یک- اصطلاح «دلواپسان» در ادبیات سیاسی ایران از زمانی به وجود آمد که همایشی با همین نام توسط برخی سیاسیون اصولگرای کشورمان برگزار شد؛ یک گردهمایی در انتقاد به آنچه توافق ضعیف ژنو خوانده شده بود. در شرایطی که بدنه جامعه ایران بعد از عبور از سالهای سخت تحریم نگاهی نسبتا مساعد و امیدوارانه به مذاکرات متفاوت هستهای دارد، دلواپسان دست بردار نیستند و همچنان بر این باورند که صلاح مردم آن چیزی نیست که خودشان باور دارند! به طور قطع برای ریشهیابی تحرکات جماعت مربور باید به این نکته اساسی توجه کرد که اغلب افراد گرد آمده در این تجمع سیاسی، متعلق به طیفی بودهاند که اخیرا بعد از سالها قدرت را در ایران از دست دادهاند و حالا باید از بیرون گود، مدیریت یک سلیقه متفاوت را در ایران تماشا کنند. با این اوصاف، جدیترین ابهامی که باقی میماند این است؛ شما دلواپس مردم هستید یا دلواپس قدرتی که از دستش دادهاید و ممکن است به این زودیها هم به دستش نیاورید؟
دو– بعد از حضور نسبتا آبرومندانه تیم ملی کشورمان در جام جهانی برزیل، گروهی از مربیان قدیمی ایرانی با صدور بیانیهای به تخطئه نمایش یوزپلنگها پرداختند و آن را برای فوتبال این مملکت نوعی «درجا زدن» به شمار آوردند. در شرایطی که اغلب هموطنان علاقهمندمان نسبت به عملکرد تیم ملی احساس رضایت ضمنی دارند، باز گروهی گرد هم آمدهاند که گمان میکنند صلاح مردم را بهتر از خودشان میفهمند؛ جماعتی که با نگاه از بالا، شادی و شعف را واکنشی سزاوارانه به عملکرد شاگردان کیروش نمیدانند. این دوستان در حالی بازی تدافعی ایران در مقابل آرژانتین را مورد ملامت قرار داده و آن را بازخوانی یک مدل تاکتیکی کهنه به شمار آوردند که تنها دو هفته بعد از حماسه ایرانی بلوهوریزنته، تیم ملی سوییس با همه بازیکنان و مربیان نامدارش نمایشی به شدت محافظهکارانهتر از ما را در مقابل آلبیسلسته به اکران درآورد. سوییس؛ کشوری که ژنو در آن قرار دارد، سرزمین توافقهای ضعیف لابد!
سه- مقایسه تطبیقی دو بند بالا، میتواند دستاوردهای عجیبی به همراه داشته باشد. این همه شباهت، واقعا نشانه چیست؟ یک جا سیاسیون خلع شده از قدرت نگاهی خصمانه به موفقیتهای دیپلماتیک کشور دارند و جای دیگر، مربیان برون شده از سطح اول فوتبال ایران نمیتوانند سر بالا آوردن دوباره این رشته ورزشی را ببینند. یک جا رسیدن از احمدینژاد به روحانی و میل از افراط به تعادل موجب دلواپسی یک گروه شده و جای دیگر جابهجایی از دایی و قلعهنویی به کارلوس کیروش موجبات نگرانی جماعتی را فراهم کرده است. آنجا اگر با زبان بیزبانی تحریم را تایید میکنند تا شاید از این نمد کلاهی برای خودشان ببافند، اینجا هم با پس زدن یک عملکرد عزتمندانه در جام جهانی، آب فوتبال را گلآلود میخواهند تا شاید دوباره ماهیهای درشت به تورشان بیفتد.
چهار- دلواپسیتان را درک میکنیم رفقا. سخت است به هر حال؛ میدانیم که اگر تعادل زیر دندان این ملت مزه کند ممکن است هیچگاه دوباره به سمت سیاسیون تندرو و سیرهای بیخبر از گرسنه اقبال نکنند. میفهمیم که اگر طعم بازی آبرومندانه با مربیان حرفهای و متخصص به کام این مردم خوش بیاید، ممکن است دکان و دستک مربیان داخلی بیاعتبار شود. حستان را میشناسیم رفقا و به خاطر همین مزاحمتان نمیشویم؛ شما دلواپس باشید و ما دلگرم به آیندهای بدون شما!
لطفا به جای نوشتن متن ادبی!! جواب انتقادها را بدهید!!