خبر پارسی – غلامرضا ظریفیان – توسعهیافتگی در دنیای مدرن آن هم عرصه سیاست با توسعهیافتگی تشکلها و سازمانهای پایدار پیوند میخورد. به طور مثال در حوزه اقتصاد سندیکاها و تعاونیها میتوانند نقش و توسعهآفرین باشند. جامعه مدرن اجتماعی مستلزم وجود نهادهای مردمی و مدنی در آن اجتماع است و توسعهیافتگی سیاسی نیز با وجود مداومت و پایداری و بهکارگیری احزاب امکانپذیر خواهد بود. بنابراین توسعهیافتگی با تشکلیابی و خروج از تودهگرایی با سازمانیافتگی خرد جمعی ارتباط مستقیم و عمیقی دارد. از این روی بدیهی است بخش مهمی از فعالیتهای انتخاباتی به وجود و شناسایی احزاب پایدار بستگی داشته و از درون آن نتیجهای مطلوب با نماد مردمسالارانه بیرون خواهد آمد. چراکه مکانیزمهای مختلفی برای حضور و پالایش افراد در تشکلها و احزاب وجود دارد زیرا جامعه بر اساس برنامههای ارائه شده و یا بر مبنای تجارب علمی کاندیدای و همچنین نگاهی به موفقیت و کارنامههای سیاسی آنها در پارلمان یا قوه اجرایی به این افراد رای خواهد داد. قطعا افرادی که سابقه حضور و فعالیت در احزاب و تشکلهای پایدار را دارند برنامههای جامعتر و مردمپسندتری خواهند داشت. به هر روی توسعهیافتگی سیاسی در ایران هنوز آنطور که باید و شاید طی نشده است به عبارتی به مفهوم حقیقی با وجود گذر ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی و سابقه مردم سالاری در نظام هنوز به طور کامل محقق نشده است. به طور قطع کشور فراز و نشیبهای جدی و دشواری را پشت سر گذرانده چرا که قبل از آن ایران یک نظام پادشاهی و مستبدانه را تجربه کرده و اکنون مردم سالاری را به نحوی نهمطلوب و مورد انتظار بلکه با تلاش و گاه بروز خطاهایی تجربه میکند. با وجود اینکه طی سالهای اخیر موفقیتهای بسیاری در عرصه توسعهیافتگی سیاسی و دموکراسی دینی نیز کسب کرده گاه خطاها و آسیبهایی نیز در این راستا بروز پیدا کرد. بنابراین زمانی ما میتوانیم توسعهیافتگی سیاسی را در کشور محقق کنیم که به سمت برپایی احزاب پایدار در کشور حرکت کنیم. از این روی احزاب پایدار میتوانند معرف برنامهها، اهداف مورد نظر و نیاز نظام باشند. در شرایط کنونی حضور کاندیداهای متکثر میتواند نشانه مثبتی تلقی شود به این دلیل که امیدی جدی برای مشارکت همه طیفهای اجتماعی و سیاسی کشور وجود دارد. چراکه همه این جریانها احساس میکنند در سرنوشت سیاسی خود ذینفع بوده و گرچه آثار منفیای نیز ممکن است به دنبال داشته باشد زیرا همه افراد حاضر در صحنه رقابت ممکن است با این انگیزه به انتخابات ورود پیدا نکنند بلکه با انگیزه کسب منافع فردی و گروهی و نه ملی وارد صحنه رقابت شوند. در عین حال نیز میتواند نشانگر امید همه جریانهای سیاسی و اجتماعی جهت سهیم شدن در سرنوشت کشور باشد اما یک بخش از آن تنها سیاهیلشکری را به خود اختصاص میدهد که شاید با یک برنامه، جمعیت منسجم و انگیزه مشارکتجویانه سیاسی در انتخابات جهت حضور جدی نداشته باشند و با انگیزههای مختلف به صحنه ورود پیدا کنند و گاه ورود برخی از این افراد به دلایل گوناگون راه را برای ورود افراد باشناسنامه و با هویت سیاسی مشخص میبندد. بنابراین در شرایط کنونی باید این مساله را به فال نیک گرفت اما توسعهیافتگی سیاسی به طور مستقیم با شکلگیری، حضور و نقش احزاب به عنوان دولت سایه پیوند میخورد؛ چراکه درنهایت جامعه به برنامهها و سپس کاندیدای انتخاباتی با سابقه و هویت سیاسی و اجتماعی مشخص رای خواهد داد.