خاطره ای پند آموز از آیت الله حائری و کتابی که به خبرنگاران هدیه داد
خبر پارسی ـ سعید نظری:حضرت علی علیه السلام می فرمایند: ” نگاه کن چه چیزی گفته می شود ، نگاه نکن چه کسی می گوید.” ؛ این ، نه یک دستور دینی صرف یا موعظه اخلاقی که یکی از فرمول های پیشرفت هر جامعه ای است.
این مقدمه را گفتیم تا در پایان هفته کتاب برخی با نقل خاطره ای که بیان می کنیم ما را متهم به طرفداری یا موضع گیری صرف علیه اشخاصی که به آنها اشاره می شود نکنند و در نهایت داوری را بر عهده مخاطبین می گذاریم آرزو می کنیم کتاب خوب همیشه و همه جا چراغ راه ما باشد.
پس از انتخابات خبرگان رهبری که توسط دولت اول محمود احمدی نژاد در سال ۸۶ برگزار شد، جمعی از اهالی رسانه استان فارس با آیت الله حائری شیرازی نماینده وقت ولی فقیه در این استان دیدار کرده و در ضیافت ناهار امام جمعه شیراز شرکت کردند.
آیت الله حائری شیرازی در این دیدار کتاب «زینب پیام آور عاشورا» نوشته عطالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات را بدون هیچ مقدمه و مناسبتی به حاضران در این جلسه اهدا کرد.
آیت الله حائری شیرازی که در انتخابات مجلس پنجم تمام توان خود را به کار بسته بود تا مانع از پیروزی «جمیله کدیور» همسر عطاالله مهاجرانی و کاندیدای نمایندگی مردم شیراز شود و در دوره اول ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی از عوامل اصلی تحریک نمایندگان برای استیضاح مهاجرانی به شمار می رفت، حالا اما کتاب مهاجرانی را به جمعی روزنامه نگار اهدا می کند.
امام جمعه شیراز کتاب زینب پیام آور عاشورا را از کتابفروشی در فرودگاه مهرآباد به هنگام سفر خریده بود.
آیت الله حائری شیرازی به خبرنگاران و روزنامه نگاران شیرازی گفت: کتاب را در هنگام بازگشت از سفری در فرودگاه مهرآباد خریداری کردم و در طول پرواز همه آن را خواندم. یکی از بهترین منابع مفید و مستند در مورد حضرت زینب است. به اعضای دفترم دستور دادم نسخه هایی از آن را از ناشر خریداری کرده و بین طلاب شیراز توزیع کنند.
عضو خبرگان رهبری ابراز کرد: روزی نامه ای به شورای نگهبان نوشتم که نویسنده این کتاب و همسرش را برای انتخابات تایید نکنند اما این کتاب نشان داد که این آقا به متون دینی مسلط است و کتاب ماندگاری برای حضرت زینب نوشته است.
وقتی آن زمان این خبر را در خبرگزاری ایسنا منتشر کردم، عطالله مهاجرانی که مدتی بود در لندن ساکن شده بود، بلافاصله واکنش نشان داد و پیام تشکری برای آیت الله حائری شیرازی صادر کرد که اما هرچه گشتم در آرشیو مطبوعاتیم پیدایش نکردم.
مدتی کوتاهی از این ماجرا گذشت که بنیاد بین المللی غدیر به ریاست آیت الله خزعلی قصد برگزاری مسابقه ملی کتابخوانی با موضوع غدیر کرد و از ائمه جمعه ها خواست در برگزاری این مسابقه با جوایز نفیس مثل زیارت حج و کربلا و سکه بهار آزادی مشارکت کنند.
کامیونی از کتاب های جیبی که زیر نظر آیت الله خزعلی در موضوع غدیر نگاشته شده و برای مسابقه یاد شده در تیراژ بالا منتشر شده بود، به دفتر آیت الله حائری شیرازی رسید. نمایندگی بنیاد غدیر در شیراز با همکاری دفتر آیت الله حائری جلسه ای را با حضور ائمه جمعه دیگر شهرهای این استان تدارک دید.
نمونه های از این کتاب جیبی بین ائمه جمعه توزیع شد تا اینکه یکی از حاضران به بخش هایی از کتاب اعتراض کرده و در سند احادیث نقل شده تشکیک کرده و بعضی از راویان را فاقد صلاحیت دانست. مسائلی که بین روحانیون به موضوعات تخصصی علم رجال و علم حدیت ختم می شد.
موضوع به داوری آیت الله حائری شیرازی کشیده شد و وی پس از بررسی نظرات موافقان و مخالفان، این موضوع را تایید کرد که صلاحیت راویان و سند احادیث نقل شده در این کتاب معتبر نیست.
همین مساله کافی بود که آیت الله حائری با برگزاری این مسابقه در استان فارس مخالفت کرده و مانع از برگزاری آن شد. مسابقه ای که یک هفته در رسانه ملی تبلیغ می شد و آیت الله خزعلی دیگر عضو خبرگان رهبری و از مدارسان حوزه علمیه قم، در اجرای آن نقش اساسی داشت با وجود چند حدیث مخدوش توسط اآیت الله حائری شیرازی متوقف شد.
نان به نرخ روز! :)))))))))))
مثلا حدیث فوق الذکر میتونه برای شناسنامه داشتن یا نداشتن منتقدین هم کاربرد داشته باشه. فتامل
یاد دارم زمانی همراه با تعدادی از دانشجویان در اعتراض به وضعیت دانشکدههای علوم پزشکی به درب منزل ایشان رفتیم و از انجایی که خانه ایشان داخل کوچه مجاور درب پشتی اداره اطلاعات شیراز بود و ان ساعت هم ساعت پایان کار اداره بودماموران اداره با تعجب ما رو نگاه می کردن همراه دوستان سر کوچه ایستاده بودیم و مامور سر کوچه ضمن ممانعت از وارد شدن به کوچه با دلسوزی گفت از اینجا بروید که به حضور شما اداره حساس شده ،در همین لحظه دیدیم حاج اقا با لباس خانه و دمپایی سراسیمه مسافتی حدود١٠٠مترپیش ما امد و از اینکه ما معطل شدیم و در کوچه نشستیم معذرت خواهی کرد و بعد از شنیدن مشکل نامه ای خطاب به معاون استاندار اقای خبیر نوشت و خواستار پیگیری مشکل دانشجویان که در ان زمان تبدیل به معضل بزرگی برای استان شده بود شد و ملاقات حضوری رو هم ردیف کرد . انجانب که از لحاظ فکری شاید ١٨٠درجه ان زمان با ایشان زاویه داشتم و از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه در زمان خاتمی بودم این جملات را فقط از باب تشکر و احترام به ایشان عنوان کردم و بعد از ان روز دیگر ایشان را زیارت نکردم