به بهانه نشست وزیر کشور با نمایندگان احزاب و تشکلهای سیاسی / جای خالی احزاب قوی در کنش های اجتماعی
*دکتر فیض الله منصوری –
خبر پارسی – چند وقت دیگر انتخابات مجلس است،ائتلاف های گوناگون قومی،ایدئولوژیک و منطقه ای صورت می گیرد.شعارهای گوناگون داده می شود،عده ای در لیست این گروه،عده ای در آن گروه،بالاخره انتخابات برگزار می شود وعده ای نماینده می شوند،نه رای دهندگان دقیقاً می دانند به کدام ایده ی اقتصادی،ایده ی سیاسی،ایده ی فرهنگی،ایده اجتماعی رای داده اند و جالب این است که نه منتخبین می دانند دقیقاً چه برنامه ای در آینده خواهند داشت! سئوال اینجاست آیا احزاب چپ ما از نظر اقتصادی و اجتماعی هم چپ هستند؟آیا احزاب راست ما واقعاً در طی ۳۰ سال راست بوده اند؟تکنوکرات ها چطور؟هرکدام دارای چه مقدار پایگاه اجتماعی هستند؟اصلاح طلبان دقیقاً می دانند چه می خواهند؟و یا محافظه کاران چه می خواهند؟آیا نمایندگان پس از انتخابات در ارائه طرح ها،بحث های مجلس و ….به خاستگاه حزبی خود و یا لااقل حامیان خود وفادار و پای بند هستند؟واقعیت این است که جز در برخی موارد سیاسی اکثریت نمایندگان در مجلس مستقل عمل می کنند و بر اساس فکر شخصی خود طرح می دهند،بحث می کنند و رای می دهند.آیا داشتن احزاب قوی با اعضا فراگیر و بدنه ی اجتماعی قوی کار را راحت تر می کند و یا همانگونه که مطرح می شود احزاب به دنبال منافع باندی وجناحی هستند؟ونکته:آیا اگر احزاب به دنبال چیزهایی که صحیح می دانند باشند به نفع کشور هست ویا به ضررکشور؟
شان مجلس در جایگاه رفیع قانون گذاری و نظارت، شانی بسیار والاست و با اینکه نگارنده از کودکی طرفدار جامعه ی مدنی و دموکراسی بوده ام،اما در ایران مجلس دارای اختیارات بسیار وسیع بوده و عملاً با توجه به کم بودن بدنه ی حزبی و به تبع آن بدنه کارشناسی در بسیاری از موارد قوانین بسیار زیاد،کاملاً متضاد،لغو قانون قبلی توسط مصوبه ی جدید و امضا جمع کردن ها برای استیضاح و پس گرفتن امضا و… وبسیاری از موارد طرح های دو فوریتی که عملاً شاید قابلیت اجرا نداشته باشد و یا طرح های دو فوریتی که فوریت آنها تصویب می شود ولی کلیات طرح رای نمی آورد.مثال های بسیاری در این سال ها می توان زد که نشان دهنده ی این موضوع است که عملکرد مجلس هم وزن اختیاراتش نیست.شاید طرح اجازه به نمایندگان جهت داشتن مشاوره و تامین مالی مشاوران جهت سامان دادن به این موضوع باشد ولی باز جای خالی احزاب را پر نمی کند.
مثلاً در احزاب قوی (نه احزاب موجود)کلیه ی طرح ها و لوایح بحث می شود و نمایندگان که در صحن علنی که در جلسه ی کارشناسی طرح را بررسی می کنند و سپس با رای و نظر آماده وارد مجلس می شوند.تجربه نشان داده که بحث ها در کمیسیون جایگزین نقش کارشناس احزاب نیست.نکته ی دیگر در این موضوع این است که شاید اگر احزاب قوی و فراگیر وجود داشته باشند دیگر نیاز نباشد این همه قانون تصویب شود قانون هایی که کارشناسی نشده اند،در بسیاری از موارد قابلیت اجرا ندارد.
کشور هم اکنون با تورم قانون روبروست،چه دلیلی دارد که مجلس این همه پرکار باشد و هزاران قانون در یک دوره تصویب شود؟هماهنگی و هم فکری و تعامل دولت و مجلس و احزاب می تواند بیشتر مصوبات را در قالب لایحه ارائه نمایند نه طرح.یکی دیگر از آفت های نبودن احزاب منطقه ای نگری و بخش نگری نمایندگان در تصویب قوانین است.در بودجه ی سالانه شاهد جهت گیری های منطقه ای بسیار بوده ایم،وجود احزاب قوی می تواند بحث های این چنین را نیز مدیریت نماید.
در انتخابات ریاست جمهوری نیز به همین صورت مردم به افراد رای می دهند.دربسیاری از موارد امکان طرح دیدگاه ها وجود ندارد و یا اصولاً دیدگاه مدونی وجود ندارد.دیده می شود که گفته های ابتدای ریاست جمهوری تا انتها متفاوت می شود.خاستگاهها تغییر می کند.دوستان ابتدایی منتقدان بعد می شوند.در واقع شخصیت افراد معیار رای مردم شده است که این امر پشتوانه ی کارشناسی منتخب مردم را ضعیف می کند.چرخش احزاب موجود کشور از اقتصاد دولتی به اقتصاد آزاد،نگرش های مختلف اجتماعی و تغییرات آن در طی سال ها. و نمونه ای از مشکلات نبود احزاب قوی در کشور است.این نوشته قصد ندارد که احزاب را فرشته ی نجات حکومت،مملکت داری و …. بداند بلکه معتقد است که احزاب در شکل دادن به بسیاری از مسائل اجتماعی می توانند دخیل و نیز پاسخگو باشد.مثال عینی اینکه:اکنون ریاست جمهوری بسیاری از طرح های اجرا شده ی قبلی را زیر سئوال می برد و یا رییس جمهور قبلی اقدامات روسای جمهور قبلی را زیر سئوال برد و اگر اشخاص تریبونی برای جواب دادن نداشته باشند هیچ حزبی یا گروهی جوابگو نیست و نیز کسی مسئولیت اقدامات این افراد را به عهده نخواهد گرفت.
نکته ی دیگر در داشتن احزاب قوی،قدرت کنترل اجتماعی و سیاسی احزاب و وابستگان به آنهاست. حزب دارای تابلو،مشخصات و …. ، در اطلاعیه ی احزاب علی القاعده روی تک تک کلمات و جملات فکر می شود،و حزب در قبال موضع گیری های خود مسئول و پاسخگو است.در حالی که در حرکت های خودجوش مردمی و یا گروهی امکان هماهنگی تمام مسائل وجود ندارد.مثال واضح و امروزی نامه ی فعالان عرصه ی سلامت به ریاست محترم جمهور است،ممکن است هدف همه ی امضاکنندگان واحد باشد ولی بسیاری با گنجاندن فلان جمله مخالف و یا موافق اضافه کردن فلان جمله باشند.بسیاری از امضاکنندگان از طیف های مختلف فکری-اعتقادی و اجتماعی هستند.شناختی در بین اعضا نسبت به هم وجود ندارد،در صورت وجود احزاب قوی این مسئله به راحتی با اطلاعیه ی احزاب قابل انجام بود و دقت بیشتری انجام می شد و شان افراد بهتر رعایت می گردید.
یکی از مهمترین خصوصیات احزاب قوی دادن مشورت به دولتمردان و ارکان حاکمیتی است. حفظ اسرار و گفت و گوی نقادانه توسط مدیریت های احزاب با حاکمیت بسیار کم عارضه تر از گفت و گوی آحاد افراد و یا حرکات اجتماعی است.احزاب با پشتوانه ی قوی می توانند در بحث های کارشناسی شیوه ی اداره ی کشور وانتقاد و پیشنهاد در موضوعات سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و …. کانالیزه کنند.اکنون افراد،نخبگان،علما و… مانند جزایری مجزا هستند که حاصل سعی و تلاش و فکر افراد جمع بندی نمی شود.مستقل بودن و غیر وابسته بودن افتخار نیست ،نقص است.احزاب خود به کادرسازی اقدام می نمایند و نیروهای با تجربه و پخته ی خود را جهت تصدی پست معرفی می نمایند و بعد از آن نیز به او مشاوره می دهند.
احزاب قوی دارای بدنه کارشناسی قوی،حامی دولت و حاکمیت،منتقد قانونمند دولت و حاکمبت هستند و کنترل بهتری دارند.حرکت های مردمی غیر کارشناسی،متاثر از موج ها غیرقابل کنترل است.احزاب مانند سدی بر رودخانه خواسته های مدنی هستند،نبودن احزاب خواسته ها را مانند سیل به دشت کشور وارد می کند.تقویت احزاب،بازگرداندن بودجه ی احزاب به بودجه ی کشور آسان گیری در ثبت احزاب جدید حتی اگر برخی از نظرات ما را قبول نداشته باشند،باعث شفافیت فضای سیاسی و اقتصادی کشور می شود.
*جراح و چشم پزشک
با سلام و احترام- بودن احزاب مردم دار- واقع گرا- متدین و وفادار به نظام اری ولی افرادی خائن- فراموشکار و دل سپرده به غرب هرگز -ضمنا این دکتره هم بره دنبال طباابتش بهتره چون سابقش معلومه….
1- انظر الی ما قال – هروقت شما منطق کم می آورید به انگ زدن روی می آورید.کجای این مقاله توجه به خارج دارد؟2-تا جایی که نویسنده را می شناسم از بچه های جبهه و جنگ بوده و تعهدش به کشور را با خدمت در مناطق محروم انجام داده .برای این کشور عزیز خون تقدیم کرده است.بسیجی دوره پر خطر بوده و هستند.مانند برخی مسئولان از آرمان ها دم نمی زند برخی مسئولانی که در روزگار خطر از کنار خانواده جدا نشدند و اکنون خود را وارث جبهه و جنگ می دانند.3 دستور خداست که با مخالفان و جاد لهم باللتی هی احسن.امیدوارم کسانی خود را مالک کشور و بقیه را رعیت ندانند!