محمدطاهر فقیه : طلبگی یک نوع هنر و بازیگری هم یک نوع طلبگی است/ شرکت نکردن در نماز جماعت به دلیل اعتقاد نداشتن به امام جماعت است/ برخی دین گریزان یکتا پرستند/ نیاز به اخلاق بسیار بیشتر از فقه احساس می شود
خبر پارسی – نقل از شفقنا- پدرش بازیگر سینما و تلویزیون است؛ گمان می رفت مانند پدر وارد وادی هنر شود اما او طلبه شد.
حجت الاسلام محمدطاهر فقیه فرزند مهدی فقیه، بازیگر سینما و تلویزیون است اما برخلاف پدر، راه سینما را در پیش نگرفت و به حوزه علمیه رفت. محمدطاهر فقیه، طلبه ای دهه شصتی است که ابتدا به دلیل علاقه به آیت الله دستغیب به مسیر طلبگی کشیده شد اما امروز نبود اخلاق اسلامی در جامعه و نیاز به ترویج آن را انگیزه و رسالت اصلی خود برای طلبگی می داند. او عضو فیسبوک است و از این طریق تلاش دارد با نسل جوان جامعه در ارتباط باشد و پرسش های ذهنی آنها را درک کند.
خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) در گفت وگویی صریح با محمدطاهر فقیه، دلیل طلبه شدن او و نیاز جامعه به روحانیون، دلیل حضورش در فیسبوک که فضایی غیرقانونی محسوب می شود و بسیاری مسایل دیگر را جویا شده است.
متن گفت وگوی شفقنا با محمدطاهر فقیه را در ادامه می خوانید:
* پدر شما بازیگر سینما و تلویزیون هستند، طبیعی بود که فرزند ایشان بسان دیگر فرزندان، به سمت هنر و بازیگری تلویزیون و سینما کشیده شود. چه شد که شما طلبه شدید؟
فقیه: ابتدا بگویم طلبگی یک نوع هنر و بازیگری هم یک نوع طلبگی است. خانواده ما پیش زمینه مذهبی دارد. پدر بزرگ من فقیه و مدرس قرآن بود، اما لباس روحانیت نمیپوشید و روزی خود را از راه وکالت به دست میآورد. پدرم کمی دروس حوزوی را خواند و بعد از آن وارد کار هنر شد. پدر بزرگم ابتدا با ورود پدرم به هنر مخالف بودند، اما وقتی دیدند که پدرم به سمت هنر ایرانی و اسلامی کشیده شد، مخالفت نکردند. من هم به کارهای هنری علاقه داشتم به همین خاطر کمی موسیقی تجربه کردم و گاهی برای مجلهها و روزنامههای شیراز مطلب مینوشتم. در کنار کارهای هنری به مسجد قبا میرفتم، آیت الله دستغیب در این مسجد حضور داشتند، شخصیت ایشان برای جوانان بسیار جذاب و گیرا بود و هنوز هم همینطور است. میتوانم بگویم انگیزهام برای طلبه شدن در مرحله اول علاقه به آیت الله دستغیب بود چون ایشان یک مرد خدایی بودند و در مباحث عرفانی و اخلاقی حرف های بسیار جذاب و گیرا میزدند. آیت الله دستغیب ابتدا با طلبه شدن من مخالفت کرد و گفت درسم را بخوانم، اما من به طلبه شدن اصرار کردم.
* شما وقتی طلبه شدید، دانشجو بودید؟
فقیه: دانشجوی رشته کامیپوتر بودم.
* تا چه ترمی خواندید؟
فقیه: فوق دیپلم کامیپوتر داشتم که طلبه شدم. بعد از طلبگی هم درس را ادامه دادم. به دانشگاه رفتم و فلسفه خواندم.
* الان مقطع تحصیلی شما چیست؟
فقیه: دانشجوی ارشد فلسفه هستم.
* چه نیازی دیدید که به سوی طبلگی رفتید و چه نیازی داریم که در جامعه افرادی با کسوت روحانیت داشته باشیم؟
فقیه: برای فهم این مساله من همیشه برای خودم یک مثال میزنم. میگویم ما چه نیازی به دکتر داریم؟ در قدیم طبیب بسیار کم بود و بیشتر بیماریها با گیاهان دارویی درمان میشدند بعد از اینکه بیماری های پیشرفته تر و غیر قابل درمان تری شیوع پیدا کرد نیاز ما به طب بیشتر شد.
نیاز به حوزه هم همینگونه است. همه افراد به خوراک های معنوی نیاز دارند. همیشه اینطور نیست که بیماری بدنی باشد گاهی بیماری روحی بسیار بدتر از بیماری های بدنی است و حتی میتوان گفت همین بیماریهای روحی باعث بیماریهای بدنی میشوند. منظورم این نیست که آدمهای معنوی بیمار نمیشوند، اما اگر معنویت ما قوی باشد، موفقتر خواهیم بود. برای قوی ساختن معنویت و پس از آن موفقیت در جامعه باید مکان و افرادی باشند که به آنها رجوع کنیم، سوالاتمان را بپرسیم و پاسخهایی در راستای دین و شرع بگیریم. همین واقعیت نیاز به طلبه واقعی در جامعه را نشان میدهد که البته به نظر من این روزها روحانی واقعی کم داریم.
* طلاب می توانند معنویت را در جامعه تقویت، حفظ و نگهبانی کنند؟
فقیه: نیاز به وسیله دارد.
* چه وسایلی؟
فقیه: رسانهها باید تبلیغ کنند تا مردم بفهمند برای گرفتن پاسخ سوالاتشان و رسیدن به معنویت حقیقی باید به چه کسانی رجوع کنند در این صورت حتما معنویت در جامعه تقویت و قوی خواهد شد.
* اما ظاهرا نسل جدید همانند نسل گذشته به روحانیت نگاه نمی کند و گاه دیده می شود عدهای چندان اعتمادی به سخنان برخی روحانیون ندارند و طبیعتا به آنها رجوع نمی کنند…
فقیه: واقعا اینطور نیست. نگاهی به سطح جامعه نشان می دهد که هنوز هم رجوع به روحانیت هست، اگر یک روحانی اصیل و درست در میان مردم باشد، حتما همه به او رجوع می کنند. پل ارتباطی من با دوستانم صفحه فیس بوک است و در همین شبکه اجتماعی روزانه از من احکام عقیدتی، سیاسی و شرعی بسیاری پرسیده می شود. این نشان می دهد که هنوز مردم دوست دارند نظرات شرع و اسلام را بدانند و اجرا کنند.
* ما در تاریخ تشیع داریم که آیت الله میرزای شیرازی تحریم تنباکو را اعلام می کنند و یک نهضت سیاسی و مذهبی اتفاق می افتد، اما چرا امروز در مورد برخی از مسایل مانند همین فیسبوک که برخی علما و دولت آن را ممنوع اعلام کرده اند، چندان توجهی به این ممنوعیت ها نمی شود و بسیاری از این شبکه اجتماعی استفاده می کنند؟
فقیه: به نظر من حرف روحانیت شنیده می شود. یک نمونه بسیار کوچک آن را می گویم. ما برای ساخت حوزه نیاز مادی داشتیم، در روز عید فطر این مساله را برای مردم نمازگذار توضیح دادیم و از آنها درخواست کمک کردیم، در همان روز همه افراد حاضر کمک مالی کردند و تمام هزینه ساخت حوزه جمع شد.
* پس بحث دین گریزی که از سوی برخی صاحب نظران در سطح جامعه مطرح می شود، چیست؟
فقیه: امام علی(ع) جمله ای دارند که در نهج البلاغه و صحیفه امام خمینی(ره) آمده است؛ ایشان می فرمایند: دین گریزی مردم به خاطر حاکمان، سردمداران و دینداران حکومت هاست.
* شما معضل دین گریزی را قبول دارید؟
فقیه: بله! صد در صد.
* اگر دین گریزی هست، مراجعات به شما مثلا برای ساخت حوزه علمیه به چه دلیل است؟
فقیه: نمی توانیم بگوییم که همه مردم دین گریز هستند، اما نگاه به سطح جامعه و اطرافیان نشان می دهد که عده کمی از دین گریزان شده اند.
* شما ۲۸ ساله هستید، هم سن و سال های شما به عنوان نسل جوان در کشور فعالیت می کنند و می توان گفت عده ای از آنها بیان می کنند که به مباحث دینی علاقه ای ندارند…
فقیه: خیلی ها هستند که دین خودشان را دوست دارند و دین گریز نیستند، اگر عده ای نماز جماعت شرکت نمی کنند به دلیل عدم اعتقاد به امام جماعت است. آنان با چشم خودشان می بینند مثلا کسی که قرار است در نماز به او اقتدا کنند، خلاف حق سخن گفته بنابراین به آن مسجد نمی روند. الان به دلیل علاقه جوانان به امام جماعت صف های نماز در بسیاری از مساجد سطح شهر، مثل دانشگاه ها، شلوغ و طویل است.
* من متوجه یک تناقض در گفتار شما شدم. از یک طرف می فرمایید که جوان ها و مردم به دین علاقه مند هستند و دین خود را دوست دارند، از طرف دیگر می گویید که یک عده ای به دلیل رفتار گروهی دین گریز شده اند…
فقیه: تناقضی در حرف هایم نیست. جوانان کشور ما دین خود را دوست دارند، تنها درصد کمی به دلیل مسایلی، دین گریز شده اند.
* برخی از همکاران و هم لباسان شما معتقد هستند گریز از دین وجود ندارد چون دین با فطرت انسان سر و کار دارد و انسانی که با فطرت خود زندگی کند تا آخرین لحظه حیات، فطرت به همراه او خواهد بود در نتیجه همواره گرایش و علاقه به دین در او وجود دارد، اما شما حرف از دین گریزی عده کمی می زنید.
فقیه: من علاقه را به خدا می دانم نه به دین. جوانی که از دین گریزان شده به خداوند علاقه مند است، بدون هیچ دین خاصی دعا می کند و از خداوند کمک می خواهد و یکتاپرست است. عده بسیار کمی هم علاوه بر دین، خداوند را نیز قبول ندارند.
* شما الان همچنان طلبگی می کنید؟
فقیه: بله! حوزه درس می خوانم.
* فرق شما طلاب با استادان و پیشکستوتان خودتان چیست؟ وضعیت امروز تحصیل در حوزه چگونه است؟
فقیه: در حوزه علمیه قم برخی طلبه ها تنها برای نمره قبولی درس می خوانند، اما طلبه که دانشجو نیست، باید هر مبحثی را آنقدر بخواند و تکرار کند تا کاملا بفهمد نه برای نمره درس بخواند. در قدیم میزان درس خواندن طلبه ها با هوششان نسبت مستقیم داشت. کسی که هوش خوبی داشت یک کتاب را در سه ماه می خواند و کسی که از هوش متوسط تری برخوردار بود همان کتاب را یک سال می خواند تا کاملا بفهمد و یاد بگیرد به همین دلیل طلاب سال های گذشته با طلبه های امروز قابل قیاس نیستند. امروز به دلیل سطحی درس خواندن شاهد رواج بی اخلاقی هایی از سوی روحانیون در مجالس و سطح جامعه هستیم، بروز این بی اخلاقی ها از سوی طلبه ها نه تنها به شأنیت طلبه ضربه وارد می کند بلکه در سطح جامعه نیز معضلات بسیاری به وجود می آورد. به دلیل همه این مسایل من سبک درس خواندن طلبه ها در حوزه علمیه قم را قبول ندارم و به نظر بسیاری از استادان هم این نوع روش تدریس را قبول ندارند و تنها به اجبار آن را اجرایی می کنند.
* الان که طلبه شیراز هستید، زندگی شما از نظر شکلی تغییر کرده است؟
فقیه: بسیاری از افراد از تهران و شهرهای دیگر برای درس خواندن به شیراز می آیند چون در اینجا طلبه ها مانند سبک قدیم درس می خوانند و بیشتر آنها را به سمت اخلاقیات و عرفان سوق می دهند. من هم به دلیل روش تدریس و اولویت قرار گرفتن مسایل اخلاقی در شیراز، اینجا را انتخاب کردم و به قم نرفتم و طبیعتا شهریه ام قطع شد.
* الان شهریه نمی گیرید؟!
فقیه: نه! البته طلبه نباید شهریه بگیرد بلکه باید مستقل باشد تا اگر نسبت به مسایلی انتقاد دارد بدون وابستگی آنها را بیان کند.
* تا قبل از انقلاب طلاب معمولا افرادی منزوی در جامعه بودند، تلویزیون نمی دیدند، وسایل ارتباطی مانند رادیو، روزنامه، مجله و… برای آنها ممنوع بود و کراهت داشت و تنها از معابر، مساجد، حسینیه و تکایا با مردم صحبت می کردند، الان که اینترنت آمده وضعیت چگونه است؟
فقیه: بسیار ناخوشایند است که طلاب در گذشته منزوی بوده اند، اما طلبه های امروز هم در بعضی از موارد زیادروی می کنند.
* امروز تفکر طلبه ها چه تفاوتی کرده است. شما طلبه ای هستید که در فیس بوک عضو هستید و احیانا در این فضای مجازی خانم هایی بعضا بی حجاب یا کم حجاب با عکس های مختلف حضور دارند. این مساله برای شما به عنوان یک امر مکروه است یا آن را به عنوان یک واقعیت اجتماعی پذیرفته اید و فکر می کنید که یک طلبه باید با واقعیت های اجتماعی زندگی کند؟
فقیه: ما به عنوان طلبه های امروز باید با جوانان در ارتباط باشیم تا احکام دین را برای آنها بگوییم و او را متوجه کنیم که اسلام دین مهربانی هاست و وضع برخی از قوانین در اسلام مانند قصاص مهربانی اسلام را می رساند نه خشونت آن را. برای اینکه این ارتباط را با جوانان برقرار کنیم در مرحله اول لازم است آنها را درک کنیم و سبک و سیاق خود آنان را داشته باشیم. ثمره برقراری این ارتباط عضویت من در فیس بوک می شود. البته باید مراقب باشیم که این ارتباط ها تنها برای خدا و اسلام باشد نه برای نفس خود؛ افزایش حس و میل به دیده شدن موجب تکبر در انسان می شود که این صفت شایسته طلاب نیست.
* ارتباط برقرار کردن با مردم از نوعی که شما می گویید، امروز مورد تأیید است؟
فقیه: انسان خود باید اعمال و رفتارش را بسنجد و اطمینان حاصل کند قدمی که بر می دارد برای رضای خداوند است. وقتی با جوانی ارتباط برقرار می کنی و او دغدغه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی خود را مطرح می کند و آزاد و راحت اندیشه اش را بیان می کند، در نتیجه بسیاری از سوالاتی که در ذهن دارد برطرف می شود، مسلما این مسیر مورد رضایت خداوند است. اگر طلاب منزوی باشند و در خانه بنشینند نمی توانند با مردم و جامعه ارتباط برقرار کنند.
* در این فضا، به شما متلک هم می اندازند؟
فقیه: (با خنده) خیلی.
* چه می گویند؟
فقیه: مدتی که فیلم مارمولک آقای تبریزی با آن مضمون زیبا پخش می شد به ما هم «مارمولک» می گفتند. من آن زمان به آقای تبریزی گفتم که کاش تنها اسم فیلم را تغییر می دادید مثلا می گذاشتید «راه های رسیدن به خدا» همان دیالوگی که در فیلم بسیار تکرار می شد. امروز هم متلک هایی مثل «حاج آقا برسونمتون» باب است.
* شما چه برخوردی می کنید؟
فقیه: می خندم.
* از این متلک ها ناراحت می شوید یا با آن کنار می آیید؟
فقیه: هیچ مشکلی ندارم. این مسایل در سطح جامعه عادی شده است.
* در دوره کنونی نسل جدیدی از طلاب که اصطلاحا به دهه شصتی ها معروف هستند، در حال ورود به سطح جامعه هستند. این طلاب بیشتر از اینکه فقاهتی باشند، اجتماعی و اخلاقی هستند و تلاش دارند با دنیای جدید ارتباط برقرار کنند. حضور طلابی جوان با این ویژگی ها چه آینده ای را برای حوزه علمیه و زندگی طلبگی و روحانیت رقم می زند؟ آیا این گروه جریانی هستند که می توانند در آینده بر روابط انسان ها و شهروندان با روحانیت اثر بگذارند؟
فقیه: اینکه طلاب دهه ۶۰ به فقه علاقه مند نیستند و بیشتر به سمت اخلاق گرایش دارند به این دلیل است که فقه و روایات ثابت هستند و تنها در مواردی فتوای مراجع با هم تفاوت دارد. امروز مردم کتب اربعه را می خوانند و اگر پاسخ سوالات روز خود را نگرفتند به روحانی مسجد و محله خودشان مراجعه و مشکل خود را حل می کنند. امروز اخلاقیات در جامعه دچار مشکل شده است به همین دلیل نیاز به اخلاق بسیار بیشتر از فقه احساس می شود.
* یعنی طلاب دوره جدید، اخلاقی تر هستند؟
فقیه: نمی توانیم بگوییم که اخلاقی تر هستند و اخلاقیات بیشتری را رعایت می کنند ولی بیشتر به مباحث اخلاقی اهمیت می دهند. مساله دیگر اینکه هر چه از دوره ائمه دورتر می شویم سطح سواد روحانیون پایین تر می آید.
* چرا؟
فقیه: دلیلش را نمی دانم. باید تحقیقی راجع به این مساله انجام شود به عنوان مثال آیت الله العظمی قاضی و انصاری در عرفان نام آور و استاد هستند. هیچکدام از شاگردان این دو بزرگوار نتوانستند از نظر علمی به سطح آنان برسند.
* اینکه می گویید هر چه زمان بگذرد، سطح علمی روحانیون پایین تر می آید، بر آینده رابطه شهروندان با روحانیت چه تاثیری می گذارد؟
فقیه: روحانی که قدیمی است و فقه را به درستی می داند، حتی اگر از او سوالات به روزی هم پرسیده شود، می تواند پاسخ دهد. به طور مثال برای یک روحانی که به دنبال سیاست و فعالیت های اجتماعی رفته و در ذهن خود کمتر به فقه بها داده، حکمی مانند قصاص برای او شبهه ناک است، اما کسی که فقه را به خوبی می داند، به راحتی می تواند در قصاص، مهربانی اسلام را ثابت کند. افزایش روحانیونی که از نظر علمی و فقهی در سطح پایینی هستند، موجب آسیب به جامعه می شود.
* به نظر شما فاصله نسل آینده از روحانیت بیشتر می شود یا میان آنان رابطه ای بهتر و کیفی تری شکل می گیرد؟
فقیه: نمی توان آینده را پیش بینی کرد باید نسبیت گرفت، ولی مطمئنا رابطه مردم با [برخی[ روحانی ها ضعیف تر از امروز می شود.
* چرا؟
فقیه: چون روحانیون گذشته اخلاقیات فقه را رعایت می کردند، جذبه خاصی داشتند و انسان را به خود جذب می کردند؛ اما امروز وقتی در خیابان، یک روحانی را می بینیم شاید حتی از سلام کردن به او گریزان باشیم. جوانان امروز به خوبی خوب و بد را از هم تشخیص می دهند و از صورت انسان ها، سیرت آنها را می فهمند.
* شما از زندگی طلبگی کشورهای دیگر خبر دارید؟
فقیه: بله! چندین بار به عراق رفتم.
* خود شما داوطلب هستید که برای درس خواندن و زندگی کردن به عراق بروید؟
فقیه: من شخصا به خاطر شخصیت آیت الله دستغیب حتی دوست ندارم از شیراز بیرون بروم. می خواهم هر روز عمرم از بودن ایشان استفاده کنم، اما در عراق رابطه روحانیت با مردم بسیار خوب است. احترامی که به روحانیت در عراق گذاشته می شود اصلا قابل قیاس با [برخی در] ایران نیست. حوزه نجف به فقه بیشتر از سیاست اهمیت می دهد به همین دلیل به نظر من موفق تر از حوزه های علمیه ایران هستند. روحانیون عراق برای رضای خدا نه برای نمره درس می خوانند و همین مساله سبب شده مردم بسیار به آنان مراجعه کنند و رابطه خوبی با هم داشته باشند. به جز این مسایل من شیعه بودن عراقی ها را بسیار بیشتر از [برخی] ایرانی ها می پسندم و قبول دارم.
* چرا؟
فقیه: چون شیعیان عراق در نگاه به دین شخصی نگر نیستند، دین خود را با حکام خود نمی سنجند بلکه دین اصلی را همانی می دانند که امام علی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) معرفی کردند. حال هر کسی را که در مسیر امیرمؤمنان قدم برداشت و از او گفت، دوست دارند و در غیر این صورت او را طرد می کنند. مردم عراق بسیار با هم متحد هستند، این مساله در روز اربعین کاملا مشهود است؛ در آن روز همه با کمک یکدیگر از زائران کربلا پذیرایی می کنند.
* شما گفتید از طریق فیس بوک با جوانان در ارتباط هستید. بیشترین سوالاتی که از شما می پرسند در رابطه با چیست؟
فقیه: سوالات مختلفی در مورد سیاست و مذهب.
* بیشتر سوالات مذهبی چیست؟
فقیه: بیشتر احکام روزانه مانند نماز و روزه و در برخی از موارد هم شبهه های فکری که در مورد زیارت و دعا برایشان به وجود می آید، می پرسند و در میان احکام حقوقی بیشتر مسایل ارثی را سوال می کنند.
* تقریبا روزانه از شما چند سوال پرسیده می شود؟
فقیه: حداقل ۳-۴ سوال در فیس بوک می پرسند.
* تا حالا شده جواب اشتباه بدهید؟
فقیه: من سعی می کنم سوالات را از آیت الله دستغیب بپرسم و بعد جواب بدهم.
* شما منتقل کننده نظرات آقای دستغیب هستید؟
فقیه: بله! اگر پاسخ سوالات را بدانم، خودم جواب می دهم در غیر این صورت از پرسشگر فرصت می خواهم تا بپرسم.
گفت وگو از زاگرس بهشتی