خبر پارسی – این بار برای خفه کردن، فقط دود اون موتوری ها کافی نبود! که اسپری فلفل هم به کمک دود موتوری ها آمد شاید بتوانند یادگار حاصل عمر امام و پاره تن او را خفه کنند!اما آنکه در دود این موتورها خفه شد خود تند روها بود که بازی آنها در عصر دوشنبه ۱۸ اسفندماه بازی دو سر باخت بود.
معلوم نیست چه چیزی باعث شده برخی شب عیدی سنگ و چماق و اسپری فلفل بگیرند دستشون و به خودرو حامل فرزند خلف انقلاب حمله کنند!به قول سلحشور در فیلم آژانس شیشه ای « واسه این مملکت که هزارتا دشمن داخلی و خارجی داره، از صبح تا شب داریم جون میکَنیم؛ میکَنیم یا نمیکنیم؟ بعد آقا، خودی؛ شب عیدی مییاد اسلحه رو میذاره رو شقیقه ما! این یعنی عدالت؟ چند تا جوون خونشونو برا آرامش این مملکت از دست داده باشن خوبه؟ چند تا؟ دِ بگو، خوب بگو دیگه.»
شاید تندروها جایی بشتر از زیر آفتاب طلب می کنند که علی رغم این همه فضاها و مدیریت هایی که در اختیار دارند باز هم دست بردار نیستند و آفتاب و سایه و روشنایی و تاریکی را توامان می خواهند!
وقتی نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نهم مشخص شد و نام گزینه هایی چون محمد ابراهیم انصاری لاری، استاندار پیشین فارس در دولت خاتمی، کریم شورانگیز از معاونان استانداری فارس در دولت خاتمی، عبدالحمید معافیان، رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامهریزی فارس و…مطرح شد لرزه بر اندام تندروها افتاد و قاطبه نمایندگان اصولگرای استان تمام زور خود را زدند تا بر خلاف اسامی یاد شده نام یک استاندار احمدی نژادی را از جعبه استانداران پیشنهادی وزارت کشور بیرون بیاورند.این اتفاق اگرچه نیفتاد اما وقتی نام سید محمد احمدی به عنوان استاندار فارس اعلام شد رسانه های تندرو اگرچه به گزینه آرمانی خود نرسیدند اما همین که یک اصلاح طلب مارک دار استاندار نشده بود نتوانستند شادی خود را از این موضوع پنهان کنند تا جایی که عکس و سخنان احمدی به عنوان استاندار فارس در رثای ارزش ها و شهدا و ابراز ارادت به رهبری و امام جمعه تیتر یک رسانه تندروها بود.
مشکل تندروها اما احمدی نبود مشکل آنها فضای باز دولت روحانی نسبت به دولت قبل بود فضایی که اجازه می داد اصلاح طلبان از پستوها بیرون بیایند و به آفتاب سلامی دوباره بدهند!سلام به آفتاب اصلاح طلبان اما از سوی تندروها گناهی نابخشودنی بود که استاندار دولت تدبیر و امید نباید اجازه آن را می داد!
آشوب و فتنه تندروها از همین زمان آغاز شد و بسیاری از برنامه های عمومی اصلاح طلبان لغو و اندک برنامه های آنان نیز همراه با تنش و حاشیه پیش رفت. تندروها در روز قدس که نماد وحدت و انزجار از خشونت بود نیز حاشیه درست کردند و برخی از مسئوولین شهری نیز از حاشیه های ایجاد شده توسط آنان استقبال کردند!
تندروها نه تنها خواستار سهمیه قدرت از دولت شدند که خواستار ابقای مدیران بر جای مانده از دولت احمدی نژاد بودند.دولتی که خیلی از مدیرانش بعدها به دلیل اختلاس مالی بازداشت شده و روانه زندان گشته بودند اما آنها همچنان خواستار ابقای این دسته از مدیران بودند.
تغییر مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس که عنصری سیاسی و نه فرهنگی بود تندروها را بیش از اندازه عصبانی کرد تا از همان اولین روزهای مدیریت بهزاد مریدی بر حوزه فرهنگ،این حوزه را نیز سیاسی کنند و به هر بهانه به او و برنامه هایش حمله برند!وجه مشترک حمله سیاسی به حوزه فرهنگ در سراسر کشور موسیقی بود و آنها با هر کنسرت فریاد وااسلاما سر دادند و البته آنچه در این وسط ذبح می شد ارزش های اخلاقی منبعث از آموزه های دینی بود! تندروها نه اینکه دلواپس ارزش های اسلامی باشند آنها دلواپس مقبولیتی بودند که دولت روحانی از مردم می گرفت و این مقبولیت بر آنها گران می آمد.
هرچه تندروها حوزه اقتدارشان را بیشتر به رخ استاندار می کشیدند، دکتر احمدی به مماشات با آنها می پرداخت و تندروها باورشان شده بود که با حرکت های ایزایی خود دولت را به راحتی می توانند در استان آچمز کنند و عنان اختیار را از کف استاندار بربایند.اوج خودسری تندروها اما در عصر دوشنبه ۱۸ اسفند ۹۳ خود را نشان داد تا با حضور گسترده موتور سواران بار دیگر دودهوا کنند و این بار به جای عباس ها و حاج کاظم ها ،علی مطهری ها را با این دود خفه کنند جایی که دست به دامن اسپری فلفل هم شدند بلکه چشم فتنه را کور کنند!
تندروی افراطیون این بار اما کار دستشان داد تا استاندار علیه آنها موضع بگیرد و این بار افراصیون تند رو باشند که از سوی استاندار فتنه گر خوانده شوند و او اعلام کند : هشدار می دهم در هر مقام و مرتبه ای که باشید با آنها برخورد شدید می کنیم و اجازه نمی دهیم شیراز را به کانون فتنه و توطئه تبدیل کنند!
استاندار با اشاره تلویحی به دخالت های بیجای تندروها در انتصاب مدیران استان خطاب به آنها گفت: تا امروز تلاش کردم با مدارا و بردباری اتفاقات تلخ را تحمل کنم اما گویا برخی صبر و متانت را در این اتفاقات جور دیگری تعبیر می کنند و به خود اجازه می دهند در همه مسائل ریز و درشت دولت دخالت کنند.
دکتر احمدی حتی به صورت تلویحی از به هم خوردن برنامه های اصلاح طلبان توسط تندروها ابراز ناراحتی کرد و اعلام داشت: اخلال در برخی برنامه های سیاسی برنامه ریزی شده است.
در بیانات دیروز استاندار فارس گرچه می توان حمایت قاطع از علی مطهری را دید تا جایی که او را مومن خطاب کرد و سومین شهر حرم اهلبیت را مامن مومنین دانست،اما همه این اظهارات در نظر بسیاری از حامیان دولت نوشدارو پس از مرگ سهراب بود و گمان برخی بر این است که استاندار فارس در ردیف گزینه های تغییر قرار گرفت.
نتیجه حرکت های افراطی و دور از اخلاق تندروها اما بازی دو سر باخت آنها بود.استاندار فارس اگر برود تندروها کسی را از دست دادند که در مقابل همه بدرفتاری های آنان سکوت کرد و قطعا استاندار بعد تا به این اندازه با آنها همراه نخواهد شد و اگر استاندار فارس بماند با اتفاقات پیش آمده باز هم او را از دست داده اند که دکتر احمدی پس از حادثه تلخ پیش آمده برای فرزند پاره تن امام راحل،استاندار قبل نخواهد بود که خود او گفت: به آنهایی که هر بار با کوچکترین بهانه مخل امنیت عمومی می شوند هشدار می دهم در هر مقام و مرتبه ای که باشند با آنها برخورد شدید می کنیم و اجازه نمی دهیم شیراز را به کانون فتنه و توطئه تبدیل کنند…
2 دیدگاه برای “بازی دو سر باخت برای تندروها در شیراز/ این بار تند روها خود در دود موتورهاشان خفه شدند!”
در زندگی بعدی
فرصت زیادی برای زندگی کردن دارم
کتابخانه بزرگتری می خرم
شعرهای بهتری می گویم
لباس های رنگی تری می پوشم
سفرهای دورتری می روم
شراب های کهنه تری می نوشم
لابد حظّ بیشتری می برم
و لابد رنج کمتری می کشم
در زندگی بعدی
دیگر به تو فکر نخواهم کرد ..
در زندگی بعدی به روحانی رای نمی دهم
تا احمدی استاندار شود
در زندگی بعدی به احمدی نزاد باز رای می دهم
تا حداقل خود احمدی نژاد ، مشفقیان رو عوض کنه
در زندگی بعدی
فرصت زیادی برای زندگی کردن دارم
کتابخانه بزرگتری می خرم
شعرهای بهتری می گویم
لباس های رنگی تری می پوشم
سفرهای دورتری می روم
شراب های کهنه تری می نوشم
لابد حظّ بیشتری می برم
و لابد رنج کمتری می کشم
در زندگی بعدی
دیگر به تو فکر نخواهم کرد ..
در زندگی بعدی به روحانی رای نمی دهم
تا احمدی استاندار شود
در زندگی بعدی به احمدی نزاد باز رای می دهم
تا حداقل خود احمدی نژاد ، مشفقیان رو عوض کنه
چه رنجی میکشد انسان !
کاش کمی الزیمر داشتیم و یادمان نبود که چرا انقلاب کردیم!