خبر پارسی – قصه همیشه اینگونه آغاز می شود. از جایی زیر گنبد نیلگون و کبود. از بودن یکی و نبودن دیگری. چیزی شبیه تفریق و جمع های ساده کتاب ریاضیات ابتدایی.که زندگی اصلا همین بودن و نبودن هاست.خواستن و نخواستن، خود فریبی و خود شناسی ها.
قصه مصلحت اندیشان بعضا گره خورده به زلف دلواپسان، قصه کهنه ای است. قصه آنهایی که ردپایشان را در محفل هایی می توان جست که منفعت شان حکم می کند. بازیگران سرگردانی که طبلش هر بار برای یک سمت سکوها صدا می دهد.مصلحت اندیشی احتمالا نباید واژه بدی باشد. صلح پنداری و صلح نگری اگر از بطن مصلحت ها می رویید ، درخت اصلاحات هم به موقع شکوفه می داد ولی امان از باغبان هایی که خود تیشه بر دستند!
اصلاحات قرار بود و هست که قطارش راهش را برود.قرار بود آنهایی که بلیط جعلی دارند را هم سوار کند تا احتمالا در طول مسیر بفهمند میان رومی روم و زنگی زنگ باید یکی را برگزینند اما افسوس از دورنگی ها و دو رویی های آنهایی که مرکبشان که چهار نعل از پل روزگار گذشت ،گنجشک رنگ کرده شان صدای قناری می دهد و کبک شان آواز قوقولی قوقو سر می دهد.مظلومیت اصلاحات را باید زیر تیغ زهر آگین همین ها به تفسیر نشست وگرنه تکلیف با جبهه مقابل روشن است.
در زور آزمایی با رقیبان، گل به خودی های غضنفرهاست که دردها را تشدید می کند.تکل از پشت روی پای خودی ها،این قاعده قصه درد آور اصلاحات است.
اودیسه ها هنوز اسب تروا هدیه می دهند و قصه ها هنوز زیر این گنبد کبود پر است از یکی بود و یکی نبود. یکی هایی که هستند می شوند شاه مهره، می شود تصمیم ساز و تصمیم گیرنده تا برای همیشه روی نبود آن یکی ها حساب باز کنند.
بزرگان اصلاحات به جرم حیا و سکوت منشعب از این امر ، گوشه ای آرام می نشینند.فرقی ندارد حرف از عدالت محوری باشد یا اعتدال.تفاوتی نمی کند شیوخ قبیله ، با حضورشان دولت را معنا بخشیده باشند یا اول شخص دولت،تصویر ناموسشان را وارد بازی تلخ سیاست نموده و از بگم بگم ها سخن به میان آورده باشد. اینجا دیرگاهی است به جای ادای حق، فریاد برآورده اند حق گرفتنی است.گرفتن حق یا دادن حق؟ پرسشی دو وجهی که وصول مطالبات اصلاح طلبان حیا پیشه را به تاخیر و تعویق انداخته است.
مهم نیست.شاید هم باشد.چه می توان کرد وقتی سوارکاران نابلد پا بر گرده اسب سیاست و کیاست می گذارند؟باید سوخت و ساخت و گذاشت و گذشت.
همیشه.آخر قصه اینگونه تمام می شود،کلاغه هیچگاه به خانه اش نرسیده است. این بار اگر این قصه به سرانجامی رسید شاید کلاغ را هم سوار کرده و به خانه اش رساندند.سهم او نباید کمتر از طاووس های فریبنده باشد.اعتدال و عدالت هر دو همین حکم را می کنند. نباید این دو واژه فقط جابجایی حروف و هجاها باشد. شیخ اعتدال این را می داند اما برخی مسافران قطارش به روی خودشان نمی آورند.
یکبار اگر به رویشان بیاورند شاید آخر این قصه تغییر کند.شاید
4 دیدگاه برای “قصه اصلاحات و مصلحت اندیشان/تکل از پشت روی پای خودی ها، قصه درد آور اصلاحات”
بزرگان اصلاحات به جرم حیا و سکوت منشعب از این امر ، گوشه ای آرام می نشینند.!!!!!!!!!خوب ایا این امر درست است و با این رویه افراد تمامیت خواه و فرصت طلب هروز پر مدعا تراز قبل نمیشوند. ایا سکوت مهر تائیدی بر رفتار و عملکرد این غضنفرها نیست؟؟؟
سلام آقای صدری عزیز
بنده معتقدم هر کجا پا پس کشیدیم دیگران یک قدم جلو آمدند ، هر جا سکوت کردیم آنها فریاد زدند و هر وقت گوشه ای تنها به نظاره نشستیم دیگران میدان داری کردند . به راستی چرا قطار اصلاحات در استان فارس از حرکت باز مانده است ، حرمت و حریم چه کسی را می خواهند حفظ کنند آیا شرم و حیا در برابر بی شرمانی که چشم در چشم دروغ می گویند ، زیاده خواهی میکنند وبه دنبال سهم ناروایند درست است ، پس مردم چه می شوند آنهایی که به حرمت بزرگان اصلاحات با انتخابات آشتی کردند اکنون باید چوب شرم و حیا را بخورند . قبول کنیم و کم کاری و مصلحت سنجی خود را شرم ننامیم . قبول کنیم بعد از انتخابات نیز بد عمل کردیم نمونه اش تشکیل همان گروه خبرنگاران اصلاح طلب که با هزار ادعا و توسط بعضی از افراد … تشکیل شد و به همین دلیل هم محکوم به نابودی شد چون به جز چند چهره هیچ اصلاح طلبی در بین آنان نبود چون برخی از افرادی که در هسته مرکزی آن قرار داشتند می خواستند از این طریق به پست و مقامی برسند اما وقتی که همین افراد دیدند از این نمد به کلاه نمی رسند زیر آب آنرا کشیدند . آری آقای صدری عزیز قطار اصلاحات در فارس هم به همین دلیل به گل نشسته زیرا آقایان دیدند با سوار شدن به آن نه تنها به پست نمی رسند بلکه ممکن است بیش از پیش از میز دور بمانند .
بیایید باور کنیم که اصلاحات در فارس مرده است. شاید هم پس از انتخابات دوجنسیتی به دنیا امد!
وقتی دکتر ایمانیه که 8 سال تندروی اش شهره ی عام و خاص بود علیرغم غیر قانونی بودن ماندن بیش از 8 سال در پست شیرین ریاست دانشگاهی ابقا میشود انتظار دارید قشر عظیم دانشگاهیان علوم پزشکی شیراز امیدی داشته باشندبه این تدبیر های پر از بی تدبیری. 8 سال پر محنت _که محنتهایش تا سالیان سال بر ما مستولی است_داد زدیم از بی قانونی .ان دولت به بی فانونی هایش افتخار هم میکردپس شاید ایراد کمتری از این حیث به او وارد است.اما این دولت را چه میشود که داعیه ی دفاع از قانون و اجرای ان را دارد اما اولین مصیبت عظمی بر فارس را با ابقا غیر قانونی دکتر ایمانیه وارد کرد.و ریزشی عجیب در طرفداران دانشگاهیش.
ما که عطای دولت تدبیر و امید را به لقایش بخشیدیم و انشا الله دیگر گول شعارهای قشنگ دم انتخاباتی را نخواهیم خورد.نه پی پست و مقامی بودیم که پی جلوگیری از مادام العمری شدن پست ریاست دانشگاه بودیم.بگذریم…….همیشه معامله گرانند که ماندگارند.مفاهیمی چون ارزش رسالت اسلام علوی صداقت سالهاست که بایگانی شده اند
بزرگان اصلاحات به جرم حیا و سکوت منشعب از این امر ، گوشه ای آرام می نشینند.!!!!!!!!!خوب ایا این امر درست است و با این رویه افراد تمامیت خواه و فرصت طلب هروز پر مدعا تراز قبل نمیشوند. ایا سکوت مهر تائیدی بر رفتار و عملکرد این غضنفرها نیست؟؟؟
همیشه قلمت را ستوده ام. و اینبار نیز! پاینده باشی و پیروز!
سلام آقای صدری عزیز
بنده معتقدم هر کجا پا پس کشیدیم دیگران یک قدم جلو آمدند ، هر جا سکوت کردیم آنها فریاد زدند و هر وقت گوشه ای تنها به نظاره نشستیم دیگران میدان داری کردند . به راستی چرا قطار اصلاحات در استان فارس از حرکت باز مانده است ، حرمت و حریم چه کسی را می خواهند حفظ کنند آیا شرم و حیا در برابر بی شرمانی که چشم در چشم دروغ می گویند ، زیاده خواهی میکنند وبه دنبال سهم ناروایند درست است ، پس مردم چه می شوند آنهایی که به حرمت بزرگان اصلاحات با انتخابات آشتی کردند اکنون باید چوب شرم و حیا را بخورند . قبول کنیم و کم کاری و مصلحت سنجی خود را شرم ننامیم . قبول کنیم بعد از انتخابات نیز بد عمل کردیم نمونه اش تشکیل همان گروه خبرنگاران اصلاح طلب که با هزار ادعا و توسط بعضی از افراد … تشکیل شد و به همین دلیل هم محکوم به نابودی شد چون به جز چند چهره هیچ اصلاح طلبی در بین آنان نبود چون برخی از افرادی که در هسته مرکزی آن قرار داشتند می خواستند از این طریق به پست و مقامی برسند اما وقتی که همین افراد دیدند از این نمد به کلاه نمی رسند زیر آب آنرا کشیدند . آری آقای صدری عزیز قطار اصلاحات در فارس هم به همین دلیل به گل نشسته زیرا آقایان دیدند با سوار شدن به آن نه تنها به پست نمی رسند بلکه ممکن است بیش از پیش از میز دور بمانند .
بیایید باور کنیم که اصلاحات در فارس مرده است. شاید هم پس از انتخابات دوجنسیتی به دنیا امد!
وقتی دکتر ایمانیه که 8 سال تندروی اش شهره ی عام و خاص بود علیرغم غیر قانونی بودن ماندن بیش از 8 سال در پست شیرین ریاست دانشگاهی ابقا میشود انتظار دارید قشر عظیم دانشگاهیان علوم پزشکی شیراز امیدی داشته باشندبه این تدبیر های پر از بی تدبیری. 8 سال پر محنت _که محنتهایش تا سالیان سال بر ما مستولی است_داد زدیم از بی قانونی .ان دولت به بی فانونی هایش افتخار هم میکردپس شاید ایراد کمتری از این حیث به او وارد است.اما این دولت را چه میشود که داعیه ی دفاع از قانون و اجرای ان را دارد اما اولین مصیبت عظمی بر فارس را با ابقا غیر قانونی دکتر ایمانیه وارد کرد.و ریزشی عجیب در طرفداران دانشگاهیش.
ما که عطای دولت تدبیر و امید را به لقایش بخشیدیم و انشا الله دیگر گول شعارهای قشنگ دم انتخاباتی را نخواهیم خورد.نه پی پست و مقامی بودیم که پی جلوگیری از مادام العمری شدن پست ریاست دانشگاه بودیم.بگذریم…….همیشه معامله گرانند که ماندگارند.مفاهیمی چون ارزش رسالت اسلام علوی صداقت سالهاست که بایگانی شده اند