یادداشت وارده به مناسبت روز زن / زنان حق خواهی را از طریق مبارزه منطقی آموختند
خبر پارسی – پردیس شریف – یکی از مخاطبان زن خبر پارسی یادداشتی را به مناسبت روز زن در اختیار ما قرار داده و سعی کرده با دفاع از این قشر جامعه،کم لطفی ها به زنان را یاد آور شود. خبر پارسی به احترام تضارب آراء این یادداشت را منتشر می کند. هرچند دیدگاه های مطرح شده در آن را تایید یا تکذیب نمی کند.
در این یادداشت آمده است:
من در جستجوی قطعه ی از آسمان پهناور هستم
که از تراکم اندیشه های پست تهی باشد
فروغ فرخزاد
مراد از برابری در یک جامعه ، وجود قانونهای یکسان برای تمام افراد جامعه است.اما به راستی اینگونه است!!!هنگامی که سخن از برابری انسانها در جامعه به میان میآید،چهرهای زخم خورده، بغض های پنهان ، کم لطفی جامعه و مصیبت و واگویه های فراوان را یادآور می شود.گویا همه دانش و مفاهیم وپدیده ها جلوه ی دیگری می یابند،انگار واژگون می شوند.
جامعه ای که شروع پدید آمدنش را در ابتدایی ترین صورتش ،مدیون حضور پر قدرت و درایت زن بود،که بنیاد خانواده را شکل داد،در تمدنی که نگاه متحجر نبود و زن می توانست ساعت ها به انجام کارهای دشوار در کنار مردان بپردازد و در صورت ضرورت،در راه فرزندان و طایفه و مملکت خودبا چاره اندیشی ،و در مواقع لزوم تا حد مرگ مبارزه کند وبجنگد…تا آن زمان زن،حیوان را رام کرده بود،کشاورزی را سامان داده و خانواده در کنارش به آرامش رسیده بود.و خود به مقام مقدسی رسیده بود.این تقدس تا جایی پیش رفت که خدایان پرقدرت بیشماری در قالب و هیبت زن نمایان شدند.به این ترتیب او عنصر پر قدرت و اثرگذار اجتماع بشر بود…
اما چه شد که در عصرهای متمدن این گونه مورد ظلم و بی مهری جامعه ی مردسالار قرار گرفت.از بلاد شرق تا غرب،از جنوب تا شمال،ابتدایی ترین حقوق او را پایمال می کنند.کم نیستند خرد باختگانی که بردگی و اسارت زن را خواستارند ودر قالب قانون و تبعیض های اجتماعی و مناسبات خانوادگی و فرهنگی این جریان را پیش می برند..مگر نه اینکه خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که با اختیار و آزاد باشد،در کجا آمده که باید اختیار زنان بدست مردان باشد،آن هم مردان کج اندیش…
درمان خموشی نیست،کافیست به چشمها بنگری تا فریاد را نظاره گر شوی
هر از گاهی روشنفکری چیزی می گوید و یا هنرمندی ،هنرش را با نگاه محنت بار زنی در می آمیزد ، حرکتی از سوی تعداد اندکی از جامعه صورت می گیرد،تا کمی بارقه ی امید در دل زنان بیاندازد ولی زهی خیال باطل، اینجا همه چیز در قالب سخن و وعده است و گاهی طرحی به حمایت از زن توسط دولتمردی پیشنهاد می شود و شاید تصویب شده ،که اکثرا درحد همان کتاب قانون می ماند و هرگز اجرا نمی شود،زیرا آنقدر تبصره دارد این بند قانون که شاید همان بهتر که اجرا نشود،بی منت. که این دروازه ها اغلب به دروغ باز می شوند!
اما در همین جامعه ی بسته ی بی رونقِ امید برای زن،هستند زنانی که عصیان می کنند برای هدف خویش و نشان می دهند که حق برابری در جامعه را با درایت خود به دست آورده اند و برای حفظش چه مبارزه ها کرده اند با این تفکر کج اندیش. که با سرسختی، آری گویی را در تفکر خشک و بی اعتماد و متحجر، واژگون کرده اند،و از حصار انزوا بیرون آمده و عقب ماندگی ، بیسوادی و بیکاری راپشت سر گذاشته و با تفکر صاحب نظرشان،خاطر اجتماع متعصب را مکدر کردند و در ورای مسئولیت مهمِ زادن و پروردن، سمت های قابلی را در اختیار دارند، که در عرصه سیاست و اندیشه و عواطف،اقتصاد و الهیات اثر گذارند.در گذر زمان زنان حق خواهی را از طریق مبارزه منطقی آموختند و یاد گرفتند در برخورد با نارواهای قانونی که به استناد آنها حقوق انسانی شان پایمال شده ، به دور از کینه ورزی و بدون ابراز خصومت نسبت به مردان،حق خواهی کنند و اجازه ندهند که فراموش شود اصالت، رسالت ،استعداد،برابری ،عقل و وجود انسانیش را.که بشر از دامان او به والاترین ابعاد انسانیش می رسد.
شاید آن روزنامه نگار معروف زن خوب گفته باشد که : زن بودن خیلی زیباست ،یک شجاعت تمام نشدنی می خواهد،یک جنگی که پایان ندارد…