خبر پارسی – روزنامه خبر ورزشی در شماره ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ به قلم بهزاد آریس نوشت:فوتبال ایران در دهه های گذشته تیم هایی را در خود می دید که هر یک برای شهر و استان و قومیت های مختلف سمبل های ارزشمندی بودند. روزهایی که در شیراز برق این شهر برای هواداران پرشمارش یک نماد خاص و بی جانشین بود، در اهواز هم استقلال این شهر هزاران هزار نفر را به ورزشگاه می کشاند. ابومسلم با پیراهن های راه راه خود در تلویزیون های سیاه و سفید و بعدها رنگی نقشی ماندگار داشت و بعدترها هم شاهین بوشهر مردمان دیار خلیج همیشه فارس را به ورزشگاه پیر آن شهر می کشاند و هلهله ایجاد می کرد.
فوتبال ما نام های نوستالژیک زیادی را تشییع کرده است. از آرارات و اکباتان و شموشک تا بوتان و دارایی و بانک ملی.فوتبالی که آن روزها پول چندانی در چنته اش نبود اما سکوهایش کمترین جای خالی را داشتند.
حالا چندصباحی است برای احیای آن تیم ها ، ترفند عجیبی به کار گرفته می شود. وقتی دولت در مزایده سرخابی ها که البته به سرانجام نرسید طرحی ارائه داد که خریدار فقط مالک برند این دو تیم می شود و بعد از آن با ثبت یک شرکت یا موسسه جدید، هویت تازه ای را در ثبت شرکت ها ایجاد می کنند و بدهی های فعلی این دو باشگاه به آنها ربطی ندارد باید منتظر این روزها هم می نشستیم. در مشهد، ابومسلم تا خرخره بدهکار و ورشکسته را گذاشتند گوشه طاقچه و دو تیم جدید قد علم کردند. سیاه جامگان ابومسلم و نسل ابومسلم!
استقلال اهواز که عقب عقب به سمت لیگ یک و دو رفت ، ناگهان در اهواز یک استقلال دیگر جوانه زد. استقلال جنوب تهران را که از دسته دوم کشور به دسته اول آمده بود، به اهواز بردند و شد استقلال خوزستان. اینکه آیا هواداران استقلال اهواز توانستند تمایل قلبی به استقلال خوزستان پیدا کنند یا خیر پرسشی است که به جوابش نیازی نداریم اما می شود پرسید و منتظر جواب بود که حالا که هر دو استقلال در لیگ برتر فعالیت می کنند ، تئوریسین های خلق استقلال تازه چه حس و حالی دارند؟
در بوشهر ، شاهین با سوء مدیریت ها از لیگ برتر ظرف چند سال به لیگ استان رسید و حالا مخترعان همان ایده بکر، تیم جدیدی با نام شاهین شهرداری را روانه لیگ دسته دوم کرده اند . در شیراز برق، روند نزولی یافته و به لیگ دسته سوم رسید. همان تیمی که روزگاری نماینده ایران در جام در جام آسیا و قهرمان جام حذفی کشور بود حالا به سرنوشتی مشابه همان تیم هایی که نام بردیم مبتلا شده است. سال گذشته تیمی با نام برق نارنجی را برخی پیشکسوتان کلید زدند و در لیگ استان فارس حضور داشت اما در اقدامی تازه تر ، عده دیگری با خرید امتیاز سهمیه لیگ دسته دومی نماینده زاهدان ، قرار است تیمی را با نام برق نوین در لیگ دو کشور شرکت دهند! یعنی تلاقی سه برق در یک شهر و سرگیجه تاریخ و هواداران!
ماجرا مانند آن است که فرزندتان مثلا به نام کامبیز در کلاس دوم رفوزه شود و شما فرزند دیگرتان به نام کامران را با نام کامبیز نوین به کلاس دوم بفرستید تا بتواند جبران نماید. یا مثلا اگر فرزندتان معلول بود او را می کشید و به جای او فرزند جدیدی به دنیا می آورید!مثل این است که مثلا به جای تخت جمشید واقعی ، تخت جمشید جدیدی در اطراف شیراز و سی و سه پلی تازه در اصفهان احداث نماییم یا فردی جدید را با محاسن سفید و کتابی زیر بغل به میان مردم بیاوریم و او را حافظ جدید یا سعدی جدید و معاصر معرفی کنیم!
پاک کردن صورت مسئله هنر همیشگی ماست اما کاش با این نام ها و نمادهایی که ذهن فوتبال مان از آن خاطره های خوبی دارد شوخی نکنیم. اگر در پی اقناع خود برای تاسیس تیم جدید و کسب شهرت یا هر عامل دیگری هستیم چرا با این شناسنامه ها و سجل های قیمتی؟ چرا با تحریف تاریخ؟ چرا با هویت تیم هایی که روزگاری در دل میلیون ها نفر جا داشته و هنوز هم دارند در پی خودنمایی هستیم؟ مدیران ادارات کل ورزش این استان ها یا هیات های فوتبال آنها یا هر نهاد دیگری که متولی تاسیس باشگاهها هستند چرا مانعی بر سر این اتفاق تلخ ایجاد نمی کنند؟ این اتهام به همه آنها وارد است که برای طرح این ادعا که ما فلان تیم ریشه دار را احیا کرده ایم ، دست به تحریف تاریخ زده اند. آیا هواداران ابومسلم می توانند بپذیرند تیم های فعلی همان تیمی هستند که گربه سیاه بزرگان بود؟ هواداران برق، این تیم را همان تیمی می دانند که تا سقف آسیا بالا رفت؟ شاهین شهرداری بوشهر همان تیمی است که روزی در ورزشگاه شهید بهشتی چهارگل به پرسپولیس علی دایی زد؟ اگر روزی آن تیم های اصلی مانند امروز استقلال اهواز به لیگ برتر برگشتند چه پاسخی برای ذهن تاریخ دارید؟ با این تفرقه های ایجاد شده بین هواداران و پیشکسوتان چه می کنید؟ اگر فردا روزی جمعی دیگر هم در اندیشه تاسیس باشگاهی با همن نام و پسوند متفاوتی برآمد چه می توان مدعیان کرد؟ هنوز معضل پرسپولیس و پیروزی را با مدعیان متعدد در فوتبال مان حل نکرده ایم و گویا باید منتظر اتفاقات تازه ای از این باب در همه استان ها باشیم!
در قانون ثبت احوال استفاده از شناسنامه دیگران جرم محسوب می شود کاش در فوتبال هم قانونی وجود داشته باشد که بکارگیری این شناسنامه های پرخاطره را در آن شهرها ممنوع کند.
در فوتبالی که شماره پیراهن برخی بازیکنان بایگانی می شود آیابایگانی کردن نام تیم های ریشه دار کار سخت و پیچیده ای است؟ عجیب اینکه در بسیاری از این موارد، عده ای از پیشکسوتان آن باشگاهها خود سردمدار این اتفاق بوده اند. باز گلی به جمال پاسی های قدیم که بعد از انتقال تیم شان به همدان ، نه تیم همدانی را تیم خود دانستند و نه در پی رویش جوانه ای جعلی و جدید و کپی نابرابر اصل برآمدند