یک سوزن به خودی ها/گدایی فرهنگ یا فرهنگ گدایی؟/بلوغ احمدینژادیسم در دولت روحانی
رسول بهروش
۱- در شرایطی که انتظار میرفت با تغییر دولت در جمهوری اسلامی ریشه برخی رفتارهای «احمدینژادی» خشکانده شود، متاسفانه تا کنون این اتفاق رخ نداده است. تشکیل صفوف فشرده و به هم پیوسته مردم در مقابل سالنهای رایگان سینما و نیز مراکز توزیع سبد کالا، صحنههای زشت و رقتبرانگیزی را به وجود آورد که حالا در خیلی از محافل اجتماعی و تحلیلی بحثبرانگیز شده است. دولتی که آمده بود تا به دوران ترکتازی صدقهفروشها پایان بدهد و مردم را «ماهیگیر» بار بیاورد، حالا همانها را به صف کرده تا ماهیهای ظاهرا مجانیشان را بگیرند و دنبال زندگیشان بروند. تنها چند صباح بعد از آنکه در سفر استانی رییسجمهور به خوزستان شاهد رفتارهای «محمودگونه» روحانی بودیم، دولتمردان او برای شکستن یخ رابطه مردم و هنر هفتم، طرح سلام سینما را با سالنهای رایگان به اجرا درآوردند تا هجوم وحشتناک اهالی شهرهای مختلف برای تماشای طیفی از ضعیفترین فیلمهای سال، بهت و حیرت جهانیان را به دنبال بیاورد. سکانس آخر این «گداپروری» نکوهیده اما، ماجرای اعطای سبد کالا بود؛ زنجیر کردن جماعتی که «نیازمند» شناخته شدهاند، برای بخشیدن یک حلب روغن و دو بسته مرغ یخ زده!
۲- آنچه برخی از دولتمردان کشورمان برای رفع مشکلات مردم انجام میدهند، لیستی از فرمولهای به شدت سادهانگارانه است که حتی لقب «مسکن» را هم نمیتوان به آنها داد، چه برسد به درمان قطعی!در شرایطی که در دولت گذشته هم انتقادات زیادی نسبت به پرداخت یارانه مستقیم وجود داشت و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند چنین راهکاری منجر به کاهش منزلت مردم و افزایش بیقاعده تورم میشود،دولت جدید یک گام دیگر هم در این مسیر جنجالی برداشت؛ چنان که پخش مواد غذایی به شکل سهمیهبندی شده پس از دو دهه، یک بار دیگر حس و حال روزهای تلخ جنگ تحمیلی را برای ملت ایران زنده کرد. اموال عمومی مردم کشورمان در حالی به نامناسبترین شکل ممکن خرج چند وعده سیر شدن شکم آنها میشود که اگر «تدبیر» فقط شعار دولت یازدهم نبود، میشد با این سرمایه خیلی کارها کرد؛ کارخانهای راه انداخت و مشتی انسان بینوا را سر کار گذاشت یا وامی پرداخت برای از نو ایستادن جماعتی که در اثر درایتهای سیاسیون، زیر بار تحریم له شدند و همه چیزشان را از دست دادند. این روزها مردان و زنان ایرانی حسابی سحرخیز شدهاند، برای زنده کردن گوشهای از کمترین حقشان در جدالی بیرحمانه با همنوعانشان، همدردانشان…
۳- مشکل اینجاست که سوءسیاستهای اقتصادی و اجتماعی، بنیانهای زندگی خیلی از ایرانیان را متلاشی کرده است. اگر کار باشد، دلخوشی باشد، امید باشد، پشتوانه باشد و البته این همه دغدغه ریز و درشت نباشد، مردم به وقتش عادت سینما رفتن را هم از سر خواهند گرفت. در شرایط فعلی و درحالی که هزار و یک مشکل جورواجور سر راه زندگی ملت وجود دارد، به سختی میتوان آنها را از این رنجهای روزمره عبور داد و به تربیت فرهنگیشان پرداخت. گیریم که سینما دو روز در سال رایگان شد با بقیه ایام چه خواهیم کرد؟ قهر مردم با موزهها را چگونه پایان میدهیم و با بیتوجهی آنها به استادیومها چه میکنیم؟ چرا نمیخواهیم باور کنیم مدتهاست «دلمردگی» بر زندگی مردمان کشورمان سایه انداخته است؟ از حجم خلافگوییها و وعدههای بعید بکاهید، اعتماد را به آنها برگردانید، ریههایشان را سرشار از اکسیژن کنید و مطابق سادهترین وظایفتان کار و بارشان را رونق بدهید؛ مطمئن باشید آنها دوباره به زندگی بازخواهند گشت، با همه جزییاتش. میگویند و پر بیراه هم نمیگویند که فقر اقتصادی، به دنبال خودش فقر فرهنگی را سوغات میآورد. رفتار این مردم بیدلیل و یک شبه تا این حد سقوط نکرده است. اینها همانهایی هستند که روزگاری مرد و زن دوش به دوش هم راهی استادیومها میشدند و هیچ فاجعهای هم رخ نمیداد. اینها همانهایی هستند که سالها در صف طولانی سینماها میایستادند، «پول» میدادند و فیلم میدیدند. اگر امروز از صحنههای اجتماعی محو شدهاند و فعالیت جمعی را ترک کردهاند، حتما دلیلی دارد که باید ریشهاش را جست. این معضل با رایگان کردن تماشای فیلم و فوتبال و موسیقی حل نخواهد شد.
۴- این روزها شهرداری تهران مصمم شده است که دستفروشهای قطار شهری را از محیط مترو بیرون کند؛ بدون آنکه خودش را در قبال آنها «مسوول» بداند و بیآنکه آلترناتیوی برای تامین حداقلی معاششان ارایه داده باشد. فلسفه دوستان برای اجرای سختگیرانه این طرح، مبارزه با تکدیگری است؛ غافل از آنکه این سالها دولت ایران خودش در قامت یک متکدیپرور چیرهدست ظاهر شده و ذرهذره ملت را به صدقهخوری عادت داده است.
این کار دقیقا مصداق گدا پروری و ایجاد فرهنگ رایگان درمان و ویزیت مجانیست. همان که در یک روز یک تیم پزشکی به یک روستا میروند با شعار ویزیت رایگان و صد افسوس که میبینی یک شبه خیل عظیمی از مردم و به عبارت بهتر تمام اهالی روستا بیمار میشوند و در صف چند صد متری می ایستند تا قربانی شعار های پوچ مسوولان مبنی بر ( ویزیت رایگان) باشند وآن مسول از قبل آن کار تشویقی میگیرد.
بنده خودم بارها به این مراکز به عنوان پزشک فرستاده شدم ولی قسم میخورم نرفتمن بسیار بهتر از رفتنم بود
در سایت دانشگاه علوم پزشکی نوشته :به مناسبت دهه فجر خدمات دندانپزشکی رایگان به مردم ارائه میشود . سوال:
1. آیا این فرهنگ گدا پروری نیست؟؟
2. چرا ما رو مجبور کردن در این طرح شرکت کنیم؟ آیا درست است که ما زحمت بکشیم ایمانیه بر افتخاراتش افزوده بشه؟
3. اگر واقعا هدف خدمت به مردمه پس چرا خدماتی مانند عصب کشی و ارتودنسی شاملش نمیشه؟ جز اینه که دانشگاه عادت کرده فقط از نیروی پزشکی و دندانپزشکی بهره کشی کنه و بیگاری بکشه؟جز این نیست که هزینه مواد مصرفی در عصب کشی و ارتودنسی و دندان مصنوعی زیاده و ایمانیه فقط از نیروی مفت بیگاری میکشه؟
4. چرا به مناسبت دهه فجر یا هرمناسبت دیگه مدام میگن خدمات دندان پزشکی و پزشکی رایگان؟؟ ایا کسی شنیده بگن نان رایگان گوشت رایگان و …یعنی مردم محروم نان و گوشت و … نیاز ندارند و فقط نیازمند طبیب هستند؟
5. مطمئن باشید تنها کاری که در این اردوهای به اصطلاح جهادی ! انجام نمیشه خدمت به مردمه. ولسلام
اینم آدرسش:
http://webda.sums.ac.ir/news/0278
عزت مردم ایران، فرهنگ بزرگ و سترگ ایرانی در حال نابودی است. مردم مثل وحشی ها به هم می پرند کسی به کسی احترام نمی گذارد همه برای تنازع بقا حاضرند دیگری را بدرند. با ما چه کردند؟ بر سر ما چه آورند؟ این بود وعده ها؟ این بود عزت ما؟ قبرستانهایمان روز بروز به دلیل ناکارآمدی بهداشت، جاده ها، تامین امنیت و … در حال پر شدن است و این درحالی است که احمدی نژاد می گفت حاضریم جهان را مدیریت کنیم!!!!!!!
جناب صدری سلام
اگه بخوایم یه مقاله انتقادی واست بفرستیم تا درج کنی چگونه باهات تماس میشه گرفت؟
بالاب صفحه زیر آرم سایت یه نوار مشکی رنگی هست قسمت تماس با ما رو کلیک کنید آدرس ایمیل و شماره تلفن هست