خبر پارسی – وحید دلپسند – شاید نسل ما مرتضی پاشایی را چندان نمی شناخت؛ طبیعی است، چرا که هر نسلی نمادهای خود را دارد؛ پاشایی هم از نمادهای هنری نسل سوم فرزندان این سرزمین است؛ و وقتی دیده می شد که همین جوانان نسل سومی چگونه و با چه حساسیتی پی گیر اخبار سلامتی او هستند تازه می شد فهمید که بین پاشایی و مخاطبانش اتفاق شیرینی افتاده است. از همان دست اتفاق هایی که پیشتر برای برخی دیگر از هنرمندان جوانمرگ کشورمان رخ داده بود. برای مازیار، برای سلمان هراتی شاعر و البته بزرگترینشان که هدایت و فروغ باشند. رازی است در این میان؛ درد و رنج بیماری و جوانمرگی است که شهرت و محبوبیت فوق تصور اینان را به دنبال می آورد ویا این محبوبیت و شهرت در عنفوان جوانی آنهاست که درد و رنج و جوانمرگی و ماندگاریشان را موجب می شود؟!
سنت جوانمرگی هنرمندان در این گوشه زمین که ماییم به ظاهر سنت دیرپایی است؛ پیش از پاشایی، ناصر عبداللهی بود که چنین همدلی شگرفی را از پس کوچش به جا گذاشته بود.بداقبالی ناصر عبداللهی در این بود که زمانه ای را برای کوچ برگزید که هنوز شبکه های مجازی پا به عرصه نگذاشته بودند تا جاودانه ترش کنند؛ اگرچه در جاودانگی ها هم رازی است؛ همان که نیمای شعر پارسی غربالش می خواند:” آن که غربال به دست دارد از عقب کاروان می آید…!
“غربال تاریخ حفره هایی بسیار ریز و بی رحم برای هنرمندان دارد؛ آنها که از این حفره ها گذر می کنند دروازه های دهه و سده و هزاره را پشت سر می گذارندو ناگفتنی است که هنر برای گذر به چه “آن”ی نیاز دارد؟! از جنس همان “آن” هایی که حضرت حافظ توصیه می کند: ” شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد/ بنده طلعت آن باشد که آنی دارد”
برای عاشقانه های مرحوم پاشایی نازنین آرزوی عبور از دروازه های تاریخ می کنیم. تا گردونه فلک دگربارکدام نام را بیرون بدهد
آره فرزاد جان انشاالله همیشه سلامت و زنده باشی
خدا هست
ولی موندم تو حکمت خدا با بعضی ها که بهتر می دونی کیا رو می گم
اونایی که بیت المال را ضایع می کننن و دم از اسلام و خدا و ولایت فقیه می زنن و هنوز با ۳۸ سال حاضر نیستن دل بکنن از جاه و مقام
آری امثال بابای م م با تاریخ استخدام ۲۰/۹/۵۶
کاش دوست عزیزمون درک می کرد که :”زندگی، فاصله آمدن و رفتن ماست”
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
یادش بخیر …………..و نامش جاودانه …………………..
سلام فرزاد جان امید دارم خوب باشی
خبر خیلی ناراحت کننده بود و متحیرم کرد ۷ الی ۸ ساعت گیج بود و به حکمت خدا فکر می کردم
آره ….نگران منی خدا ………………..
ﻧﮕﺮﺍﻧﻪ ﻣﻨﯽ ﮐﻪ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺩﻟﻢ
ﻭﺍﺳﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﻟﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻧﻪ ﻣﻨﯽ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﻡ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺍﺯت ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ…………………
هرچه خواستی مرتضی جان …خدا شنید و استجابت کرد
آری…..
ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﻮﻧﻢ
ﻣﺤﺎﻟﻪ ﺑﺬﺍﺭﯼ ﻣﺤﺎﻟﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ
ﺩﻟﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕیـﺎﺵ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﻩ
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﻮ
ﺗﻮ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻣﻮ
ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻡ
ﻧﮕﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﻦ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻣﮕﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﮐﯽ ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﺗﺤﻤﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺷﯽ
…
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺷﯽ
….
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺷﯽ
آره فرزاد جان انشاالله همیشه سلامت و زنده باشی
خدا هست
ولی موندم تو حکمت خدا با بعضی ها که بهتر می دونی کیا رو می گم
اونایی که بیت المال را ضایع می کننن و دم از اسلام و خدا و ولایت فقیه می زنن و هنوز با ۳۸ سال حاضر نیستن دل بکنن از جاه و مقام
آری امثال بابای م م با تاریخ استخدام ۲۰/۹/۵۶
کاش دوست عزیزمون درک می کرد که :”زندگی، فاصله آمدن و رفتن ماست”
تو آنی بودی که دلش را
در انتهای این کوچه به یادگار گذاشت و رفت
آی پسندیده ی خدا…
مرتضی!
زمین از آنجایی که هستی چه رنگی دارد …؟
در پناه خدا…