«واعد و الهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم، الله یعلمهم، و ماتنفقوا من شیئی فی سبیلالله یوف الیکم و انتم لا تظلمون» برای پاسداری که دوستش دارم – سرهنگ پاسدار عبدالرسول فلاح
خبر پارسی – فرزاد صدری – پاسدار یک واژه بسیار زیبای فارسی است که به معنای نگهبان آمده است. هرکس با هرنیتی این واژه را انتخاب کرد دست مریزاد دارد که پاسداران آمدند تا از دین و میهن دفاع کنند.پاسداران در قالب مجموعه ای به نام سپاه با هدف نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن و کوشش در راه تحقق آرمان های الهی و گسترش حاکمیت قانون وارد عرصه خدمتگزاری شدند تا خیالمان راحت باشد فرزندان انقلاب پاسداری می شوند!
پاسدار جماعت آرمانش آرمان های انقلاب و هدفش پاسداشت خوبی ها و دوری از کژی هاست.
پاسدار که باشی دلت غنچ می زند برای گذشت،برای مهربانی،برای صلح ،برای آرامش،برای صبر،برای هر آنچه دوست داریم پاسدارش باشیم !
پاسدار که باشی دلت می رود برای کربلای جبهه ها برای کار بی ریا برای مردانی که با گردان به خط می رفتند و با گروهان برمی گشتند!برای مجیدها، مجید بقایی و مجید سپاسی …
پاسدار که باشی صورتت پر از خنده است و کلامت پر از مهر.پاسدار که باشی لرزه بر تن دشمن می اندازی اما آغوشت پناهگاه امنی است برای آنها که از جنس همین نظام و انقلابند آنها که حماسه «سوم خرداد» را رقم زدند تا «دوم خرداد» را نیز تاریخی کنند که هر رای ملت در آن روز تیری بر قلب بیگانه بود! تو گویی جشن پیروزی سوم خرداد را یک روز زودتر پاس داشته اند که آن شور و آن نشاط و آن برق پیروزی در چشم مردم یادآور حماسه بزرگ سوم خرداد بود!
پاسدار که باشی امام شهدا آرزوی تو را دارد!به تو غبطه می خورد و می خواهد در لباس تو از دین خدا پاسداری کند!
پاسدار که باشی خشمت را فرو می خوری و به همه دلسوختگان انقلاب لبخند حواله می کنی. پاسدار که باشی منیت ها فرو می ریزد و تکبر با تو خداحافظی می کند.پاسدار که باشی رفتار پیامبر در فتح مکه را الگو قرار می دهی تا همه با وجود تو احساس امنیت کنند.پاسدار که باشی امنیت را به خانه تک تک شهروندان هدیه می یری تا همه راحت و بی دغدغه حرفشان را بی هیچ لکنت زبانی بیان کنند. پاسدار که باشی همه تو را «حسین (ع)» می خواهند که در صحرای کربلا فریاد زد:«اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید…»
به قول یک دوست«پاسدار، عارف است او ره عشق را یافته و خود را جلوهای از یار دیده است، پاسدار میداند که پاسداری دین خدا به ایمان و تعهد و تقواست…»
d
البته منظور جنابعالی پاسدار واقعی است ..
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند………………….نه هرکه آینه سازد سکندری داند