این روزها شاهد ظهور پدیده ای نو در سطوح مختلف مدیران هستیم که در نوع خود اگر نخواهیم بگوییم بی نظیر باید اعتراف کنیم کم نظیر است وآن هنر “تغییر رنگ و راهنما زدن به چپ و گردش به راست” است.
مدیرانی که غیر مستقیم با هزینه و رای مردم به جایگاه رسیدند وهمه اعتبار خود را از حماسه حضور پر شورمردم در خرداد ۹۲ و اردییبهشت ۹۶ گرفتند اکنون که پایان عمر دولت فرا می رسد به تکاپو افتاده اند تا با خوش رقصی برای جناح رقیب که گمان دارند در انتخابات آینده به قدرت می رسد، تلاش می کنند تا شاید به استمرار مدیریت برسند و میز و موقعیت و دفتر و دستک را به راحتی از دست ندهند .
شایسته سالاری شعار مغفول مانده سال های اخیر است که در نبودش کوتوله ها فرصت خودنمایی پیدا کردند، پرواضح است برای این دسته از افراد فرقی نمی کند با چه یونیبفرم سیاسی ظاهر شوند، به همین دلیل نزد ایشان تغییر هم رنگ هیچ قباحتی ندارد .
در ادوار گذشته دولت ها با گرایش مشخص و بالطبع با تیمی همراه و هم فکر، با کارنامه ای موفق یا ناموفق دوره قدرت را سپری می کردند و حساب و کتاب عملکردشان نیز برای مردم روشن و مشخص بود اما بزرگترین چالش دولت مستقر بلاتکلیفی در ایدئولوژی و مرام سیاسی بود که جاهایی با استفاده از “ترنس های سیاسی” به خصوص در دولت دوم دچار بروز مشکلات ریز و درشت شد .
لذا اکنون که رفته رفته به پایان عمر دولت تدبیر نزدیک می شویم و کشور هم با هزار و یک مشکل بزرگ و کوچک دست و پنجه نرم می کند برخی از مدیران به ویژه در سطوح پایین تر، آشکار و پنهان با زدو بند، پاچه خواری و دادن جایگاه و امتیاز به رسانه های وابسته به جریان تندرو و اقتدارگرا برآنند تا جای پایی در دولت آینده برای خود دست و پیدا کنند، غافل از آنکه بر خلاف اصلاح طلبان که وابستگی های طایفه ای و قومیتی شان بر اعتقادات سیاسی ایشان چیره می شود (انتصاب های مشکل دار شاهد این مدعاست) حریف تحت هیچ شرایطی اهل ریسک نیست و میدان را در اختیار غیر، نمی گذارد .