خبر پارسی: خدا رحمت کند مرحوم حجتالاسلام طاهری شیرازی را که در یک شب پاییزی سال ۸۳ وقتی آیتالله هاشمی رفسنجانی در دفتر نمایندگی ولی فقیه در استان فارس، شام را مهمان طلاب و فضلا و علمای شیراز بود؛ بلند فریاد زد: «آقایان به داد اسلام برسید، در این شهر مطرب ارمنی آوردهاند و مسئولان هم برایش کف میزنند».
اشاره وی به کنسرت لووریس چکنواریان بود که در تخت جمشید و با حضور غلامعلی حدادعادل رییس وقت مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
آیتالله هاشمی رفسنجانی که از شدت عصبانیت و ناراحتی مرحوم طاهری شیرازی شگفت زده شده بود، به بیان خاطراتی از امام خمینی رحمه الله علیه پرداخت و گفت: پس از پخش سریال سلطان و شبان خیلی به امام فشار آوردند که در تلویزیون بی عفتی شده و زنان بزک کرده فیلم بازی میکنند. حضرت امام سریال را دیدند و هیچ ایرادی از آن نگرفتند و منتقدان را از سخت گیری و تعصبات بیخود نسبت به مردم و تفریح مردم بر حذر داشتند.
حالا اما بار دیگر حساسیتها در حوزه فرهنگ به اوج خود رسیده، به خصوص اینکه در ۸ سال گذشته برخی گروه ها به خود اجازه نمیدادند در این حوزه نقدی به زبان آورند.
حساسیت نسبت به حوزه فرهنگ و بررسی راهکارهای تقابل با شبیه خون فرهنگی غرب همواره دغدغه همه فرهنگوران و دلسوزان بوده و هست اما جای این سئوال وجود دارد که آیا رویکردهای سیاست زده میتواند پاسخ به دغدغههای موجود در عرصه فرهنگ باشد یا نه؟
ما نیز با دوستان اصولگرای خود همداستانیم که حوزه فرهنگ استان در چندین سال گذشته رها شده و هیچ نظارت و ارزیابی بر آن صورت نمیگرفته است خصوصا آنکه با تغییر ۴ مدیر ظرف ۸ سال مدیریت اصولگرایان بر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، امکان هرگونه برنامه ریزی و اجرای برنامهای در راستای منویات رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ از استان فارس گرفته شد.
ما نیز با منتقدان به شرایط فعلی عرصه فرهنگ استان همداستان و نگرانیم که پایتخت فرهنگی کشور و سومین حرم اهلبیت علیهم السلام بی هیچ برنامه مدون و مشخصی در اختیار نااهلان بیفتد و ماهوارهها و رسانههای غربی در این هیاهوی رسانه ای بی هیچ دغدغهای مبانی فکری خود را به جوانان این مرز و بوم دیکته کنند.
علاوه بر این ما نگران سیاست زدگی در حوزه فرهنگ و تغییر وابستگی شدید این حوزه از مدیریتی مردم محور به مدیریتی دولت محور هستیم تا آنجا که بر خلاف نظر صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی، فرهنگ دولت محور جای فرهنگ مردم محور را پر کند و با سلیقه و رفتار دولتها و صاحبان قدرت شاکله فرهنگی مردم شکل بگیرد.
در این میان اما باید اذعان کرد که هم اکنون تعدد و تکثر متولیان در حوزه فرهنگ که از اعتبارات بیت المال ارتزاق میکنند، نوعی آشفتگی فکری و مدیریتی را در جامعه ایجاد کرده است. به غیر از سه دستگاه اجرایی شامل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری و اداره کل نهاد کتابخانههای استان فارس که در حوزه فرهنگ مستقیما زیر نظر دولت اداره میشوند، حداقل بیش از ۲۰ دستگاه متولی در حوزه فرهنگ وجود دارند که با بیش از صدها میلیارد تومان اعتبار و به صورت مستقل از دولت اداره میشوند.
بخشی از این دستگاهها و نهادها و شوراهای فرهنگی عبارتند از :
۱ـ شورای فرهنگ عمومی استان عالی ترین مرجع سیاستگزاری در حوزه فرهنگ به ریاست امام جمعه مرکز استان و دبیری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
۲ـ صدا و سیمای استان فارس با دو شبکه رادیویی و تلویزیونی ۲۴ ساعته
۳ـ سازمان تبلیغات اسلامی با بیش از ۳۰ نمایندگی و صدها خانه عالم روستایی در شهرستان های استان
۴ـ مرکز مدیریت حوزه علمیه استان و دفتر تبلیغ این مرکز با بیش از ۳۶ حوزه علمیه فعال
۵ـ شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان با بیش از ۷۵ ستاد برگزاری نماز جمعه
۶ـ اداره کل اوقاف و امور خیریه استان فارس با وجود ده ها بقعه مبارکه و پر رونق امامزادگان و هزاران موقوفه بزرگ و کوچک
۷ـ معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری شیراز با بیش از ۳۰ فرهنگسرا و نگارخانه و بوستان
۸ـ معاونت فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس
۹ـ نهادهای غیر انتفاعی همچون بنیاد بین المللی غدیر، جامعه الزهرا، بنیاد حافظ شناسی، بنیاد فارس شناسی و …
۱۰ـ ستاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس و کنگره شهدای استان فارس
۱۱ـ معاونت فرهنگی نهاد نمایندگی ولی فقیه در استان و امام جمعه شیراز
۱۲ـ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان فارس
این ها همه مجموعه های مدیریت فرهنگی استان فارس را شکل می دهند که هیچ گونه وابستگی به دولت ندارند و به رغم تامین مالی از بودجه سالیانه کشور اما انتصاب مدیران و نظارت بر آنها از ید اختیار دولت خارج است.
از این میان شورای فرهنگ عمومی مهمترین نهاد سیاستگزاری در حوزه فرهنگ استان به شمار می رود که به لحاظ قانونی دارای جایگاه تعریف شده مشخص بوده و همه دستگاههای فرهنگی ملزم به همکاری و همراهی با سیاستهای تعیین شده این نهاد هستند.
بررسیها نشان می دهد این شورا سالهاست حتی از قبل از انتصاب آیتالله ایمانی به سمت امامت جمعه شیراز کارکرد خوبی نداشته و به دلیل عدم توانایی در شناخت نیازها و چالشهای فرهنگی استان و فقدان ساز و کار نظارتی لازم نتوانسته است آنچنان که شایسته است نقش آفرینی کند. اصولگرایان حق دارند که بگویند حوزه فرهنگی فارس نگران کننده است.
اگر فرهنگ را مقولهای کلی در باب زیست نرم افزاری و بلوغ فکری انسانها بدانیم و آن را فراتر از اجرای چهار برنامه موسیقی و تئاتر و کنگره ادبی تعربف کنیم، باید گفت که متاسفانه شورای فرهنگ عمومی در مرکز استان و شهرستانها این توانایی را ندارد که بتواند چالشهای فرهنگی استان را شناسایی کرده و انعطاف لازم را برای سیاستگزاری و برنامه ریزی از خود نشان دهد. از طرفی نفوذ برخی از جریانات واپسگرا و دگم اندیش به لایههای مشاورهای این شورا، فقدان ارتباط رسمی و تعریف شده با نهاد حوزه و دانشگاه و وجود برخی اختلافات مدیریتی همواره مصوبات آن را فاقد اثر بخشی لازم کرده است.
اصرار شورای فرهنگ عمومی برای انتقال مدیریت مشارکتی حوزه فرهنگ از مردم به دستگاههای دولتی و حاکمیتی از مهمترین چالشهایی است که حوزه فرهنگ فارس را در ۲۰ سال اخیر تهدید کرده است.
کوتاه کردن دست مردم از حوزه فرهنگ و اصرار بر دخالت دستگاههای دولتی و با اعتبارات دولتی خطر جدی است که همواره امام راحل و مقام معظم رهبری نسبت به بروز آن هشدار دادهاند اما در استان فارس بی توجه به این خطر، حتی برگزاری اعیاد مذهبی و مناسبتهای ملی مثل جشنهای دهه فجر به دست کارکنان حقوق بگیر دولت، سپرده شده و مردم نقش تماشاچی دارند.
نکته دیگر در حوزه فرهنگسازی به نقش ضعیف صداو سیمای استان فارس با دوشبکه ۲۴ ساعته رادیو و تلویزیونی بر میگردد. متاسفانه این رسانه با قدرت تاثیرگذار شگرفی که دارد، در سال های گدشته با تزریق افراد سفارش شده از سوی صاحبان قدرت، به نوعی منگولیسم فرهنگی و مدیریتی دچار شده و در رقابت با شبکه های ماهواره ای به خصوص در مناطق روستایی و دورتر از مرکز استان قدرت خود را از دست داده است.
منگولیسم فرهنگی و ضعف مدیریتی در صدا و سیمای استان فارس تا آنچه پیش رفته که این رسانه برای تامین منابع مالی خود مجبور به زمان فروشی و برنامه فروشی شده و برنامه «خوشا شیراز» در پر ببیننده ترین ساعات یعنی صبح جمعه با حضور مجریهای پایتخت نشین و دعوت از هنرپیشه هایی خاص پخش می شود تا آنجا که تاکنون در چندین نوبت برخی از همین هنرپیشهها به خود اجازه دادهاند در همین برنامه به مردم بزرگ فارس جسارت کنند و کسی هم دم بر نیاورده و این اوج هنر صدا و سیمای فارس است.
از طرفی در حوزه توسعه مبانی دینی در ساخت فرهنگی جامعه به وجود سازمانهایی همچون سازمان تبلیغات اسلامی با در اختیار داشتن صدها خانه عالم در سطح روستاها و شهرهای کوچک میرسیم اما این سازمان چه برنامه ای برای تقویت بنیه های فکری و فرهنگی روستاهای استان اجرا کرده است؟ که امروز باید نگران روستاهایی باشیم که در تسخیر سیگنالهای پرقدرت شبکههای ماهوارهای قرار دارند اما خبری از صدا وسیما نیست. حتما دوستان دلواپس از آمار روستاهایی که قادر به دریافت سیگنالهای رسانه ملی نیستند، اطلاع دارند.
در مقام مقایسه نیستیم اما اعتبارات چندین برابر معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری شیراز نسبت به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را با وجود دهها فرهنگسرا و نگارخانه را یاد آور می شویم . سالهاست که این معاونت در ید اختیار فعالان جبهه اصولگرایی قرار دارد اما چه آبی از این معاونت گرم شده است؟
آیا تاکنون سری به فرهنگسراهای شهرداری شیراز زدهاید؟ آیا نظارتی بر عملکرد این فرهنگسراها و سازمان فرهنگی و هنری شهرداری شیراز را وجود دارد؟ آیا تاکنون برنامه و استراتژی مشخصی از سوی شهرداری و شورای شهر شیراز منتشر شده که امکان ارزیابی آن وجود داشته باشد؟ اعتبارات ۸۰ میلیارد تومانی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری در هر سال چگونه هزینه میشود؟ راهاندازی کلاسهای یوگا و خیاطی و گلدوزی این همه اعتبار و امکانات نیاز دارد؟
در حوزه اداره کل اوقاف و امور خیریه و بقاع متبرکه هم هنوز یادمان نرفته که چندی پیش در مقابل آستانه مبارکه حضرت سیدعلاالدین حسین تانک های نظامی را روی آنتن های گیرنده ماهواره گسیل داشتند تا بر همگان ثابت شود برخی در این استان به جای مبارزه نرم با جنگ نرم به دنبال زبان ناکارآمد سخت و زور هستند.
وجود صدها بقاع متبرکه با درآمدهای خوب ناشی از نذورات مردمی و به عنوان مراکز امن فرهنگی را به رغم تاکیدات مقام معظم رهبری درباره سومین حرم اهلبیت به فراموشی سپردهایم و در برخی موارد با حضور افراد کم سواد و فاقد شناخت از حوزه فرهنگ، این بقاع متبرکه به تفرجگاه هایی صرف تبدیل شده و نمی توان از آنها انتظار فرهنگسازی و تاثیرگذاری فرهنگی داشت.
در کنار همه این موارد باید غفلت از فعالیتهای قرآنی را یادآور شویم که آنچه در استان رخ می دهد شایستگی مردمی که به وجود حافظ و کاتبان وحی همچون حضرت شاهچراغ و ابن مقله و میرزا احمدنی ریزی و مفسرانی چون ملاصدرا و میرزای شیرازی و مکارم شیرازی می بالند، نیست.
غفلت از قرآن در بسیاری از عرصه های مدیریتی استان موج می زند. بسنده کردن به چند کلاس آموزش روانخوانی و روخوانی پاسخگوی نیازهای فرهنگی استان نیست. اگرچه خدا را شاکریم که یک فقیه قرآن شناس همچون آبت الله ایمانی در راس هرم مدیریت فرهنگی استان ایستاده است اما انتظار داشتیم با حضور ایشان در این استان، زمینه توسعه فعالیت های قرآنی بر مدار تفسیر و درک مفاهیم قرآنی به عنوان مهمترین زیرساخت فرهنگی جامعه فراهم شود اما بررسی ها نشان میدهد استان ۵ میلیون نفری فارس محافل و مدارس قرآنی تاثیرگذاری ندارد و حتی قرآن در رسانه ملی ـ محلی صدا و سیمای فارس جایی ندارد. البته این به معنای نفی همه فعالیت های محدود قرآنی و تلاش دست اندرکاران محدود این عرصه نیست بلکه مقصود میزان تاثیر بخشی قرآن کریم در حوزه فرهنگ استان است.
فرصت برای بررسی عملکرد همه دستگاههای یاد شده فرهنگی ضیق است و اجازه دهید مابقی را فاکتور بگیریم. امروز یکایک مردم فارس در ضعف بنیه های فرهنگی این استان مقصرند.
نگرانیم سیاستزدگی و عقده های ناشی از ۸ سال مدیریت ناموفق دولت قبل دراستان و برخی جنجال های پوچ رسانه ای، حوزه فرهنگ را دستخوش واماندگی و عقب گردی مجدد کند. انتقاد از مجریان حوزه فرهنگ البته لازم و ضروری است اما کاش به دور از سیاست زدگی، عادلانه و منصفانه و کارشناسانه قضاوت کنیم تا انشاالله دغدغه های امام جمعه محترم شیراز نیز برطرف شود که همه ما دوستدار اهل بیت و آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی هستیم و به نصایح مشفقانه حضرت آیت الله ایمانی نیز نیازمندیم.
اینکه معبری عرفانی که یک سوی آن حرم مطهر علی بن حمزه و سوی دیگر آن آرامگاه حافظ قرار دارد و روزی در تسخیر فلافل فروشان و متکدیان فال فروش قرار داشت،به گذر هنر ایرانی اسلامی تبدیل شود و جمعی از جوانان با ذوق و اشتیاق آثار هنری خود را برای گردشگران و جهانگردان به نمایش بگذارند، می تواند کار پسندیده ای باشد اما شکل اجرای این برنامه نباید به گونه ای باشد که ایجاد حساسیت کند. بالآخره شیراز شهر گنبدهای فیروزه ای و سومین شهر حرم اهل بیت است از طرفی اجرای این برنامه ها نباید یادآور برنامه کذایی فرهنگ و هنر باشد و از طرف دیگر نباید به بهانه حضور یک یا چندگروه موسیقی آرامش فرهنگی شهر را به هم زد. صد البته خبر پارسی دغدغه های دوستداران حوزه فرهنگ را پاس می دارد و حتی معتقد است برخی از گروه های موسیقی فاقد وجاهت لازم در این برنامه بودند و می طلبید نظارت بیشتری بر گروه های موسیقی می شد، اما نگارش هیچ املایی بی غلط نمی شود و بدون شک تذکرات دلسوزان عرصه فرهنگ می تواند مانع بروز انحرافات فکری و فرهنگی شود اما ای کاش همه حوزه های فرهنگ مورد نقد و تذکرات جدی دلسوزان قرار می گرفت. اجازه دهید راه انصاف و عدالت را در پیش بگیریم و به نوعی وحدت در حوزه مدیریت فرهنگ برسیم.
اچازه دهیم با نقد منصفانه و عادلانه همه ارکان فرهنگی استان و شناخت دقیق چالش های زیربنایی حوزه فرهنگ به الگویی جدید در حوزه مدیریت مشارکت محور فرهنگ برسیم و باز هم عنوان پایتخت فرهنگی ایران اسلامی را احیا کنیم و برای قرن ها منشا توسعه فرهنگی غنی مبتنی بر آموزههای دینی و ملی خود و الگوسازی مدیریت فرهنگی در کشور باشیم.