پاسخ قاطع رضایوسفیان به اظهارات کامران لنکرانی:پاسخ قلمی به مخالف، قبیحتر است یا اقدام به آزار، اذیت و حتی جرح و ضرب مخالف؟/ اصلاحطلبی یعنی امکان انتقاد بیرحمانه/ چرا هنگام افشای فسادهای هول برانگیز در دولت احمدینژاد، رگ گردن شما برجسته نشد
خبر پارسی – رضا یوسفیان نماینده مردم شیراز در مجلس ششم در پاسخ به نوشته اخیر کامران باقری لنکرانی که ازیاداشت علی مطهری خطاب به امام جمعه محترم شیراز به شدت عصبانی شده، نوشته است : نقد و پاسخگوئی به امام جمعه با «توهین» و «هتاکی» تفاوت دارد.او همچنین از لنکرانس سئوال کرده که پاسخ قلمی به مخالف، قبیحتر است یا اقدام به آزار، اذیت و حتی جرح و ضرب مخالف؟
متن کامل این یادداشت به این شرح است:
به نام خداوند یکتا
بیــــــــدار شوای دیـــده که ایمن نتـــــــــــــــــوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است
جناب آقای دکتر کامران لنکرانی
با سلام
سبب نگارش این نامه یادآوری برخی وقایع و پرسشهای مهمی است که اهمیتی بیشتر از «حمله تند آقای مطهری به امام جمعه شیراز» دارد: در آغاز از اینکه در نامه خود به آقای مطهری تلاش نمودید از خشونت فاصله بگیرید و اندیشه خود را محتاج چنین رجالهها و داعشیهای وطنی ندانستهاید، به شما تبریک میگویم و از آن استقبال میکنم. این تغییر را در سال جدید به فال نیک گرفته و گامی مثبت جهت محکومیت و زدودن خشونت از جامعه تلقی میکنم.
هر چند مجموع مفاد نامه شما نشان میدهد، اگر آقای مطهری در برابر تضیع حقوق خویش و دیگر شهروندان و گسترش خشونت سکوت نموده، یا به امام جمعه شیراز پاسخ نداده بود، بعید مینمود شما نسبت به محکومیت این واقعه که اولین آن هم در شیراز نیست، دست به نگارش نامه سرگشاده میزدید.
به زمانهای دور از جمله لشکرکشی به مسجد آتشیها (قبا) و هجمه به خانه و خانواده آیت الله دستغیب اشاره نمینمایم، بلکه مقصود من ممانعت از سخنرانی دکتر کولایی، تلاش برای بر هم زدن سخنرانی دکتر عارف، تهدید خانم ابتکار، هیاهو و تهدید تند در هنگام سخنرانی حجج اسلام یونسی و غفاری در همین یکی دو سال در شیراز و نادیده گرفتن آنها میباشد. آن هم در زمانی که معجزه رای مردم در انتخابات ۹۲، باطلالسحر تلاشهائی بود که در دوران وزارت شما و دیگر وزرای دولت محمود احمدینژاد، بساط هر تشکل دانشجویی منتقد و از جمله انجمنهای اسلامی دانشجویان را برچیده بود.
جناب آقای دکتر لنکرانی
آزادی در اندیشه اصلاح طلبان، یعنی آزادی مخالف. اصلاحطلبی یعنی تحمل عقیده مخالف، گفتوگو، تساهل و تسامح. اصلاحطلبی یعنی امکان انتقاد بیرحمانه. آنگونه که در جریان سخنرانیهای مرحوم سحابی و شمسالواعظین از یک سو، و آقایان مهدی نصیری و مرتضی نبوی از سوی دیگر، در بستری که انجمن اسلامی دانشجویان آماده کرده بود، دیدگاههای مختلف مطرح میشد.
امروز با یاداوری آن تلاشهای افتخارآفرین جهت تضارب آراء، بر خود میبالیم و خداوند را برای آن توفیق گران شکرگزاریم. اصلاحطلبی یعنی در اوج قدرت، مخالف خود را از حقوق شهروندی نظیر تحصیل، شغل، آزادی بیان و انتخاب محروم ننماییم.
اینکه عدهای در کشور در پی تغییر جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی و حذف جمهور مردم بودند، علاوه بر ریشههای عقیدتی در ذهن ایشان، ناشی از ناتوانی در استدلال و منطق در مناظرات رو در روی فکری- عقیدتی و سیاسی است.
رای «نه» مردم به این اندیشه از انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان در صحن دانشکده محل تحصیل من و شما، و شکستهای پی در پی انتخابات، نظیر ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر باعث شد عرصه سیاست به کسانی که تخصصی در آن نداشتند، سپرده شود.
آیا میدانید در زمان وزارت شما، برخی از پزشکان صرفا به علت اتهام به دگراندیشی از اشتغال به حرفه طبابت، حتی در مناطق دور افتاده نیز محروم شدند، تا فشار معیشت و زندگی، آنان را به زانو در آورد.
براستی کاش شما که قسمت عمده نامهتان در باب فضائل امام جمعه شیراز است، در این اتفاق اخیر، روشن مینمودید آیا پاسخ قلمی به مخالف، قبیحتر است یا اقدام به آزار، اذیت و حتی جرح و ضرب مخالف، که به اشکال مختلف میکوشید موضوع را کوچک و کم اهمیت جلوه دهید.
اگر واقعا کلام امام خمینی (ره) هنگام نصب امام جمعه حجت بلا منازع در باب علو شأن ایشان است، چگونه تعداد معتنابهی از اشخاص که بارها و کرارا مورد لطف صریح و کتبی امام (ره) قرار گرفتهاند، با یک حرکت قلم از حق طبیعی کاندیداتوری محروم میشوند.
بماند که آنچه از سیره علوی آموختهایم این است که همه شهروندان، اعم از دارا و ندار، کارگر و والی و رعیت، حتی دیندار و بیدین، دارای حقوق برابرند و امام جمعه بودن یا نبودن هیچ تفاوتی در حقوق آنان ایجاد نمیکند. چنانچه مولا در محکمه حاضر میشد و در نهایت حکم به نفع او صادر نمیگشت و آن بزرگوار هیچگاه نامی از عصمت، امامت و خلافت خود در میان نیاورد و به آن متوسل نشد. هیهات که از آن آموزهها چنان دور شدهایم، که گویا داستانهایی است که فقط در کتابها سراغش را میتوان گرفت.
برادر عزیز
پوستین وارونه پوشاندن با شیوه اهل بیت تفاوت اساسی دارد. چنانکه تفاوت فراوانی میان جملات شما مبنی بر «لغو سخنرانی توسط شورای تامین استان» با واقعیت «نامهای توسط معاونت سیاسی و انتظامی فرمانداری شیراز» وجود دارد.
در جای دیگر تهدید به لشکرکشی خیابانی از سوی آقای مطهری را عنوان کردید. در حالیکه جمله ایشان «اگر مایل به زور آزمایی اجتماعی هستید، مخالفان این داعشیهای وطنی را آزاد بگذارید تا ببیند چه برسر این اراذل میاورند» است.
جالب آنکه نقد صریح و پاسخگوئی به امام جمعه را «توهین» و «هتاکی» نامیدهاید. گمان نمیکنم برای هیچ امام جمعهای مقام عصمت قائل باشید. شان و شئونات سازیهای جعلی از عوامل مهمی است که پیامدهای خوبی به همراه ندارد.
بر سر دو راهی انتخابهای سخت، حفظ شرافت کسوت پزشکی بر تمامی مصلحتهای ساختگی دیگر اولویت دارد. خداوند را شکرگزارم که سردار احمدی مقدم با مسئولیت پذیری از بیتوجهی خویش عذرخواهی کرد. روز حساب دهی نزدیک است.
برادر گرامی
اقدام رئیس دانشگاه در برگزاری سخنرانی، دفاع از استقلال دانشگاه است و انتظار میرود شما که خود در کسوت استاد دانشگاه هستید، از این عملکرد شجاعانه برخود ببالید، نه آنکه انتظار داشته باشید رئیس دانشگاه شیراز، صرفا توصیه یک مقام درجه دوم انتظامی- امنیتی را بپذیرد. یادتان باشد به همت انجمن اسلامی دانشجویان بیش از ۴۰ سال پیش در اوج حکومت ستمشاهی و دستاندازی ساواک، استاد شهید مطهری در دانشگاه شیراز سلسله سخنرانی برگزار کرد. ریاست وقت دانشگاه طی سخنرانی استاد به عنوان مستمع در تمام مدت حضور داشت و پس از سخنرانی تا پای اتومبیل، ایشان را بدرقه نمود و درب اتومبیل را شخصا برای استاد باز کرد.
اگر شیراز و دانشگاه شیراز مفتخر به پرچمداری آزادی بیان و آزاداندیشی است، ناشی از تلاش تشکلهای مستقل دانشجویی نظیر انجمن فرهنگ و سیاست است.
هجمه به سخنرانی حجت الاسلام سیدهادی خامنهای توسط اعضای تشکل نزدیک به شما نیز مثال دیگری این اتفاقات است. متاسفانه اما در سالهای اخیر این جریان یکهتاز عرصه سیاست در استان فارس گردیده، چنان که مسئولان استانی هم مرعوب آنان گردیدهاند.
به راستی اگر اعتقاد دارید این رفتارها ارتباطی به جریان منصوب به امام جمعه ندارد و نگران سوءاستفاده غربیان هستید، و چنین رفتاری را دور از شان شیرازیان عزیز میدانید، اعلام فرمایید که خواستار محاکمه علنی همه کسانی هستید که در وقایع اخیر و از جمله در لشکرکشی به مسجد آتشیها (قبا) حدود قانون را زیر پا گذاشتهاند.
البته برادر محترم
نمیدانم چرا هنگام افشای فسادهای هول برانگیز با ارقام محیرالعقول در دولت محمود احمدینژاد، دولتی که عهدهدار وزارت در آن بودید، نه خون شما و نه خون جوانان احساساتی به جوش نیامد، رگ گردنی برجسته نشد و اطلاعیهای از سر غیرت به رویت کسی نرسید؟ اما پاسخ آقای مطهری به امام جمعه شیراز یا سخنرانی ایشان در باب آزادی در اسلام، خون را در رگها به جوش آورد. بعید میدانم حتی در برداشت طالبانی و داعشی از اسلام، مفاد سخنرانی آقای دکتر مطهری بیشتر از آن فسادهای کلان و نجومی به اسلام و کشور ضربه بزند.
انتظار داریم برای مقابله با خشونتورزان و افراطگرایان این بار نه چون سالهای جنگ تحمیلی در پشت جبهه، بلکه چون اصلاح طلبان شهید و زنده در صف مقدم، مقابل کسانی بایستید که به نام دین، تیشه بر ریشه اعتقادات زده، بر سر شاخ، بن میبرند
امروز از آزاد اندیشی و فرهنگ گفتوگوی ائمه اطهار با زندیقان و خداناپرستان به جائی رسیدهایم که برای امکان یا امتناع نقد امام جمعه، نیازمند اقامه برهان میباشیم. فاین تذهبون…
آرزومندم بتوانیم با تاسی از سنت اهل بیت، فرهنگ گفتوگو را پاس بداریم و همگان با هر گرایشی، پاسدار فضای آزاد نه برای دوستانمان، که برای مخالفان فکرمان هم باشیم. روزگاری میتوانیم به خود ببالیم که در مقابل حق کشی و ظلم بر مخالفمان سکوت نکنیم.
با آرزوی خیر و برکت در سال جدید
رضا یوسفیان
به گزارش خبر پارسی پیش از این لنکرانی در یادداشتی نوشه بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
در مورد وقایع اخیر شیراز
روز دوشنبه هجدهم خرداد ماه اتفاقات تلخی در شیراز رخ داد که به سرعت در بین اقشار مختلف جامعه انعکاس یافت. حمله به یک نماینده مجلس در ورود به شهر شیراز که منجر به شکستن شیشه خوروی حامل وی شده اتفاق نادری در شهر شیراز است که بسیار تاسف بار است . شیرازی های مهمان دوست و با فرهنگ در برخورد با ناروایی ها هم چنین نکرده اند . به یاد دارم آقای شمس الواعظین که به سردبیر روزنامه های زنجیره ای مشهور بود ، در سال های اواخر دهه هفتاد به شیراز آمده بود و در جلسه ای در دانشگاه شیراز مورد انتقاد قرار گرفت و پاسخی در برابر منتقدین نداشت اما اذعان داشت که شما حزب اللهی های شیرازی فرهنگی عمل میکنید و با استدلال جواب میدهید . آقای گنجی که بعدا رسما مرتد شد در شیراز آن هم در ایام ارتحال حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در جلسه ای مخفی مطالب سخیفی در مورد گذار از امام مطرح کرد و ما جمعی از پزشکان و اساتید دانشگاه با طرح شکایتی در دادگاه پیگیر موضوع شدیم که شرحش را خودش در کتابش نوشته است .
شیراز کرسی های آزاد اندیشی را بسیار پیش تر از خیلی از مراکز علمی آغاز کرد که به مباحثات برخی از شاگردان مرحوم آیه الله سید منیرالدین حسینی الهاشمی در دهه هفتاد با سران فکری اصلاح طلب آن روز میتوان اشاره کرد .
این هجمه ی زشت آنهم در بدو ورود آقای دکتر علی مطهری به شیراز بسیار اسفناک و نگران کننده و برخلاف سیره شیرازی های مومن و در عین حال با بصیرت است . خوشبختانه دولت محترم دستور رسیدگی به این امر را داده و ظاهرا قرار است هیاتی از شورای امنیت کشور برای بررسی به شیراز بیایند و رسیدگی کنند . این سرعت عمل در خور تحسین است و امید است با خاطیان برخورد قانونی انجام گردد . اما چند نکته دیگر هم میماند که توجه به آنها هم ضروری است :
آنگونه که از شواهد امر پیداست حمله کنندگان از قبل در برابر درب فرودگاه شیراز مستقر بوده اند . آیا این امکان برای دستگاههای ذی ربط وجود نداشت که برای تامین این نماینده اقدام و این عده را متفرق نمایند و به جای تاکسی از خودروی حفاظت شده ای برای انتقال آقای مطهری استفاده کنند . ایا آ قای مطهری طعمه ای برای برخی از اقدامات بعدی نشده است ؟ بد نیست یاد آوری شود آقای کاظمی که در پرونده قتل های زنجیره ای در زندان بود ، سال ها مدیر کل اطلاعات استان فارس بوده و در زمان مرخصی های خود از زندان مورد استقبال گرم عده ای قرار میگیرفت که نمازجماعت خود را به ایشان اقتدا میکردند . در جریان واقعه مسجد آتشی ها در مهر ۸۸ هم شاهد بویدم دست هایی بسیار تلاش کردند تا شیراز را به آشوب بکشانند که با مدیریت هوشمندانه نماینده ولی فقیه در استان حضرت ایه الله ایمانی ترفندهای این گروه برای ایجاد درگیری و بهانه سازی برای ضد انقلاب که با سواستفاده از جمعی از جوانان مومن و ولی احساساتی در حال شکل گیری بود به شکست انجامید .
آنطور که در بیانیه دوم انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز آمده ، شورای تامین امنیت استان حکم به لغو مراسم سخنرانی این نماینده داده بوده است و لی برخی مسولین دانشکاه بر برگزاری جلسه به هر قیمت تاکید کرده و علیرغم مصوبه شورای تامین ، برای برگزاری جلسه تاکید داشته اند. اینکه یکی از مسولین منصوب دولت بر خلاف تصمیم یک نهاد قانونی مرتبط با دولت اقدام کند امر غریبی است و غریب تر این است که این نهاد را غیر مسول بنامند و به تمرد از آن افتخار کنند.آیا با قانون گریزی میتوان با ادعای همراهی با دولت داشت و منصوب دولت بود ؟
از عجایب دیگر این واقعه تهدید به لشکر کشی خیایانی توسط اقای دکتر مطهری است . این موضوع که در دو مکتوب ایشان بعد از این واقعه تلخ آمده است را باید به حساب عصبانیت ایشان به دلیل این حمله زشت تلقی کرد والا اینکه نماینده ای به جای پیگیری قانونی از این سخن بگوید که من هم به طرفدارانم میگیوم که به خیایبان بیایند و چه کنند هرگز با قانون گرایی سازگار نیست .
حمله تند آقای مطهری به امام جمعه شیراز نیز یکی دیگر از تلخی های این واقعه بود . ایشان به جای پیگیری قانونی این حمله ، به امام جمعه محترم شیرازکه شخصیتی وارسته و دانشمند و نماینده اغلب مراجع تقلید از سالها پیش و از همه بالاتر نماینده ولی فقیه در استان هستند طی مکتوبی سرگشاده هتاکی میکند . بهانه این هتاکی هم خبری است که به صورت ناقص از خطبه های نماز جمعه شیرازدر ۲۲ اسفند سال جاری در برخی سایت ها منتشر شده است .آیا این امر قران نیست که قبل از موضع گیری در هر امری تبیین انجام شود و از صحت و سقم اخبار اطمینان حاصل و بعد اظهار نظر شود . ایا عصابنیت و دلخوری ازیک واقعه مجوز تندخویی و هتاکی است . مگر این گفته شهید عزیز و استاد بزرگوار آیه الله مطهری نیست که “مگر میشود بخاطر دین بیدینی کرد”(مجموعه آثار ۱۶/۱۱۱) . آیا فرزند ایشان به خیال دفاع از خود مجاز به توهین است ؟
البته توهین به هر کسی زشت است به ویژه به شخصیت بزرگواری که از افتخارات علمی استان فارس است . در بزرگواری این شخصیت همین بس که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ایشان رابا اصرار در شانزدهم مهرماه سال ۵۸ به امامت جمعه کازرون و نمایندگی خود منصوب و در حکم خود تاکید کردند که : امید است اهالی محترم نیز قدردان وجود شریف جنابعالی بوده و از همکاری و مساعدت در پیشبرد اهداف عالیه اسلام دریغ نورزند.
این شخصیت والا مقام که نامش در تالیفات متعدد از جمله گروه مولفین تفسیر نمونه میدرخشد ، از مدرسین درس خارج فقه و اصول و نمایندهمردم فارس در خبرگان رهبری از بدو تاسیس این مجلس بوده اند . آیا توهین به نماینده منتخب یک استان در خبرگان و شخصیتی که مراجع عظام تقلید همچونحضرت آیه الله العظمی مکارم شیرازی ایشان را برادر خود میخوانند ، رواست .
آیا سخنان ایشان در خطبه نماز جمعه مبنیبر اینکه از تنش ها پرهیز کنید و به قانون عمل کنید در خور چنین هتاکی هایی است؟
به هر حال این واقعه تلخ بسیار هشدار دهند بود که چگونه میتوان در دام اختلافات قرار گرفت و چگونه آشوب و فتنه میتواند تهدید کننده باشد. با یاد امام راحل عظیم الشان که کلامشان همیشه راهگشا بود این مقال را به پایان میبرم که سالها پیش نوشتند :
“موضعگیریها باید به گونهای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرهای از سیاست «نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی» عدول نشود که اگر ذرهای از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمیکند. دو جریان با کمال دوستی مراقب امریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که امریکای حیلهگر دشمن شماره یک آنها است ولی فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروی شهید گشتهاند. هر دو جریان از حیله گریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند.خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حالْ خود دانند.البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد – که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم – که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمیشناسد.” ( صحیفه امام ج ۲۱)
البته امروز از شوروی سابق چیزی نمانده ولی آمریکای جنایتکار و نفس اماره کماکان هستند. به هوش باشیم .!