خبر پارسی ـ سعید نظری – وقتی ائتلاف آمریکایی ـ اروپایی موفق شد دولت بعثی صدام را در هم بکوبد و کشور عراق را به تسخیر خود درآورد، هیچ گاه تصور نمیکرد شیعیان کشورهای همسایه از جمله ایران برایش درد سری عظیم درست کنند و خیل مشتاقان زیارت حرمین شریفین در عتبات عالیات بی ترس و واهمه از هر چیزی خود را به کربلا و نجف برسانند.
یادمان نرفته است ده سال قبل چگونه زائران حسین با گذرنامه و بدون گذرنامه از مسیرهای رسمی و غیر رسمی و با هر سختی خود را به کربلا میرسانند تا پس از ۱۴۰۰ سال نشان دهند همچنان خون سالار شهیدان در خروش است و به رغم همه سفاکیهای حاکمان عراق در طول تاریخ باز هم ایرانیان شیعه راه نجات خود را در پویش فرهنگ حسینی جستجو میکنند.
هنوز تصور اینکه عدهای بی محابا و به عشق خاندان اهلبیت به مرزهای عراق میزدند و سختی عبور از رودخانههای خروشان و راههای نا امن و کمینگاههای بعثی تروریست را به جان میخریدند، سخت است. بویژه آنکه کشور پهناور چند قومیتی عراق هنوز درگیر ترورها و رقابتهای مذهبی و قومیتی بود و دولت نظامی ائتلاف هم قادر نبود امنیت پایدار را در این کشور آشوب زده برقرار کند.
با وجود اراضی مینگذاری شده از جنگ ایران و عراق و بی توجهی دولت بعثی عراق به پاکسازی مناطق تحت سلطه خود، هر روز بر خیل مشتاقان زیارت حرم حسین افزوده میشد؛ این اشتیاق که از محرومیت چند ده ساله نشات میگرفت، بازار قاچاقچیان انسان را گرم کرده بود تا زیارت شهید کربلا را دستآویز منافع شخصی خود قرار دهند و بی توجه به حفظ جان انسانها، برای خروج شهروندان ایرانی به هر دسیسهای دست یازند و از دیگر سود مرزبانان ایرانی نیز قادر به کنترل تردد مخفیانه و شبانه خیل مشتاقان حسینی نبودند.
حکومت نظامی ائتلاف آمریکایی ـ اروپایی در عراق نیز با وجود مشکلات خاص و پیش بینی نشده در این کشور قادر نبود مرزهای رسمی کشور همسایه را به روی ایرانیان شیعه بازگشایی کند. چند ماهی طول کشید و به رغم تلاش دولت جمهوری اسلامی برای ممانعت از خروج غیر رسمی شهروندانش که حالا زنان و کودکان و کهنسالان نیز به جمعشان اضافه شده بود، باز هم از آمد و شد زوار کربلا نه تنها کاسته نشد، بلکه رونق مضاعف گرفته بود.
سران ائتلاف آمریکایی ـ اروپایی چاره را در دیدار با رهبران محلی ایران دیدند که با تشریح شرایط موجود در عراق، آنها را ترغیب به جلوگیری از مسافرت شیعیان ایران به عراق کنند؛ به همین منظور سفیر لهستان در تهران و فرمانده نظامی نیروهای این کشور در عراق که امنیت استان کربلا پس از سرنگونی حکومت بعث به آنها سپرده شده بود، در نخستین گام به شیراز سفر کردند.
مقدمات برگزاری جلسه سفیر لهستان و هیات همراهش با آیت الله حائری شیرازی نماینده سابق ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه سابق شیراز فراهم شد. سفیر و فرمانده نیروهای نظامی لهستان در عراق به ترتیب در مورد وقایع عراق و بروز ناامنیهای گسترده پس از حکومت بعثی سخن گفتند و در جمع بندی نهایی از آیت الله حائری شیرازی خواستند تا برقراری کامل امنیت مانع از مسافرت اهالی فارس به کربلا شود.
آیت الله اما گوشش به حرفهای سفیر بدهکار نبود، نگاهی به پیرمرد نشسته در گوشه سالن جلسه انداخت و گفت: «سی سال است پیرمردهایی همچون این آقا به من فشار میآورند که پیاده حرکت کن تا نمردهایم زائر کربلا شویم. حالا من چگونه مانع آنها شوم؟ شما آمده اید امنیت درست کنید نه اینکه دردسر!»
آیتالله ادامه داد: همه عمر دوست داشتم پای پیاده و برهنه شهر به شهر عبور کنم و برای بازسازی عتبات از مردم کمک بگیرم و به زیارت امام حسین(ع) بروم. شما معنای این کار نمیدانید!
به راحتی میشد استیصال را در چهره آقای سفیر و فرمانده نظامی همراهش دید. انتظار چنین پاسخی نداشت. او آمده شرایط خطر را برای آیتالله تشریح کند، حالا خودش در خطر بود!
آقای سفیر اما مفهوم عشق به حسین برایش معنا نداشت و نمیتوانست خطرپذیری مردم شیعه ایران را درک کند و حالا از روزی که سفیر لهستان از شیراز دست خالی برگشت، چندین سال میگذرد و مردم ایران جوشش و پویش را در پیاده روی اربعین دنبال میکنند.