خبر پارسی –فرزاد صدری – تیم فوتبال تراکتور سازی تبریز در حالی که قبل از هر چیز به اشتباه تاکتیکی خود باخت تا قهرمانی را در دقایق آخر با نایب قهرمانی عوض کند توهم توطئه را عامل ناکامی خود می داند!
تیمی که در باد غرورر برد از ذلیل ترین استقلال قلعه نویی خوابید،هیچ تردیدی برای قهرمانیش نداشت! تراکتوری ها شاید نفت تهران را با نفت مسجد سلیمان اشتباه گرفته بودند که تا این اندازه از قهرمانی خود مطمئن بودند! آیا نه همین نفت علی منصوریان بود که مدت ها در صدر جدول آقایی می کرد و اگر بازی را از تراکتور می برد خود قهرمان لیگ می شد؟ آیا همین جوانان نفت نبودند که زیر فشار تماشاگران تبریزی توانست دقایق اول بازی به گل برسد و چند فرصت دیگر گلزنی را نیز هدر دهد؟ نفت و جوانانش حتی در آسیا هم کارنامه ای به مراتب بهتر از تراکتور داشتند و به دور بعد صعود کردند در حالی که بر خلاف تراکتور اولین تجربه حضورشان در جام باشگاه های آسیا بود. آنها در حالی به مصاف تراکتور رفتند که پیروزی در این دیدار قهرمانی را برایشان معنا می کرد چگونه است که تراکتوری ها رواج یک شایعه را عامل اصلی دور شدنشان از قهرمانی می دانند اگر کسی قرار است به این شایعه معترض باشد نفت تهران بهترین گزینه برای اعتراض به این شایعه است چرا که اگر تراکتوری ها دست به حمله می زدند با یک یار کمتر فرصت خیلی خوبی را برای به ثمر رسیدن گل پیروزی نفت فراهم می کردند.
تونی اولیویرا سرمربی نفت، مقصر اصلی ناکامی سرخپوشان تبریزی است. مربی ای که نتوانست از گل هایش دفاع کند و برد سه بر یک را با نتیجه تساوی سه بر سه تمام کرد.او هیچ برنامه ای برای اداره بازی بعد از اخراج آندو تیموریان نداشت و البته علی منصوریان و جوانان نفت مربی و تیمی نبودند که از پس یک تیم بی برنامه بر نیایند. نکته ای که پسر آقای سرمربی تراکتور بیش از همه حاضرین در ورزشگاه فهمید شاید او می خواست با رواج یک شایعه توپ را از میدان پدرش به زمین دست اندرکاران لیگ بیندازد!
از طرف دیگر نمایندگان مردم تبریز و آذربایجان همراه با استاندار و فرماندار تبریز زمین و زمان را به هم دوخته اند از داور مسابقه گرفته تا رئیس فدراسیون و ….همه را به باد تهمت و انتقاد گرفته اند در حالی که مدعی هم هستند سیستم موبایل و اینترنت و ….همه و همه در آن لحظات از کار افتاده بود!نکته همینجاست اگر واقعا این سیستم ها از کار افتاده بوده تا در عصر تکنولوژی به شایعه پناه ببریم اولین نفری که باید استعفا دهد استاندار آذربایجان است و بعد فرماندار تبریز و بعد مدیر کل مخابرات این استان و سرانجام نمایندگانی که در حساس ترین لحظات تاریخ ورزش استانشان به یک باره همه چیز قطع می شود و گویی شهر برای لحظاتی در عالمی دیگر سیر کرده است! باز جای شکرش باقی است که در همه احتمالاتی که این چند روز داده شد خبری از جادوگرها و طلسمشان نیست وگرنه پای این بخت برگشتگان عصر حجر هم به میان می آمد و از این هم که هستیم رسواتر می شدیم!
از تبریز و توهم توطئه مدیران و مسئولانش خارج می شویم و فراز پایانی این یادداشت را به دست اندرکاران ورزش استان،استاندار و فرماندار و نمایندگان استان و شهر شیراز اختصاص می دهیم.
روزگاری برق شیراز روشنای خانه شیرازی ها و حتی فارسی ها بود.تا برق بود دلخوشی و سرزندگی و دغدغه های خوب هم در همه ما جاری و ساری بود.برق که رفت دلخوشی و سرزندگی و تفریح و چالش را از ما گرفت بی آنکه کک هیچکدام از مدیران و نمایندگان فارس و شیراز گزیده شود!حافظیه بدون شک گنجایش ۸۰ هزار تماشاگر را نداشت اما ورزشگاهی با گنجایش ۱۵ هزار نفر بارها جمعیت ۲۰ هزار نفری را در خود جای داد و خم به ابرو نیاور تا جایی که تنها چاره کار را ورزشگاه ۵۰ هزار نفری میانرود دیدند اما به یمن پی گیری مدیران ورزش دوست استان اکنون برق در دسته دوم به ثمن بخس خرید و فروش می شود و مدیران فارس نیز به نماد ورزش یک استان تاریخی بسان یک بیمار جذامی نگاه می کنند و هرروز فاصله خود را از این بیمار بیشتر و بیشتر می کنند!
برق که رفت ورزشگاه میانرود نیز رها شد تا غبطه همان جمعیت ۲۰ هزار نفری حافظیه را بخوریم که یکپارچه شعار می داد : برق سه فاز شیراز! کنایه تماشاگران در این شعار کنایه زیبایی بود به این معنا که برق سه فاز همه را می گیرد این روزها اما زور برق شیراز به شارژ یک گوشی همراه هم نمی رسد،نیازی به توضیح نیست که برای شارژ یک گوشی همراه چند ولت برق لازم است!
از زبان هواداران برق می نویسم:« «استاندار گرانقدر، تو را به حق زهرا، برق شیراز را دریاب»