خبر پارسی ـ سعید نظری: یک ماهی هست که غربتکده فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهد تغییرات اساسی در حوزه مدیریتی بود که میتواند زمینه ساز خروج فرهنگ فارس از دوران غربت خود شود.
هنوز یادمان نرفته مدیرانی که با بی شرمی دکمه پیراهن رئیس انجمن نمایش رو باز کردند و درب اتاق خود را حتی به روی شاعران آیینی بستند. هنوز یادمان نرفته انجمنهای هنری که تعطیل شد و قوم و خویش بازیها در توزیع ناعادلانه یارانه مطبوعات که به جای توسعه کمی و کیفی، سر از ویلاهای آلمان و فرانسه درآورد.
چه من درآوردیهایی که به اسم اصول و ارزش به خورد مردم دادند و چه میل به قدرتی که تا روز آخر هم باورشان نبود که کل من علیها فان!
حالا با حضور برادران مریدی بارقههایی از امید در دل هنرمند جماعت، روشن شده و انتظاری جز عزت و احترام از متولیان فرهنگی استان ندارند.
فارس مهد و تمدن هنر ایران، در هر دورهای از تاریخ این آب و خاک جز تاثیرگذارترین نقاط کشور در تولیدات و آفرینشهای ماندگار هنری بوده و هست و هنرمند و فرهنگوران فارسی این وارثان حقیقی حافظ و سعدی و ملاصدرا و ابن مقله و قاضی بیضاوی و … شایسته تکریم بیحد و نهایتند.
در هشت سال گذشته جدای از همه نارساییها و ناکامیهای عرصه فرهنگ و هنر در دو بعد نرم افزاری و سخت افزاری اما رفتار ناشایست و توام با توهم و بدبینی با هنرمندان، بیش از هرچیز فضای شورانگیز هنر و فرهنگ را دودآلود و مسموم کرده بود. رفتاری مدیرسالارانه و مبتنی بر خیالات توهم توطئه، شور هنر را گرفت و میدان فرهنگ را روز به روز تنگتر کرد.
حالا اما بهزاد مریدی و یارانش، شاید زمینه ساز عرصهای درخشان در عرصه فرهنگ و هنر تاریخ فارس شوند، به شرطی که:
۱ـ پاسداشت و تکریم هنرمند، ننگ و عار شمرده نشود و دربهای اتاق مدیران سازمانی این عرصه، به روی هنرمند چهارطاق باز شود.
جماعت هنرمند و فرهنگور سازندگان حقیقی شاکله جامعه هستند و نمیتوان آنها را به هر چشمی راند. تکریمشان جز خیر و برکت برای نظام اسلامی و آفرینشهای ناب هنری به همراه نخواهد داشت.
۲ـ نگاه عادلانه در توزیع اعتبارات و تسهیلات مالی و اعتباری به همه نقاط فارس و تلاش برای تمرکز زدایی امکانات از مرکز استان میتواند راه را برای شکوفایی چهره بکر و ناب هنری در استان بگشاید. وقتی میشنویم در شهرهایی همچون گراش و آباده آزمون سطح فوق ممتاز خوشنویسی با بیش از ۱۰ شرکت کننده در هر فصل برگزار میشود، آزمونی که روزگاری فقط در تهران و شیراز برپا میشد و یا اینکه شاعر مرودشتی و سروستانی، در فستیوالهای شعر فجر و … رتبه نخست را کسب میکنند، مطمئن میشویم که سرمایهگذاری برای توسعه زیرساختهای فرهنگ و هنر در شهرستانهای فارس، نتایجی باور نکردنی به همراه خواهد داشت.
۳ـ متاسفانه در هشت سال حاکمیت دولت مهرورز گذشته، زیرساختهای فرهنگی و هنری چه در شیراز و چه در شهرستانها به طور کلی به فراموشی سپرده شد. توسعه زیرساختهای فیزیکی همچون فرهنگسراها، تالارها و مجموعههای فرهنگی و هنری در فضایی بدون اعتبارات عمرانی در حوزه فرهنگ معطل ماند و به نظر میرسد مدیرکل جدید با بازشناسی نیازهای مرتبط در هر شهرستان، میباید زمینه نگارش برنامهای جامع در این خصوص را فراهم کرده و به بازسازی داشتهها و یا ایجاد زیرساختهای جدید اهتمام ورزد.
۴ـ همگرایی در حوزه مدیریت فرهنگی و تقویت شورای فرهنگ عمومی میتواند از مهمترین دغدغههای دکتر مریدی به عنوان دبیر شورای فرهنگ عمومی باشد. بررسیها نشان میدهد به رغم وجود دستگاههای متعدد متولی فرهنگی در استان فارس و اعتبارات پراکنده اما قابل توجه، فقدان همگرایی و هماهنگی مدیریتی به هدر رفت سرمایهها و منابع منجر شده است. گاهی در هشت سال گذشته به حدی آشفتگی در عرصه مدیریت فرهنگی در استان حاکم بود که در محرم یکی از همین سالها سه کنگره شعر عاشورایی به فاصله یک ماه برگزار شد، بیآنکه هدفی بجز برگزاری صرف یک کنگره شعر دنبال کرده باشد.
این نمونهای از صدها آشفتگی است که در عرصه مدیریتی تا اجرای برنامه فرهنگی در استان فارس وجود دارد. بدون شک حضور و وجود نماینده ولی فقیه در استان و نیز استاندار به عنوان مدیران ارشد شورای فرهنگ عمومی، امکان سیاستگزاریهای کوتاه مدت و بلند مدت در این عرصه را فراهم کرده و دستگاههای فرهنگی ملزم به رعایت آن خواهند شد.
استان فارس هم اکنون از فقدان چشم انداز مشخص فرهنگی و هنری و سیاستهای کلان اجرایی در این بخش رنج میبرد. بسیاری از چالشهای اجتماعی موجود از طلاق و اعتیاد گرفته تا خودکشی و نابسامانیهای خانوادگی را باید در همین موضوع دنبال کرد.
از طرفی شورای فرهنگ عمومی تنها وظیفه سیاستگزاری را بر عهده دارد، لذا وجود شورایی عملیاتی و راهبردی به منظور پیشبرد و هدایت اهداف کلان فرهنگی و هنری استان فارس با محوریت مدیریت ارشد استان فارس ضروری به نظر میرسد. کما اینکه در دور دوم اصلاحات، تجربه موفق شورای توسعه فرهنگی استان به مدیریت استاندار وقت نشان میدهد، در این صورت میتوان از هدر رفت منابع جلوگیری کرده و استان را به شاخصهای مطلوب فرهنگی و هنری حتی در بعد عمران زیرساختهای لازم این عرصه نزدیک کرد.
۵- موضوع فرهنگ دینی و ارتقا شاخصههای آن از دیگر مسائلی است که بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به آن حساسیت دارند و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه و در دو بخش مساجد و قران ماموریت ویژه دارد.
الف – مساجد: متاسفانه دولت محمود احمدینژاد در انجام سفرهای استانی خود و به منظور پرکردن کمی گزارش سفر خود، بی حساب و کتاب با تاسیس کانونهای فرهنگی و هنری در استانهای مختلف و از جمله فارس موافقت کرد. اگرچه وجود چنین کانونهایی در مساجد نیاز ضروری استان فارس تلقی میشود اما در شرایط محدودیت منابع، تاسیس خارج از قاعده چنین کانونهایی میتواند بخشی از فرهنگ دینی جامعه را تهدید کند.
در این مقال فرصت ارزیابی عملکرد دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد استان فارس نیست و نظر مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی را به انجام تحقیقات آسیب شناسانه در این زمینه جلب میکنیم اما ذکر این نکته ضروری است که محدودیت منابع در عین کثرت کانونها و وابستگی شدید بخشی از این کانونهای مساجد به اعتبارات دولتی به آسیبی جدی تبدیل شده، خصوصا آنکه در برخی موارد به دلیل فقدان روحانی مستقر و دائمی در برخی از مساجد دارای مجوز کانون، زمینه برخی انحرافات دینی فراهم شده است.
از طرفی بررسیها نشان میدهد در برخی موارد روند توزیع همین اعتبارات و تسهیلات محدود با رایزنیهای مدیر کانونها به نقاطی اختصاص مییابد که تعداد نمازگزارانش به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.
تدوین برنامه چهارساله دبیرخانه کانونهای فرهنگی و هنری مساجد فارس مبتنی بر شناخت واقعیات امروز جامعه و بازنگری در نحوه مدیریت این کانونها و توسعه فرهنگ مدیریتی مردم محور میتواند بر ارتقا فرهنگ دینی جامعه تاثیر شگرف داشته باشد، به ویژه آنکه در شهرهای مختلف کانونهای نمونهای فعالند که از حیث امکانات فرهنگی و دستیابی به اعتبارات مردمی حتی از مجموع امکانات ادارات فرهنگی مثل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات و آموزش و پرورش توانمندتر هستند.
ب – فعالیتهای قرآنی: به جرات میتوان گفت مهجورترین فعالیت دینی و فرهنگی استان هم اکنون در حوزه قرآن اتفاق افتاده است و به رغم برخی فعالیتهای مقطعی مثل برخی جشنوارهها و مسابقات اما عامه مردم از این حوزه به شکل شایسته محروم هستند.
تشکلهای قرانی از انسجام کافی برخوردار نبوده و دستگاههای اجرایی اهتمام جدی به نشر معارف قرانی ندارند. آموزشهای قرانی در سطوح عالی انجام نمیشود و کارکرد مراکز آموزش قران مثل دانشکده علو قرانی و یا مرکز آموز عالی غدیر به جرات میتوان گفت پاسخگوی مطالبات قرانی استان نیست.
نگاه به حوزه قران در آموزش مقدماتی روخوانی و روانخوانی و در شرایطی حفظ خلاصه شده است که اگرچه بد نیست اما تا شرایط مطلوب فاصله نجومی دارد.
به نظر میرسد تشکیل کمیتهای اجرایی و زیر مجموعه شورای توسعه فرهنگی استان فارس میتواند راهکاری منسجم برای اثربخشی فعالیتهای قرانی جستجو کند. خروج از نگرش تک بعدی به فعالیتهای قرانی و پیوست مطالعاتی تطبیقی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی سیاسی در حوزه قران میتواند آیندهای قرانی را برای جامعهای اسلامی رقم بزند.
۶- سهم زنان در حوزه مدیریت فرهنگی استان فارس حداقل در ۳۰ و چند سال از عمر انقلاب اسلامی به فراموشی سپرده شده است، در حالیکه زنان معاصر نامدار در عرصه فرهنگ و هنر فارس شهرتی جهانی دارند.
اگرچه وقتی از «سهم زنان در مدیریت فرهنگی استان» یاد میکنیم، همه چشمها به زنی خیره میشود که پشت میز مدیریت فرهنگی نشسته اما منظور نگارنده از این موضوع، ایجاد فضای امن و مطمئن برای هنرآفرینی زن هنرمند و فرهنگور فارسی است. زنان فارسی سهمی بزرگ در توسعه فرهنگی کشور دارند که نمونه بارز آن در ضیافت افطاری شاعران در محضر رهبر انقلاب میتوان یافت و حالا باید در عرصه مدیریت فرهنگ فارس دیده شوند.
اینکه راهکار آن چیست؟ به همفکری بیشتری نیاز دارد، چه اینکه همه سالهای پس از انقلاب کمتر به زنان فرهنگی و هنرمند در فارس پرداخته شد و کمتر تجربهای از آن سراغ داریم.
۷- رسانهها و اطلاع رسانی آزاد: پیش از این فریاد میزدیم که فارس در صدر آمار مطبوعاتیها از حیث کمیت رسانههای کاغذی است اما آمار جدید وزارت ارشاد سخنی دیگری دارد و رتبهای به مراتب عقبتر از برخی استانهای همسایه برای استان فارس.
جناب دکتر مریدی! در ۸ سال گذشته عرصه بر فعالان رسانهای فارس به بدترین شکل خود تنگ شد و از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بیگانهتر برای اهالی رسانه وجود نداشت. بسیاری از فعالان از کار بیکار شدند و برخی دیگر خبرنگاری را، خبرنویسی تعبیر و تاویل کردند.
روزگار سختی بر رسانههای فارس گذشت، برخی از شدت فزونی یارانه و مزایده اگهی به جای خرید کاغذ و سخت افزارهای چاپ و نشر در آلمان و فرانسه ویلا خریدند و برخی دیگر مسافرکش خیابانهای شهر شدند. تا آنجا که از کمیت و کیفیت چیزی باقی نماند و هرمزگان و یزد و بوشهر در جشنوارهها جایزهها درو کردند و فارس حسرت گذشته را! نگاهی به نتایج جشنواره اخیر مطبوعات و مقایسه آن با جشنواره ده سال قبل، همه این ادعا را گواهی میکند.
دست همه دوستان و همکارانم را که به هر سختی چراغ مطبوعات و رسانههای استان را روشن نگه داشتهاند، میبوسم اما این وضعیت شایسته تاریخ فارس نیست.
پایان نامه ـ با این اوصاف در مجموع حال فرهنگ و هنر فارس خوش نیست. طبیبی میخواهد شفابخش و پرستاری دلسوز. فرصت انتظار کشیدن نداریم که این بیمار در بستر مرگ است. باید قلبی دوباره به آن پیوند زد و جان تازهاش بخشید.
آشتی کنیم با اهل فرهنگ که این انقلاب، انقلاب فرهنگ بود. به جای اخم و ایرادها، لبخند هدیه کنیم به اهالی فرهنگ و آفرینشهای هنری را به جای افراد به قضاوت بنشینیم.
این حداقل انتظاری است که یک عضو فرهنگ و هنر از دکتر بهزاد مریدی مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد.
1 دیدگاه برای “برای مدیر کل جدید فرهنگ و ارشاد/ حال فرهنگ و هنر فارس خوب نیست /آفرینش های هنری را به قضاوت بنشینیم نه افراد”
به نظرم حال نویسنده نامه و مطلب اصلا خوب نبوده البته انتظاری هم نیست چون وقتی کسی از اعتبار و بودجه به اندازه یک فرد به اندازی یک کلاس اولی اطلاع ندارد نباید بیشتر از این هم انتظار داشت ای کاش سایت تحلیل پارسی که دارای قدرت تحلیلی خوبی است خود را به مسایل غیر تخصصی بدون نگاه تخصصی باعث
به نظرم حال نویسنده نامه و مطلب اصلا خوب نبوده البته انتظاری هم نیست چون وقتی کسی از اعتبار و بودجه به اندازه یک فرد به اندازی یک کلاس اولی اطلاع ندارد نباید بیشتر از این هم انتظار داشت ای کاش سایت تحلیل پارسی که دارای قدرت تحلیلی خوبی است خود را به مسایل غیر تخصصی بدون نگاه تخصصی باعث