خبر پارسی -سید محمد حسین صداقت کشفی- به خوبی بخاطر دارم که مرحوم پدرم می گفت: زمانیکه در نجف اشرف، مشغول تحصیل علوم دینی بودم، قوانین و مقررات خاصی در خصوص رعایتِ ظواهرِ روحانی حکمفرما بود. از جمله ی آنان، نپوشیدن کفشِ بند دار، استفاده نکردن از ساعت مچی، نپوشیدن قبای دکمه دار، استفاده از نعلین و از جمله مهمترین آنها، ملبس بودن دائمی به عمامه و عبا حتی گاها در منزل، هنگام ورود و پذیرایی از میهمان. و این امر به طور جدی از طرف بزرگان حوزه تاکید می گردید و به نحو جدی تر، توسط طلاب رعایت می شده است.
البته لزوم همراه با پذیرش قلبی ملبس بودن به لباس روحانیت در اجتماع به عنوان قانون نانوشته حوزه های علمیه ایران نیز از قدیم الایام مانند نجف اشرف بوده و در تاریخ روحانیت به طور چشمگیری به چشم می خورَد. مثلا در عکسهای قدیمی اجتماعات مردمی، حتما چند روحانی ملبس به لباس روحانیت در بین تمامی تجمعات عادی و طبیعی بدون استثناء مشاهده می گردند.
حضورِ روحانی، ملبس به لباس روحانیت در بین مردم کوچه و خیابان امری است که انسان با دیدن ایشان بروز و ظهور دین را در جامعه احساس می کند و به نوعی آرامش بخش است. از طرفی، مردم نیز به راحتی می توانند با روحانی ارتباط برقرار کرده و چنانچه در امری نیاز به راهنمایی داشته باشند امکان رجوع به ایشان بدون هیچ تکلفی میسر است.
حُسن دیگر آن، احساس همراهی روحانیت با مردمِ کوچه و بازار و به عنوان فردی از بطن مردم و شبیه مردم از حیث مشکلات و رفع نیازهای روزمره است، مثل حضور در صف نانوایی، اتوبوسهای واحد، ادارات، مراکز درمانی و خلاصه زندگی با مردم است. چیزی که همواره بوده و مردم بدینوسیله احساس خوب زندگی بسیار نزدیک با روحانیت را تجربه کرده و الگوی دینی عملی را لمس نموده و در تمامی امور به ایشان رجوع می نمایند و در بسیاری اوقات، همین حضور، مانع بعضی هنجارشکنیها و رفتارهای سوء اجتماعی نیز می گردد. اما در سالهای اخیر شاهدیم که متاسفانه روحانیون به هر دلیل که اینجانب دلایل آنرا نمی دانم از حضور با لباس روحانیت در اجتماع خودداری کرده، یا به ندرت به طور ملبس شاهد حضور آنان هستیم.
در زمان اقامه نماز جماعت نیز بعضا شاهدیم ایشان تا مسجد یا محل برپایی نماز با لباس شخصی آمده و در حیاط یا فضای بیرون مسجد، لباس را از کیف دستی یا صندوق موتورسیکلت خود بیرون آورده آنرا پوشیده و بعد از نماز نیز مجددا به وضعیت اولیه باز می گردند. این موضوع را در هنگام اقامه نماز در مراکز آموزش عالی شیراز، به چشم خود بارها دیده ام که قطعا سئوالهای زیادی در ذهن دانشجو و نمازگزاران از این نوع ایجاد می گردد.
در این ایام که فرق ضاله اعم از شیطان پرست و … با انواع لباس و پوشش خاص خود براحتی و برای جلب نظر دیگران در انظار ظاهر می شوند و به طور نمونه در بعضی از خیابانهای اصلی مرکز استان تردد فراوان قابل تامل دارند، عدم رویت روحانی با لباسِ روحانیت قطعا فضا را برای آنان بازتر می گرداند. طلاب جوان نیز متاسفانه به این شیوه روی آورده و عموما با لباس شخصی در جامعه حضور می یابند و تقریبا شهر خالی از وجود روحانیت به نظر می رسد. چه خوب است علمای اعلام و اساتید حوزه، مانند پیشینیان به این مهم اهتمام ورزیده، بتوان طلاب عزیز و روحانیون گرانقدر را مانند گذشته با لباس روحانیت در اجتماع و در بین عام مردم دید و مانند قوانین قدیم حوزه، پوشیدن لباس روحانیت، مجددا امری جدا ناپذیر از تحصیل علوم دینی درآمده و مردم از فیض حضورشان در جامعه بهره ببرند.