بغض جوانان اصلاح طلب فارس ترکید: ذوالانواریسم در عرصه مدیریت استان! /دولت تدبیر و امید در فارس مشاوره را انحصاری کرده است!/ فقط یک نفر حق دارد مشاور باشد!

خبر پارسی – بر هیچ اهل اندیشه ای پوشیده نیست که اصلاحات یک ظرفیت بالقوه برای نظام جمهوری اسلامی محسوب می شود و اصلاح طلبان یک فرصت برای او به شمار می رود نه یک تهدید.اگر امروز دولت روحانی بر مصدر امور است و کارگزارانش در استان ها از برکت حضور گسترده مجموعه نیروهای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری فرصت توفیق خدمت به مردم را دارند،چرا باید این طیف وسیع سیاسی به بهانه های واهی تندروی و فتنه گری از هرگونه فعالیت اجتماعی محروم شوند و همجنان مانند دوران فطرت و سکون احمدی نژاد،این نیروهای خوش ذوق و دلسوز،تهدیدی برای نظام تلقی شوند؟!

چرا باید همجنان و در دولت تدبیر و امید برای نظام مقدس جمهوری اسلامی در استان فارس،مخالف تراشی کنیم و از وجود نازنین و تجربه گهربار شخصیت هایی چون:مهندس معافیان،مهندس شورانگیز،مهندس جلیل حجازی،مهندس رجبی،مهندس قائدیان،مهندس اسکندرپور،مهندس گلرخیان،بهمن حاجات نیا با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی عبدالرزاق موسوی،احد بهجت حقیقی،دکتر احسان نیک آئین، دکتر مسعود رهبری،دکتر محمد مهدی احمدی،دکتر مسعود خیراتی،سرکار خانم جمیله کریمی و بسیاری از جامعه دانشگاهی دوره اصلاحات استفاده نشود؟

توهم توطئه تا کی آقای استاندار؟ آیا همچنان ابوعلی سیناها باید تزریقاتچی باشند؟!

در ادامه گفت و گوی خبرپارسی را با جوانان فعال اصلاح طلب در این رابطه بخوانید.توضیح اینکه جوانان یاد شده هنوز فضا را آنقدر مساعد نمی دانند که نامشان ذکر شود!

 یک فعال اصلاح طلب  که در ۸ سال گذشته در انزوای کامل بسر برده و با تحصیلات عالیه دانشگاهی همچنان و به بهانه های واهی مطرود است،می گوید:اگر ملاک را مواضع رهبری بدانیم،ایشان هیچ وقت خواستار حذف هیچ حزبی نبودند و به نوعی دو حزب عمده کشور را دو بال جمهوری اسلامی قلمداد کردند و اعلام کرده اند هیچ حرف پنهان و خصوصی ندارند.بنابراین موضع رسمی رهبری را اگر بررسی کنیم می بینیم که در نگاه ایشان هر دو جناح موتور محرکه نظام هستند لذا باید پرسید مدیریت ارشد استان چرا از میدان دادن به اصلاح طلبان واهمه دارند؟!

این فعال اصلاح طلب اظهارات و موضع گیری های جناح مقابل را عمدتا تخریب گونه تلقی کرد و اظهار داشت:از دید شخصیت ها و عناصر اصولگرا،همه عوامل جبهه اصلاحات فتنه گر هستند!چرا کسی که در ستاد انتخاباتی کاندیدای مورد تایید نظام فعالیت می کرده فتنه گر تلقی می شود؟کدام عضو ستاد این کاندیدای مورد تایید نظام در استان، در حال حاضر مسئولیت دارد ؟آیا همه آن ۱۳ میلیونی که آقایان می گویند فتنه گرند؟براستی هرکس مواضعش با مواضع آقایان اصولگرا یکی نباشد فتنه گر است؟جالب است در پاسخ به این سئوال می گویند نه اما به محضی که قرار شد مسئولیتی به آنها سپرده شود توپخانه تبلیغاتی و رسانه ایشان آتش بازی می کند و او را وابسته به جریان فتنه می دانند،غافل از آنکه شایدکار و رفتار خودشان مصداق بارز فتنه است!

این جوان اصلاح طلب ادامه داد:متاسفم که این واژه فتنه چماقی شده برای یکسری رسانه های اصولگرا که از یک طرف رقیب خود را از صحنه خارج کنند و از طرفی کارنامه سیاه دولت گذشته را پنهان کنند.حال آنکه آنها یکی از پرخطاترین و قانون ستیزترین دولت ها را حمایت کردند،اما حالا می خواهند فرافکنی کنند،هیچ کدام از اصلاح طلبان شایسته این رفتار نیستند.

وی در عین حال متذکر شد:از انصاف نباید گذشت بدنه دولت روحانی یکسری اصلاحاتی نسبت به دولت قبل دیده و نباید غیر منصف باشیم چرا که این فضا قابل مقایسه با ۸ سال گذشته نیست اما انتظار می رود عقبه دولت روحانی در استان ها بویژه در استان فارس با دوستان اصلاح طلب مهربانتر باشند و حداقل آن کسانی که این اعتماد را به صندوق آراء تزریق کردند،جدی گرفته شوند و از توان و ظرفیت آنها استفاده شود.مخصوصا طیف جوانتر حمایت از اعتدال.

به اعتقاد این فعال سیاسی :آنچه اتفاق افتاده با آنچه انتظار می رفت،فاصله فراوانی دارد و پر کردن این فاصله برمی گردد به جسارت و جدیت برخی مدیران.نمی شود فلان سمت و جایگاه را به جوانی که می شناسند و از پیشینه خانوادگی او و میزان علاقه اش به نظام هم خبر دارند به صرف اینکه فلان نهاد او را در یک جمله شفاهی ذیصلاح ندانسته،از صحنه خارج کنند.اگر می دانید که برنامه دولت با وجود آن جوان پیش می رود،مدیریت ارشد استان به عنوان نماینده عالی دولت باید از آن جوان دفاع کند.کدام پرونده محرومیت از فعالیت های اجتماعی در کدام مرجع قضایی برای او تشکیل شده که از توان،ظرفیت و خلاقیت او در نهادینه کردن برنامه های دولت استفاده نمی شود؟!اکثرا شاهد توجیه های شفاهی یک جمله ای هستیم که فلانی تایید نمی شود!!

این چه مدیری است که جرات انتخاب همکاران خود را ندارد؟لذا برای حل این معضل یک جسارت و جدیت و روحیه چالشی می خواهد که برخی از مدیران ندارند و آن چه که قربانی می شود،منافع یک استان است.مدیریت ارشد استان باید یادش باشد که وقتی یک فرد درجه یک را به دلیل این ملاحظات  کنار می گذارد یک فرد درجه چندم را مسئوولیت می دهد و آن حوزه را چندین درجه تنزل می دهد و به همان میزان و شاید بیشتر استان در اجرای برنامه های دولت عقب می افتد،اتفاقی که جناح مقابل از آن معمولا استقبال می کند.

یک روزنامه نگار جوان اصلاح طلب نیز به خبر پارسی می گوید:استفاده نکردن از اصلاح طلبان توانمند به اتهام فتنه گری یا اتهاماتی سخیف از این دست، شاید بیش از همه ناشی از ذات محافظه کار و کم دل و جرات این دولت باشد که کارگر افتاده والا بسیاری از مدیرانی که بدین اتهام پس رانده می شوند اساسا کوچکترین موضعگیری و همراهی خاصی با وقایع سال ۸۸ نداشته اند.

به اعتقاد وی : آنها پس رانده می شوند چون کسانی از دولت قبل که همچنان در قدرتند و کرسی ها را حفظ کرده اند به بهانه های مختلف با پرونده سازی و … در تدارک حفظ وضع موجودند و هیچ گاه قصد ترک منصب های در اختیار را ندارند چون از امکانات قدرت و ثروت و رانت اطلاعات، بی بهره می شوند و طبعا بی هویت می مانند؛ واز طرفی هم دولت به دلیل اینکه یک دولت جریانی و گفتمانی نیست  اساسا قادر به دولت سازی به مفهوم مدرنش نیست چرا که اساسا قادر به تئوریزه کردن اعتدال در قالب یک گفتمان نمی باشد تا بتواند به وسیله آن دیدگاه های سیاسی فرهنگی اجتماعی و اقتصادی خود را تبیین و در معرض دید گذاشته، هواداران خود را وفادار به گفتمانش کند.

این روزنامه نگار اصلاح طلب می گوید:بر همین اساس است که این دولت در استان فارس،ترجیح می دهد صرفا با نیروهایی کار کند که اساسا شخصیت سیاسی مستقلی نداشته باشند و صرفا هویت و شناسنامه مدیریتی قابل اعتنایی داشته باشند (فارغ از هرگونه چسبندگی سیاسی به هرگروه و دسته ای). لذا بر خلاف تصور بسیاری، این دولت هم اگر نگوییم بیشتر، کمتر از اصولگرایان نسبت به نام و هویت سیاسی اصلاح طلبان آلرژی ندارد. این دولت هم اساسا اراده و علاقه ای برای به خدمت گرفتن نیروهای توانمند اصلاح طلب ندارد چرا که به کارگیری آنها را به زعم غلط خود، نوعی استمداد از یک جناح خاص و حاشیه دار  از حکومت می داند که می تواند دولت جدید را نیز اسیر حاشیه های خود کند؛ حال آنکه غافل است که بهره نجستن از تجربه مدیریتی سی ساله نظام که چه بخواهیم چه نخواهیم اغلب آن در سوابق مدیریتی مدیران اصلاح طلب نهفته است عملا دولت را با ناکارآمدی و کفران نعمت روبرو می سازد.

وی در پایان به خبر پارسی گفت:این چالشی است که دولت یازدهم باید به سرعت برآن فایق شود در غیر این صورت با بحران ناکارامدی مواجه شده، سرنوشت نامطلوبی در انتظار اوست.

یک جوان دیگرِفعال اصلاح طلب نیز بر لزوم توجه به جوانان همسو با دولت تاکید دارد و می گوید: در خرداد ۷۶ آنچه که وجه تمایز اصلاح طلبان با جناح  مقابل بود ،عقبه جوان این دسته از سیاسیون بود.عقبه ای که بعدها درست یا غلط جذب احزاب حاکم شدند.جذبی که نتیجه ی آن برای درصدبسیاری از آنها چیزی جزسرخودگی سیاسی درپی نداشت.اما در خرداد ۹۲بار دیگر اصلاح طلبان که ۸ سال هیچ توجهی به کار تشکیلاتی نداشتند بازهم به سراغ نسل جوانی آمدند که گمان می کردند این بار و با تک  گلِ تدبیر قراراست بهارشود.غافل از اینکه نسل مو نقره ای اصلاح طلبان فارس  قصد ندارندبرای سال های بعد حیات سیاسی جریان اصلاحات برنامه ریزی کنند.

به اعتقاد وی :رویه ای که برخی از افراد تصمیم گیر در این دسته از سیاسیون انتخاب کرده اند حقیقتی تلخ در حال شکل گیری در مقابل جریان اصلاحات است.

حقیقتی که باعث می شود جوانان معتقد به جریان اصلاحات تا حد کارگران سیاسی تنزل پیدا کنندو ریزش عقبه اصلاحات مرگ این جریان را رقم بزند.در حالی که مرگ این جریان آسیب های زیادی را متوجه نظام خواهد کرد لذا معتقدم وظیف مدیر ارشاد استان است که همه تلاش خود را در حفظ و احیاء این جریان مصروف دارد.

یک عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان علوم پزشکی شیراز نیز به خبر پارسی گفت: دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی که در دوره فعالیت خود انواع هزینه ها را تحمل کردند و با کوچکترین فعالیت انتقادی، با برخوردهای سنگین و کمر شکن کمیته انضباطی، حراست، کمیته ناظر بر نشریات طعم تلخ محرومیت از تحصیل، محرومیت از امکانات رفاهی دانشگاه، اخراج، تبعید، بازداشت ها و احکام های ناعادلانه را چشیدند اما وضعیت کنونی را بسیار تلخ تر از دوران احمدی نژاد می دانند!

این دانشجوی سابق پزشکی معتقد است:روشنگری های فعالان دانشجویی اصلاح طلبی که در دوران احمدی نژاد دورا ن شکوفایی فعالیت شان بود سهم بسیار عمده ای در به قدرت رسیدن دولت روحانی داشتند زیرا در بحبوبه انتخابان ۹۲ تمام توان خود را مصروف بسیج توده های جوان و دانشجوی کشور جهت رای به روحانی نمودند تا حداق تغییرات مد نظر خود را در دانشگاه و جامعه شاهد باشند اما پس از یکسال از به قدرت رسیدن دولت جدید تغییر آنچنانی مشاهده نکرده اند.

به باور وی:وضعیت کنونی برای این فعالان دانشجویی اصلاح طلب دردناک تر از دوران احمدی نژاد است زیرا برخوردهای صورت گرفته با خود در ۸ سال سیاه احمدی نژادی را به جان می خریدند که این برخوردها را از جانب دولتی می دانستند که کمترین اعتقاد به آزادی بیان ندارد و در آن دوران امید به بهبودی اوضاع بدنه جنبش دانشجویی را سرپا نگه داشت اما اکنون وقتی می بینند همان مدیرانی که بلایای ۸ ساله از جانب شان نازل می شد بر سر کارند و یا مدیران میانی دانشگاه ها و دولتی همان ها هستند که الآن به عنوان چهره های معتدل از طرف دولت منصوب می شوند!

این فعال سابق دانشجویی اضافه می کند:از سوی دیگر با ادبیات تعریف نشده “اعتدال” کسانی که در دوران احمدی نژاد بیشترین هزینه ها را دادند گاه و بیگاه از سوی مدیران دولت تعریف نشده “اعتدال” تندرو خوانده می شوند و از جانب دیگر، گروهی فرصت طلب که در دولت احمدی نژاد انواع مماشات را با این دولت تندرو داشتند به چهره های معتدل از طرف دولت منصوب می شوند.بنابراین شرایط کنونی برای ما فعالان دانشجویی اصلاح طلب بسیار دردناک تر از دوران احمدی نژاد است.

به گفته وی :مدیران ارشد احمدی نژادی یا لااقل مدیران میانی احمدی نژادی که عامل این وضعیت مصیبت بار بوده اند  همچنان سر کارند و جوانانی که بدون هیچ پشتوانه و حامی ای جلو تخلفات دولت احمدی نژاد ایستادند و بر علیه شان پرونده سازی شد از سوی دولت “اعتدال” تندرو خوانده می شوند! اما فرصت طلبان و خاموشان ۸ سال احمدی نژادی که به امید پست های آینده زبان در کام گرفتند و یا با دولت احمدی نژاد همکاری کردند به عنوان “مدیران معتدل” منصوب می شوند!

این جوان اصلاح طلب گفت:جوانان اصلاح طلب در زمان انتخابات ۹۲ به امید تغییرات گسترده رای ندادند،تغییرات مد نظر جوانان اصلاح طلب تغییرات حداقلی و تغییرات طبیعی برای یک دولت جدیدبود،اما متاسفانه همین تغییرات حداقلی و تغییرات طبیعی عوض شدن یک دولت نیز، تاکنون در استان فارس، محقق نشده است.

یک جوان دیگر اصلاح طلب که در دوران سیاه احمدی نژاد از متن به حاشیه و از حاشیه به انزوا تبعید شد نیز به خبر پارسی گفت: متاسفانه استان فارس در ۸ سال دولت احمدی‌نژاد بیشتر از هر نقطه دیگر کشور به لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آسیب دید. افشای اسناد مختلف اختلاس در مهمترین حوزه‌های اقتصادی مثل صنعت و تجارت و جهادکشاورزی در کنار تغییرات گسترده مدیریتی که مثلا در حوزه فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی ثبات‌ترین دوره مدیریتی را شاهد بودیم، باعث شد این استان آسیب‌های جدی ببیند.

به اعتقاد وی:سرکوب مخالفان و منتقدان به وضعیت استان اعم روزنامه نگاران و دانشجویان و فعالان سیاسی با هر بهانه و شیوه‌ای، دست اصولگرایان را برای تاراج این استان کهن باز گذاشت. در استانی که بیش از یکسال به بهانه اجلاسیه بزرگ شهدا از شمالی‌ترین مرز آن تا انتهای جنوبی‌ترین نقطه‌اش با نام و عکس   ۱۴ هزار و ۱۰۰ شهید مزین شده بود، عده‌ای نامدیر به خود اجازه دادند، به هر شیوه‌ای دست به تاراج بیت المال بزنند.

این جوان اصلاح طلب ادامه داد: موضوع افتتاح خودسرانه و نافرجام راه‌اهن شیراز اصفهان که با فشار افرادی چون سیدحسین ذوالانوار نماینده مردم شیراز اتفاق افتاد و هنوز پس از ۶ سال کسی را یارای بهره‌برداری کامل از آن نیست، نمونه عظیم از نابخردی مدیریتی است که همه مدیران ۸ سال قبل در آن نقش داشتند.

در این میان اما انتظار بود مدیران جدید که نماینده دولت تدبیر و امیدند، راه را برای پاکسازی‌ لجن‌های مدیریتی در این استان پاک کنند. روزی معاونان مدیران کل استان فارس این قدر شایستگی داشتند که دوران مدیریتی خود را از دیگر استان‌های همسایه شروع کنند اما حالا نشسته ایم که از استان های همجوار برایمان مدیر پیدا کنند!

وی که بغض در گلو داشت افزود:دوست داشتیم در دولت تدبیر و امید بازار مشورت و خرد جمعی گرم شود اما گویی مشاوره هم انحصاری شده و فقط یک نفر حق دارد مشاور باشد!

دوست داشتیم ساختارهای پوسیده قوم و خویش گرایی مدیریتی یا  همان ذوالانواریسم در عرصه مدیریت جای خود را به شایسته سالاری بدهد. دوست داشتیم به جای مدیر دگم‌اندیش و کوته فکر، مدیر آزاد اندیش فرهنگی بر ارشاد اسلامی حاکم بود.

دوست داشتیم ارعاب و تهدید و بازداشت و دادگاه و قرار وثیقه جای خود را به گفتمان و نقد و آزاد اندیشی بدهد.

وی در پایان گفت آقا بنویس :دوست داشتیم همه فارسیان در یک پنجره دیده شوند و صنعتگر و کارآفرین و سرمایه‌گذار عزیز شمرده شود. دوست داشتیم به جای مبارزه با سرمایه‌گذاری، راهپیمایی در حمایت و تشویق سرمایه گذار در این استان برگزار می‌شد.

دوست داشتیم به جای خبر تعطیلی و بدهی کارخانجات، خبر افتتاح و آغاز به کار کارخانجات جدید در روزنامه‌های چاپ و منتشر می‌شد.

در پایان از یک پیشکسوت اصلاحات در فارس نیز تقاضا کردیم چند کلامی برایمان صحبت کند.این فعال سیاسی پیشکسوت به خبر پارسی گفت:بیشترین علت منزوی بودن نیروهای اصلاح طلب،نوع برخوردی است که بعد از دولت خاتمی با آن ها شد.اما با پیروزی دولت تدبیر و امید انتظار می رفت وضعیت نیروهای کار کشته اصلاحات که می توانستند دولت را بویژه در استان ها یاری دهند بهبود یابد اما متاسفانه این نیروها همچنان در فارس مورد بی مهری قرار می گیرندو البته در این میان فارس پهناور است که متضرر می شود.

به اعتقاد این فعال سیاسی پیشکسوت در فارس،اگر مجموعه مدیران دولت اصلاحات و دولت احمدی نژاد را در یک نگاه کلی قضاوت کنیم،می بینیم که به طور قطع و یقین،مدیران دولت خاتمی پاک دست،صادق و مخلص بودند و همه نیرو و توان خود را برای خدمت به مردم و پیشرفت کشور به کار گرفتند،اما در مقابل چه برخوردی با آنها شد؟ از طرف دیگر مدیران دولت احمدی نژاد هراز چند گاهی گند کاری اختلاس و سوءاستفاده از سمت های مدیریتیشان مطرح می شود ولی نه تنها برخورد جدی با آنها نمی شود بلکه بعضا همچنان در استان صاحب پست و مسئوولیت هستند در مقابل مدیران توانمند اصلاح طلب در حاشیه و انزوا به سر می برند شاید جرمشان آن بود که اسرار هویدا می کردندو خدا را شاکریم که حقانیت گفته های نیروهای اصلاح طلب، هرروز بیشتر از دیروز اثبات می شود.

وی در پایان یاد آور شد: از روز اول هم مجموعه نیروهای اصلاح طلب،به طمع پست و مقام و منصب،وارد انتخابات نشدند و از دکتر روحانی بدون چشم داشت حمایت کردند،اما انتظار این بود که مجموعه دولت تدبیر و امید با سرعت و جدیت بیشتری وارد عرصه شود و شاید برای قدرت بیشتر دولت می توانست بسیاری از نیروهای نخبه اصلاح طلب را به کار گیرد.با این وجود نیروهای اصلاح طلب هیچ طلبی از بابت حمایتشان از رئیس جمهور محترم ندارند و تا زمانی که مناسب شان آنها به کار دعوت نشوند،هیچ اشتیاقی برای ورود به این جور صحنه ها  از خود نشان نمی دهند اما تصورم این است که اگر مروارید در کف دریا جا خوش کرده است،هیچ گناهی ندارد!بلکه این چشمان تیزبین صیاد باهوش است که می تواند مروارید را ببیند و صیدش کند!

سردبیر

See author's posts