خبر پارسی – فرزاد صدری – دخترک اخم هایش را در هم کرد و به سختی نفسی کشید و کیف مدرسه اش را برای دقایقی بر زمین گذاشت.فاصله مدرسه تا خانه شان نیازی به سرویس نداشت اما آنقدر هم نزدیک نبود که شانه هایش کیفی پر از کتاب و دفتر درسی را تحمل کنند…
به گزارش خبر پارسی در حالی که کشورهای توسعه یافته مدرسه بدون کیف را تجربه می کنند و برخی از مدارس استان های همجوار هم لذت این تجربه را به دانش آموزان خود منتقل کرده اند اما اینجا و در شیراز هرچقدر کیف سنگین تر باشد کیفیت آموزشی مدرسه بالاتر است!
به دخترک نگاهی دوباره می کنم طاقت نمی آورم و کیف مدرسه اش را برمی دارم،نگاه معصومانه ای به من می کند و می گوید: آقا شما ژان والژانی؟! تعجب می کنم نسل او چگونه ژان والژان را می شناسد؟!بعد به خودم نهیب می زنم با وجود این همه شبکه تلویزیونی و فروشگاه های فرهنگی چرا نشناسد؟ اصلا مگر نه اینکه ژان والژان شخصیت نامیرایی است و به همه نسل ها تعلق دارد پس شناخت او توسط یک دانش آموز کلاس هفتم اصلا جای تعجب ندارد…لبخندی مهربان به دخترک می زنم و می گویم : کوزت عزیز کاش معلمت هم بینوایان را دیده بود!
در زندگی پیچیده امروز حتی تصور اینکه آموزش و پرورش را سنتی ببینیم سخت است.دانش آموزانی که هر کدام با گوشی هوشمند خود زندگی مدرن امروزی را یادآور می شوند و معلمانی که تا دیروقت در شبکه های اجتماعی از حقوق و دستمزد خود می نالند و به جایگاه رفیع معلم در دیگر کشورها اشاره می کنند نشانه های بسیار خوبی ازنفوذ تکنولوژی را می بینی اما پای درس و کلاس و کیف و تکالیف که به میان می آید به یک باره تکنولوژی رنگ می بازد و سنگینی کیف مدرسه به آموزش هوشمند و استفاده از فنآوری پوزخند می زند!
دخترک می گوید: اجازه آقا معلم ما خرم سلطان رو می بینه می گه دوره بینوایان گذشته دیگه، اما من اصلا از خرم سلطان خوشم نمیاد برنامه فیتیله رو می دیدم که تعطیل شد!
تعطیل شد،توقیف شد،ممنوع التصویر شد،احضار شدو….وای چه واژگان مشمئز کننده ای! ترجیح می دهم به تکنولوژی فکر کنم به مدرسه بدون کیف که در کشورهای توسعه یافته به دانش آموزان دانش مضاعف آموخته است.خوش به حالشان بدون کیف به مدرسه رفتن و استرس نداشتن برای نوشتن تکالیف در خانه چه لذتی دارد.مشق شب از معدود نوستالژی هاست که یادآوریش هیچ لذتی ندارد.
از دخترک می پرسم از کارتن های قدیمی کدوم رو بیشتر دوست داشتی ؟اصلا تو چطوری بینوایان رو دیدی؟ژان والژان رو از کجا می شناسی؟ می خندد و می گوید: یک فروشگاهی نزدیک خونه مون هست یه خانم مهربونی اونجا کار می کنه اون کلی کارتون قدیمی به من داد مثل:سند باد،گالیور،خانواده دکتر ارنست،بل و سباستین همه شون خوبند آقا ولی کوزت رو از همه بیشتر دوست دارم ولی داداشم از مرد عنکبوتی خوشش میاد مامانم همش سریال های ترکی از ماهواره نگاه می کنه بابام هم فقط فوتبال می بینه و عشقش فردوسی پوره!
دوباره به فکر فرو می روم تکنولوژی حتی خاطرات ما را زنده نگه داشته.با تکنولوژی می شود مهربانی را آموخت،گذشت را نهادینه کرد،عشق را جاودانه و دیروز را به امروز پیوند داد. با تکنولوژی حتی می توان درس را در خانه آموخت .کیف را از دوش دانش آموز برداشت و آموزش را فشرده کرد.
به دخترک می گویم: حالا چرا کیفت اینقدر سنگینه؟!پاسخم داد:آقا اجازه مثلا کتاب ریاضی یه کتاب کار هم داره بعد معلم ما گفته یه کتاب کمک درسی گاج هم بگیرین بعد دفترتون هم حتما باید فنری باشه اینجوری برای هر درسی سه کتاب و یه دفتر باید ببریم معلممون می گه اینجوری وقتی بخواین کنکور بدین شانس زیادی برای قبولی دارین!
معلممون!همون معلمی که الگویش خرم سلطان است! کیف را که او حمل نمی کند.شانه های دخترک به اندازه کافی جا دارد که فقط برای درس ریاضی سه کتاب و یک دفتر حمل کند!راستی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران از کدام کشور الگو گرفته ایم؟در این سند به تغییر نگرش معلمان هم اندیشیده ایم یا همچنان قرار است اندیشه خرم سلطانی بر ذهن و فکر معلمان ما حاکم باشد؟!
آقا رسیدیم دست شما درد نکنه.تشکر دخترک مرا به خود می آورد.لبخندی می زنم و می گویم مراقب خودت باش دخترم.می پرسد می شه اسمتون رو بگید؟لحظه ای تامل می کنم و با لخند می گویم: همون ژان والژان خوبه….
1 دیدگاه برای “شانه های سبک،کیف های سنگین!/ هرچقدر کیف سنگین تر باشد کیفیت مدرسه بالاتر است!”
باسلام
اینها همه تراژدی است اما تراژدی برا ی تغییر ابتدا نیاز به تغییر پارادایم دارد همانطور که درقرآن خداوند میفرماید برای تغییر یک قوم وملت ابتدا باید محور افکار آن قوم راتغییر داد که این از وظایف مهم رسانه های عمومی والبته بهداشت ودرمان ماست که در موضوع فوق باید عوارض حمل کیف پرکتاب بر روح وجسم کودکان ونوجوانان واینکه آثار زیانبار آن بسیار بیشتر از منافع آن است ویادمان باشد که هدف از علم آموزی تنها حفظ کردن یکسری از مطالب نیست بلکه هدف یادگیری وبکاربستن و تفکر ودر نهایت رسیدن به علم عملی که لازمه ی رسیدن به تعالی است
باسلام
اینها همه تراژدی است اما تراژدی برا ی تغییر ابتدا نیاز به تغییر پارادایم دارد همانطور که درقرآن خداوند میفرماید برای تغییر یک قوم وملت ابتدا باید محور افکار آن قوم راتغییر داد که این از وظایف مهم رسانه های عمومی والبته بهداشت ودرمان ماست که در موضوع فوق باید عوارض حمل کیف پرکتاب بر روح وجسم کودکان ونوجوانان واینکه آثار زیانبار آن بسیار بیشتر از منافع آن است ویادمان باشد که هدف از علم آموزی تنها حفظ کردن یکسری از مطالب نیست بلکه هدف یادگیری وبکاربستن و تفکر ودر نهایت رسیدن به علم عملی که لازمه ی رسیدن به تعالی است