خبر پارسی – عبدالکاظم دریساوی -باز هفدهم مردادماه از راه رسید روز خبرنگار. روزی که به نامش ثبت شده تا از روایتگران رویداد و خبر تقدیر شودو نگاهی معنوی به یکسال دویدن ها ی طاقت فرساو جستجوکردن های روانسوز و پردغدغه همرابا رعایت انواع خط قرمزها و…انداخته شود.
آیا این گونه نگاهها تاکنون گره ای ازدهها معضل معیشتی و امنیت شغلی و آینده او که خبرنگارش نامیده اند گشوده است؟ آیا برای جایگاه و منزلت خبرنگار قوانین و تمهیداتی اندیشه شده است که امروز یافردا روزی قلم را حسب نیازو دغدغه زندگی بر صحیفه خبررسانی نگرداند؟و او را تا روابط عمومی و قلم به مزد سوق و تنزل ندهند؟تا همین لحظه که می خوانی مرا “خبرنگار” صورت خود را با سیلی های روزانه همراه با نوعی تشویش ماندن یا رفتن و نهیب دایمی وجدان سرخ نگه داشته است تاعشق و تعهد و علاقه ای که با آن زندگی کرده است لحظه به لحظه پی گیرد . آیا ماندن برسر پیمان و عشق خویش راحتی وجدان و خیال سرکش را پاسخی درخور می دهد؟این کدامین خیال و پرواز ققنوس وار است که اینگونه اورا “دربر “گرفته و رهایش نمی کند؟زندگی و همه دغدغه هایش اورا تامرز کلافه گی برده است. ریزش و رویش در این عرصه خود بیانگر یک واقعیت تلخ است. واقعیتی به نام نادیده انگاشتن “خبرنگار ” !شاید درآینده فرصتی ساخته و پرداخته شود تا مقوله آسیب پذیری و آسیب شناسی خبرنگار زیر ذره بین قرار گیرد و اهالی قلم بتوانند فارغ از دغدغه نان بنگارند آنچه را که باید… “من “در انتظار آن روز هرروز به دیدن اینان می روم تا خود و لایه های پنهان درد را بهتر ببینم!
روزخبرنگار مبارکباد