حرف به حرف و هجا به هجا طعم بهار نارنج و آب رکنی و حافظیه را می ریخت میان سطرهای سپید.
واژه ها برایش مخملی از گویش شیرین شیرازی بودند؛ واژه ها به ذهن او که راه می یافت شعر می شد و شعر، زبان عشق است در این مهربان شهر.
با شعر آمیختگی عجیبی داشت؛ مانند بیژن سمندر و راهی را می رفت که، پیشتر او آغاز کرده بود. پاسداری از گویش شیرین شیرازی و این یعنی حفاظت از داشته های بی کران این شهر.
یدالله طارمی همین چند روز پیش به دیار سایه ها سفر کرد تا شیراز یکی از بهترین داشته هایش را از دست بدهد.
حالا، بدون تردید، شیراز چیزی کم دارد.
انگار باید برای مهربانی فکر تازه ای کرد.
طارمی، یادمان می آورد که فرهنگ شهر شیراز، دیار مهربانی است و این چنین شهرمان، مهربان تر، عاشق تر، زیباتر بود.
برای روایت مهر، عشق واژه می خواهیم و رویش واژه ها پای دیوار بلند عشق، باغبانی چون طارمی را می خواست تا ما با خوانش آن عاشق و عاشق تر شویم.
به همین مناسبت در مرکز شیراز شناسی مجلس نکوداشتی برایش برگزار کردیم تا یادمان بماند اگر از شیراز، صدای سخن عشق می آید مدیون مردمانی چون یدالله طارمی است .