقانیت شهری را در گلو داشت که برای پایتخت فرهنگی بودن همه مولفه ها را دارد. در سرزمین حافظ و سعدی ، قلم بر کاغذ گذاشتن و آبشاری از واژه ها ایجاد کردن هنری است موروثی. امروز می توان به صراحت نوشت واحدی پور و روزنامه اش « واحد» و تک هستند. گوی سبقت را از دیگران ربودن رمز و رموزی دارد که او با مشق عشق در این مکتب ، همه واحدهایش را پاس کرده است. به افتخار ۳۵ سال دویدن یک نفس او در جاده سنگلاخی رسانه ها ، به احترام خودش و نشریه ای که هر بامداد همراه اول خیلی هاست ، تمام قد ایستاده و کلاه از سر برمی داریم. به بهانه ۳۵ سالگی خبر جنوب ، خلوت حسین واحدی پور را نشانه گرفتیم. با او از روزهایی گفتیم که شاید ترسیم امروز و امروزها برای خیلی ها بعید می نمود اما وی نشان داده رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو ان است که آهسته و پیوسته رود. حسین واحدی پور۲۴ اسفند سال ۱۳۲۹ در کرج به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در کرج،شیراز، تهران و تحصیلان تخصصی و تکمیلی را در آمریکا گذرانده است.با این که او دو دکتری در رشته های مدیریت استراتژی و رسانه دارد اما هیچ گاه نخواسته با این عناوین شناخته شود.

***

 او با پولش چه می کند؟ این سئوالی است که ذهن خیلی از دوستداران رسانه در شیراز را درگیر خود کرده است. همواره متهم است که با این همه درآمد که از روزنامه «خبرجنوب» و سایر نشریات این مؤسسه دارد چه خیری به شیراز و فارسی ها رسانده است؟ تا قبل از این که او و ساختمان ۹ طبقه جدید روزنامه اش را ببینم این سئوال ذهن مرا نیز درگیر کرده بود. ۴ ساعت فرصت داشتم تا با او صحبت کنم و جای جدید ساختمان روزنامه اش که اولین ساختمان بزرگ مطبوعاتی در بخش خصوصی بود را ببینم و ایمان بیاورم که شاید قلب خیلی ها برای شیراز می تپد اما پای عمل که می رسد نشانی از این تپش قلب نیست! و البته «حسین واحدی پور» با ساختمان مدرن و منحصر به فردش نشان می دهد برای همه روزهایی که در رسانه بوده برنامه داشته تا فردای روزنامه نگاری شیراز را با ساختمان شیک «خبرجنوب» تصور کنیم. او با ساختمان یادشده ثابت می کند از آن دست مدیرانی است که هم خیلی کار می کند، هم خوب کار می کند و هم با عشق کار می کند که ساختمان جدید روزنامه اش را با عشق می سازد، ساختمانی که هم «موزه مطبوعات» دارد و هم  VIP برای اهالی رسانه. حتی تصورش هم برای روزنامه نگاران شیرین است این که با داشتن کارت VIP روزنامه خبر می توانیم میهمانی را از هر کجای ایران که دلمان بخواهد به شیراز دعوت کنیم بی آن که نگران پول بلیت هواپیمایش یا اسکان او و یا غذایش باشیم تصور کنید با داشتن این کارت هر وقت دلمان گرفت می توانیم به VIP روزنامه برویم فنجانی قهوه بنوشیم و با دوستان رسانه ای گپ و گفتی تازه کنیم.

واحدی پور تپش قلبش و عشقش به شیراز را با طبقات بی نظیر این ساختمان نشان می دهد دست شما را می گیریم و همراه با مرد شماره یک روزنامه نگاری شیراز نگاهی به روزنامه «خبرجنوب» و ساختمان مدرنش می اندازیم….

***

در اتاق کنفرانس منتظرش نشسته ام دیری نمی گذرد که با مشاور حقوقی اش «منوچهر قوامی» که اتفاقاً نسبتی نزدیک با من دارد، وارد می شود. بعد از سلام و روبوسی و تعارفات معمول می گوید هر چه دل تنگت می خواهداز روزنامه بگو! راستش بیش از آن که بر روزنامه وزین او و پرسنل توانایش نقد داشته باشم، دوست داشتم با او دیالوگ کنم از استانداردهای یک روزنامه ایده آل استانی تا ضرورت آدم ها و دیدگاه های جدید در روزنامه. شاید بیشتر از یک ساعت مونولوگ داشتم و او با صبر و حوصله عجیبی گوش می داد و یادداشت بر می داشت و البته آخر سر از او خواهش کردم کمی از ناگفته های روزنامه اش را برایم بگوید ناگفته هایی که پاسخ خیلی از شایعات پیرامون روزنامه اش باشد.

 بالای ۳ هزار تیراژ دروغ است

صحبت هایم که تمام شد از روزنامه اش می گوید. «خبرجنوب» را بی حاشیه ترین روزنامه کشور می داند و می گوید: نزدیک به ۱۰ هزار روز انتشار روزنامه بدون یک شماره تعطیلی کار آسانی نیست. با این توضیح که با ۶۵ هزار تیراژ روزانه هیچگونه برگشتی هم نداریم، این در حالی است که ۲۰ درصد برگشتی در عالم مطبوعات یک امر متداولی است. من به شما اطمینان می دهم هر روزنامه ای که به صورت رنگی در شهرستان ها با ماشین شیت تک رنگ و کاغذ کاهی چاپ شود و بخواهد تا ساعت ۱۰ شب خبر بگیرد و ساعت ۳ صبح هم توزیع خود را آغاز کند اگر بگوید بالای ۳ هزار تیراژ دارد کذب است.

البته به غیر از چند روزنامه دولتی که امکانات و تجهیزات مدرنی دارند و به واسطه پشتیبانی دولتی شان روزنامه را ارزان به دست خواننده می رسانند.

تعرفه آگهی هایمان بالا نیست

 وقتی به او گفتم قیمت آگهی روزنامه اش بسیار بالاست می گوید: شما تعداد صفحات روزنامه خبر را نگاه کنید. باور کنید هزینه ها کمرشکن است و تازه قیمت آگهی ما هم بالا نیست، روزنامه «خبرجنوب» حدود ۳۰۰ پرسنل دارد. این تعداد پرسنل را  کمتر روزنامه دیگری دارد و این تعداد با وجودی که زحمت بسیار می کشند، به ویژه همکاران تحریریه اما حداقل حقوق را می گیرند و بعضی از آنها با پورسانت آگهی گذران زندگی می کنند.

یادش به خیر کیهان بچه ها!

دوست داشتم فلاش بکی به گذشته اش بزند و از کودکی های خود برایم بگوید، از اولین روزهایی که با سن کم کار خبری می کرد. نگاهش را به افقی دور می اندازد و می گوید: از ۱۰ سالگی خبرنگار کیهان بچه ها بودم و در کلاس ششم دبستان مسئول خبرهای دانش آموزی مدارس کرج. آقای «محمود مصور رحمانی» کارشناس ارشد ثبت احوال و سردبیر آن زمان مجله های «ترقی و امید ایران» بود، ششم دبستان خبرنگار او در مدارس کرج شدم. از آن موقع تا حالا این شغل را ترک نکردم  کلاس هفتم و هشتم طراح جدول سینمایی مجله های «ستاره سینما» و «فیلم و هنر» و همزمان با مجله کیهان ورزشی همکاری داشتم.

کلاس هشتم مسئول پیاده کردن و کنترل خبرهای رادیو برای روزنامه پست تهران و مرد مبارز بودم، در روزنامه اطلاعات و تعدادی از روزنامه های آن موقع به عنوان خبرنگار کار می کردم.

 حضور در شیراز

واحدی پور ادامه می دهد قبل از انقلاب و پیش از حزب رستاخیز، سه حزب ایران نوین، مردم، پان ایرانیست فعالیت داشتند به واسطه علاقه به کار مطبوعاتی همزمان با هر سه ارکان این حزب ها روزنامه ایران نوین، روزنامه مردم و روزنامه خاک و خون همراه با درس خواندن همکاری می کردم، پس از این که به واسطه بیماری آسم پدرم به شیراز آمدیم مدتی با روزنامه آیندگان و بعد هم به عنوان سرپرست نشریات جانبی مؤسسه اطلاعات در فارس کار می کردم که البته سرپرست روزنامه اطلاعات آن موقع آقای فرازمند بودند. در آن موقع از هر دبستان و دبیرستانی برای مجله های اطلاعات کودکان، جوانان – اطلاعات هفتگی – بانوان و دنیای ورزش خبرنگار گرفته بودم و خبرهای مدارس را در این نشریات چاپ می کردم.

 استارت خبر جنوب و حملات مهاجمانی با صورت های پوشیده

  پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال ۱۳۵۷ دست به انتشار روزنامه «خبرجنوب» زدم. در این سال ابتدا چند شماره نمونه چاپ کردم تا این که امتیاز رسمی روزنامه از طرف وزارت ارشاد ملی صدور و از اول مهرماه ۱۳۵۸ به صورت رسمی و قانونی این روزنامه منتشر شد و چون از همان شماره اول بنایمان را براساس پیروی از اصول قانون گذاشتیم و خود را در اختیار این حزب و آن حزب و گروه ها و دسته ها و سازمان های سیاسی قرار ندادیم.

ضمن حمایت از سوی مردم بارها و بارها مورد هجوم و ضرب و شتم گروه های مختلف قرار گرفتیم. روزنامه را با امکانات اولیه آماده چاپ می کردیم، مطالب را با دستگاه های تایپ دستی و بعد از مدتی با ماشین های IBM حروفچینی می کردیم، تیترها و حروف های درشت را با استفاده از لتراست (حروف های چاپ برگردان) و حروف های سربی که از آنها به سختی نمونه گیری می کردیم روی دستها را چسب نواری می کشیدیم تا مرکب پخش نشود و آن وقت با چسب مایع روی کاغذهای ماکت می چسبانیدم و به صورت روزنامه دیواری آماده کرده و از روی آنها فیلم و زینگ تهیه می کردیم (که آن هم قصه اش مفصل است)، زینگ ها را تحویل چاپخانه فخر ایران و پس از مدتی چاپخانه مصطفوی می دادیم تا آنها روزنامه را چاپ کنند  کار تهیه ماکت ساعتها طول می کشید و بعضی اوقات در ساعات آخر شب ناگهان عده ای که صورتشان را داخل جوراب کرده بودند از دیوار ساختمان روزنامه بالا می آمدند و چون حاضر نبودیم آنچه آنها می خواهند را چاپ کنیم دوشاخه تلفن ها را از پریزها بیرون می آوردند و پس از ضرب و شتم و پاره کردن ماکت صفحات روزنامه و شکستن چند شیشه و میز به یکباره فرار می کردن و ناپدید می شدند! همانطور که گفتم این کار شبانه آنها بود، روزها نیز در امان نبودیم، بارها و بارها تابلوی نئون ما را می شکستند و اینکار را آنقدر ادامه دادند تا سرانجام تابلو را آهنی کردیم که شاید سنگها کمانه  کند و بر سر خودشان بخورد!

همسایه های ما هم در امان نبودند و بارها سنگهایی که برای تابلوی ما پرتاب می شد به داخل حیاط و ساختمان آنها اصابت می کرد، اما این همسایه های بسیار محترم ما را تحمل می کردند و هنوز هم محبت آنها ادامه دارد که بسیار شرمنده آنها هستیم.

 آش های صبحگاهی با طعم چاپخانه

چون روزنامه باید صبح ها چاپ و توزیع شود اغلب ساعت ۴ و ۵ صبح با ماشینم دنبال خدا بیامرز آقارضا صدیقی چاپچی چاپخانه مصطفوی می رفتم، برای خانواده اش آش و نان می گرفتم و از خواب ناز بیدارش می کردم و نان و آش را می دادم خواب آلود با ماشینم او را به چاپخانه می بردم تا روزنامه را چاپ کند.

 خبر ورزشی و سیل شکایت ها

حدود ۱۵ سال بعد امتیاز روزنامه خبر بین الملل را گرفتم و با گستره توزیع بین المللی آن را در تهران چاپ کردم، نقطه برجسته این روزنامه چاپ هر روز یک ضمیمه همراه با آن بود که تا آن موقع هیچ روزنامه ای ضمیمه نداشت. بعد از خبر بین الملل، «خبر ورزشی» را چاپ کردم. ناصراحمد پور با من کار می کرد. او را به عنوان سردبیر منصوب کردم. آن موقع روزنامه ابرار ورزشی پرتیراژترین روزنامه ورزشی بود اما ما بلافاصله از همان شماره اول شدیم پرتیراژترین. روزنامه ورزشی، بیشترین زمان محاکمه یک مطبوعاتی را در ایران من دارم که مربوط به شکایاتی از روزنامه های خبر بین الملل و خبر ورزشی می شد. رییس دادگاه پرونده هم همین آقای «قاضی مرتضوی» معروف بود. شاکیان هم زیاد بودند از تیم های استقلال گرفته تا پرسپولیس و فدراسیون فوتبال و مسئولین تیم ملی. اینهم بخاطر  آن بود که حاضر نبودیم در اختیار تیم ها و بازیکنان و مربیان باشیم، پس از خبر ورزشی نشریه هفتگی «سیاحت و تجارت» را منتشر کردم ۵۰ هزار نسخه منتشر می شد که بیشتر در شیخ نشین های خلیج فارس گل کرده بود. ایرانی ها از این نشریه استقبال زیادی کردند. به زبان های فارسی، عربی و انگلیسی منتشر می شد. بعداً چون جای یک روزنامه گردشگری در کشور را خالی دیدم. درخواست دادم روزنامه با نام «توریسم» منتشر شود و ان شاءا… به زودی این روزنامه روی کیوسک ها قرار می گیرد. در کنار این نشریات مدت یک سال است «کتاب هفته نگاه پنجشنبه» که آن هم با تغییر نام بنام «کتاب هفته خبر» در اختیار علاقه مندان ادب و هنر قرار خواهد گرفت و سعی می کنم مثل «کتب هفته کیهان» زمان شاملو باشد.

 قدیمی ترین مدیر رسانه ای جمهوری اسلامی

همچنین یک فصل نامه ادبی منتشر می کنم به نام «نوشتا» که زحمت آن را «حسین مدل» می کشد. او از شاعران با معرفت معاصر است. با اغلب شاعران ارتباط دارد. مثلاً در فرانسه از بهترین نویسنده یا شاعر فرانسوی گفت و گو یا یادداشت می گیرد. بعد ما همین مطلب را هم به زبان فرانسوی و هم با ترجمه فارسی منتشر می کنیم یا اگر مثلاً از شاعر یا نویسنده ای ایتالیایی مطلبی داشته باشیم به زبان ایتالیایی و ترجمه فارسی مطلب را منتشر می کنیم و برای خود نویسنده یا شاعر مجله را می فرستیم. در هر حال در «نوشتا» مطالب به زبان های مختلف وجود دارد و فکر می کنیم این کار یکی از بهترین روشهای صدور انقلاب اسلامی به خارج از کشور است ما با این اقدام چهره ای فرهنگی از کشور خود ارائه می دهیم. «نوشتا» را برای دانشگاه هایی که در خارج از کشور درس فارسی زبان دارند می فرستیم. به هر حال از ده سالگی که وارد کار مطبوعاتی شدم تا حالا که حدود ۵۳ سال از کار مطبوعاتی ام می گذرد قدیمی ترین مدیر رسانه ای جمهوری اسلامی هستم و بعد از من آقای «دعایی» در روزنامه اطلاعات بیشترین سابقه را دارند.

 خط قرمزم قانون است

هیچ وقت خصلت گدایی نداشتم این ساختمان ۹ طبقه را هم با وام ۱۷ درصد می سازم، کمتر کسی می آید در یک منطقه بیزنسی شهر ساختمان فرهنگی بسازد مگر ادارات دولتی و سازمانها و نهادها. اما من عشق و علاقه ام کار فرهنگی و مطبوعاتی است و چون سعی می کنم کارم را به درستی انجام دهم مردم هم کارم را قبول کرده اند واز آن استقبال و حمایت می کنند.

کار کردن با آدم های فهیم برای من افتخار است در کنار این مسئله همیشه یاد گرفته ام به قانون احترام بگذارم و خط قرمزم قانون باشد. یادم می آید زمانی یکی از مدیران وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس می گفت اسم فلان روحانی نباشد و اسم دیگری باشد به او گفتم من عضو حزب قانونم. هرچه قانون بگوید من به آن گردن می نهم.

در هر حال باز هم می گویم مؤسسه خبر بزرگترین مؤسسه خصوصی مطبوعاتی کشور است و دوست دارم علاقه مندانی بیایند و کمکم کنند تا وزن این نشریات هرچه بیشتر بالا رود.

 کاری تازه در سطح جهان

شاید ساختمان های نشریات اطلاعات و کیهان ساختمان های بزرگی باشند اما ساختمان کیهان ساختمانی قدیمی با مربوط به ۶۰ یا ۷۰ سال پیش است و ساختمان روزنامه اطلاعات که جدیداً ساخته شده حدود ۱۲ سال از عمرش می گذرد اما ما در بهترین نقطه شیراز ساختمانی ویژه روزنامه ساخته ایم که ۹ طبقه است که ۲ طبقه آن پارکینگ و ۷ طبقه آن برای کارهای مطبوعاتی است و در آینده به عنوان یکی از مهمترین ساختمان مطبوعاتی کشور مطرح خواهد بود چرا که از ابتدا تا انتها ساختمانی فرهنگی است و برخی کارهایی که می خواهیم در آن انجام دهیم در جهان برای اولین بار خواهد بود. در این ساختمان با مجوز ارشاد مرکز مطالعات و آموزش روزنامه نگاری و اتاق مخصوص آموزش روزنامه نگاری داریم که ۲۰ نفر جا می گیرد و در آن خبرنگاران وپرسنل روزنامه را با استفاده از اساتید حوزه های اقتصادی،فرهنگی، اجتماعی، گردشگری، سیاسی، ورزشی و … خبرنگاران خود را به صورت تخصصی آموزش خواهیم داد به گونه ای که مثلاً خبرنگار سرویس اقتصادی ما کاملاً با مفاهیم این حوزه آشنا شود، حتی مستخدمین را هم زیرنظر کارشناسان هتل داری آموزش می دهیم.

موزه مطبوعاتی

در طبقه اول این ساختمان برای اولین بار در جهان موزه بین المللی مطبوعات را از یک روزنامه خواهیم داشت. بزرگترین موزه مطبوعات جهان در واشنگتن است که ۸ بار از نزدیک این موزه را دیده و می خواهم در موزه روزنامه تقریباً مثل آن هر کس هر اطلاعاتی از مطبوعات دنیا را خواست در اختیارش باشد. در این موزه مطبوعات را قاره بندی می کنیم که شامل قاره های اروپا، آمریکا، آسیا، اقیانویسیه و آفریقا است. بنابراین هر کس از هر قاره ای اطلاعات مطبوعات آن قاره را خواست در اختیارش می گذاریم. در این موزه همچنین می توانیم نمایشگاه آثار اهالی مطبوعات را برگزار کنیم و آنجا را به محل موقت نمایشگاه های مطبوعات ایران و جهان تبدیل کنیم. به عنوان مثال می شود نمایشگاه هایی از مطبوعات مناطق مختلف جغرافیایی ایران مثل شمال، غرب، شرق و یا جنوب کشور ارائه دهیم و یا مثلاً نمایشگاهی از مطبوعات تهران را با عکس و دیگر اطلاعات ارائه کنیم.

علاقه مندان بعد از بازدید از فضای موزه می توانند در فضایی که برای استراحت تعبیه شده ضمن نوشیدن چای و قهوه شبکه های مختلف خبری دنیا را به صورت آن لاین از طریق تلویزیون هایی که به همین منظور تعبیه می شود تماشا کنند و بعد با خبرگزاری ها، شبکه های مختلف خبری داخل و خارج از کشور و نیز روزنامه های مناطق مختلف کشور آشنا شوند. به شما اطمینان می دهیم این فضای جذاب رسانه ای مورد توجه همه قرار می گیرد و گردشگران داخلی و خارجی یکی از هدف گذاری های خود را بازدید از موزه بین المللی مطبوعات جهان در شیراز قرار دهند.

 تور بازدید از خبرجنوب

واحدی پور در یکی از طبقات ساختمانش سوئیتی جمع و جور برای میهمانان چند ساعته اش ساخته که مثلاً اگر روزنامه میهمانی از تهران داشت بتواند یکی دو ساعت استراحت کند. او فکر همه چیز را در این ساختمان کرده است. هر آنچه را شما در ذهن دارید او در واقعیت رنگ بخشیده است. به عنوان مثال واحدی پور برای اولین بار در دنیا در روزنامه اش تور مطبوعاتی دایره کره است به نحوی که مثلاً تور بازدید اصناف از روزنامه را برگزار می کند و اگر در روزنامه اش از گرانی نوشته اصناف به روزنامه می آیند و در قامت پرسشگر ظاهر می شوند. در این حالت آنها پرسشگرند و خبرنگار اقتصادی پاسخگو. یعنی اقشار مختلف جامعه وقتی در روزنامه نقدی به آنها می شود وقتی به روزنامه می آیند و از مواضع خود دفاع می کنند در این صورت خبرنگار یا نویسنده باید جواب بدهد، بنابراین او مجبور است اطلاعاتش موثق و به روز باشد تا بتواند از عهده سئوالات و نقدهایی که متوجه گزارش او است برآید.

در این تور مطبوعاتی بازدیدکنندگان می توانند از هر جای روزنامه که خواستند بازدید و اطلاعات کسب کنند. این اتفاق را من در هیچ رسانه ای در دنیا نخوانده و نشنیده ام،  اتفاقی که درصورت اجرا می تواند خبرساز باشد.

در اتاق کنفرانس این ساختمان نیز مسئولان و مدیران سازمان ها و نهادهای مختلف با شرکت در میزگرد به چالش کشیده می شوند و یا ممکن است در این اتاق پیرامون موضوعی خاص در زمینه های رسانه و یا فرهنگ و جامعه و … سخنرانی شود.

Vipجالب توجه

 یکی از جذاب ترین طبقات ساختمان ۹ طبقه روزنامه خبر غیر از طبقه ای که موزه مطبوعات در آن واقع شده طبقه ای است که در آن اتاق های VIP قرار دارد. این اتاق ها قرار است به شکل زیبایی مبلمان و در اختیار بازنشستگان و فرهیختگان رسانه ها قرار گیرد تا آنها هم خودشان از این اتاق ها استفاده کنند و هم اگر مهیمانانی دارند در این اتاق ها از آنها پذیرایی ویژه شود. به صورتی که برای آنها در ابتدا یک کارت VIP صادر می شود. او با استفاده از این کارت هر زمان که خواست می تواند با هماهنگی به این اتاق بیاید تا با قهوه و شیرینی و میوه از او پذیرایی شود. صاحب کارت VIP نه تنها از خودش در این اتاق پذیرایی می شود بلکه اگر میهمان فرهیخته ای از شیراز یا هر جای کشور داشت می تواند او را با نام خود دعوت کند و نکته جالب این که اگر بالفرض مثال صاحب کارت میهمانی از تهران داشته باشد روزنامه بلیت هواپیمای میهمان را از طرف صاحب کارت درب منزل او ارسال می کند و او را با احترام به فرودگاه می برند و در فرودگاه هم  دعوت کننده یا خودش یا پرسنل روزنامه از طرف صاحب کارت به فرودگاه می روند تا از او استقبال کنند. میهمان یادشده در هتل چمران شیراز اسکان می یابد و تور ویژه گردشگری در شیراز نیز برای او تدارک دیده می شود. در کنار این ها از این مهمان پذیرایی می شود.

باز نکته جالب این که همه این موارد به نام صاحب کارت VIP صورت می گیرد نه از طرف روزنامه اما همه هزینه ها را روزنامه خبر متقبل می شود. واحدی پور معتقداست انجام این کار یکی از رویاهای او برای پاسداشت اهالی رسانه است.

طبقه ششم ساختمان «موسسه خبر» نیز یکی دیگر از طبقات به یاد ماندنی این ساختمان می باشد. در این طبقه سالن همایش «آمفی تئاتر» قرار دارد واحدی پور می گوید: ان شاءا… قرار است آخر هفته ها برای خانواده خبر و همچنین مطبوعات فارس «شب شعر»، «شب موسیقی»، «شب تئاتر»، «شب فیلم» برگزار شود. همچنین در نظر داریم با دعوت از ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی «شب ورزشکار» هم برگزار کنیم.

واحدی پور همچنین اعلام کرد: امیدوارم بتوانم در مشهد مقدس نیز میهمانسرائی در نظر بگیرم و در گام اول پرسنل نشریات مؤسسه خبر برای زیارت و سیاحت در آنجا اسکان یابند.

سیستم تشویق و تنبیه

 مدیر موسسه نشریات خبر از اجرای سیستم تشویق و جریمه در روزنامه اش خبر می دهد و می گوید: در این سیستم اگر خبری را از روزنامه های دیگر عقب بمانیم خبرنگار و دست اندرکاران سرویس جریمه و اگر در انتشار خبری پیشرو باشند مورد تشویق قرار می گیرند.

تندیس همکاران رسانه ای

 آخرین بخش ساختمان را که با واحدی پور دیدن می کنیم نمای بیرونی موسسه خبر در خیابان صورتگر تقاطع هدایت است. نوع ساختمان یادشده کلاسیک و از معماری ایتالیایی و اسپانیایی الگوبرداری شده است. در نمای بیرونی ساختمان مجسمه نصب می شود و قرار است از همه همکارانی که بیش از ۱۵ سال با «خبرجنوب» همکاری دارند تندیس و سردیس تهیه و در قسمت های مختلف ساختمان نصب شود. قرار است کار ساخت این تندیس ها را یکی از بهترین مجسمه سازان ایران انجام می دهد. عکسبرداری از چهره روزنامه نگاران نیز توسط استاد «صانع» عکاس معروف شیرازی صورت می گیرد.

تندیس روزنامه نگاران نشریات خبر به تنهایی زینت بخش این ساختمان نیست، بلکه قرار است علاوه بر آنها تندیسی از روزنامه نگاران برجسته دنیا و ایران و صدالبته استان فارس و شیراز نیز ساخته و در ساختمان یادشده نصب شود. همچنین ابزارآلات چاپ روزنامه به وسیله سنگ، نمای ورودی این ساختمان را زینت می بخشد و قرار است در قسمت غرب ساختمان در کنار ساعت زیبای آن تیترهای روزنامه به صورت دیجیتال نمایش داده شود.

بدون تردید تکمیل این ساختمان و بهره برداری از آن نقطه عطفی در پرونده روزنامه نگاری مردی است که «رزبادهای» کودکی مان را رنگ واقعیت می بخشد مردی که می تواند شیراز را پایتخت رسانه ای کند. آیا پاییز زیبای شیراز این آرزوهای قشنگ را به نظاره می نشیند؟

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.