قدیمیترین مدرسۀ مکشوفه دوره اسلامی در استان فارس
علیاکبر سرافراز
خبر پارسی – موقعیت ممتاز جغرافیایی و زیست محیطی جنوب ایران در حاشیه خلیج فارس به علت همبستگی و ارتباط کامل با دشت خوزستان و دروازه بینالنهرین از هزاره چهارم قبل از میلاد به مرکزیت شوش موجب رشد و توسعه تمدنی شد که دامنه نفوذ آن از جبهه جنوب شرقی تا اطراف بندر بوشهر، از شمال شرقی تا نزدیکی کرمان و از شمال تا دامنه کوههای بختیاری گسترش یافت و حاکمان آنها را به نام پادشاهان عیلام و شوش و انشان در فارس شناسایی کردهاند و با پیدا شدن این خط ارتباطی و مواصلاتی در جبهه شمال شرقی ایران و در رأس آن استان فارس، با دانستن مواهب طبیعی و نعم الهی فراوان به خصوص سهولت در امر کشاورزی و دامداری فضای مناسب زیستمحیطی را از کهنترین دوران استقرار در ده و مدنیت انسانی برخوردار نموده است که دامنه نفوذ آن سیر تحول و تکامل به تدریج به دورههای تاریخی و اسلامی کشیده شده است و تپههای پراکنده فراوان ماقبل تاریخ در حوزه استان فارس و مخصوصاً در حاشیه رودخانه کر حاکی از این جاذبه استقرار و یکجانشینی است، ولی جایگاه ویژه اشتراک این مدنیت دارای نقطه عطفی است که میتوان آن را در دشت پربرکت و سبز معروف به دشت نرگس در شهرستان کازرون و در حاشیه رودخانه معروف به تنگ چون ملاحظه نمود که شامل آثاری اززندگی غارنشینی و شکار حیوانات در عصر حجر میانه موسوم به فراگولتیک با تاریخ تقریبی ۱۲۰۰۰ هزار پیش است که ضمن عملیات کاوشهای باستانشناسی نمایان شده است و میتوان آن را قدیمیترین آثار انسان شکارچی در این منطقه دانست که در جبهه جنوبی آن ویرانههای شهر تاریخی بیشاپور قرار دارد که بقایای کهنترین مدرسه علم و ادب و باورهای مذهبی و اعتقادی در آن تدریس میشده، یعنی به صورت آموزش طلاب علوم دینی در سرزمین و زادگاه سلمان فارسی ـ علیه الرحمه ـ از اصحاب پیامبر اکرم(ص) و از دانشمندان و ارایه دهندگان شیوه پیروزی در جنگ خندق، پیروان این چنین مبتکری در قرن چهارم هجری در تجدید حیات اجتماعی و زندگی نو بیشابور دوره اسلامی تصمیم به احداث مدرسهای نمودهاند که مسایل دین و دنیا در آن تدریس میشده است.
به این ترتیب این مدرسه مکشوفه بر طبق پلان و نقشه ترسیمی مدرسه المهدی قرن چهارم هجری که در کاوشهای چشمه علی توسط پرفسور اشمیت در ۸۰ سال قبل کشف و معرفی شده، ساخته و پرداخته شده است، با این تفاوت که مدرسه اسلامی شهر ری فقط متعلق به گروه خاص ذکور بوده است، ولی در بیشابور دوره اسلامی مدرسه دو صحن مجزا متعلق به افراد ذکور و اناث داشته است و بنابراین کاملتر از نوع خود در بین آموزشگاههای قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم هجری است. ویژگیهای بناهای این دوره اسلامی (قرن چهارم هجری) در سال ۱۳۴۷ شمسی توسط نگارنده که سرپرستی کاوشهای باستانشناسی بیشاپور را به عهده داشتم، کشف گردید و چگونگی آن به شرح زیر است:
در جبهه شمالی شهر از تپه مرتفعی که بیش از ۱۰ متر بلندی داشت، خاکبرداری گردید که بقایای این مدرسه به تدریج از خاک آزاد گردید، مطلب جالب توجه و حایز اهمیت تغییرات و تحولات این بنا به استناد کتیبههای مکشوفه بر روی پایه ستونهای رواق آموزشگاه بوده که کمک شایانی به کرونولوژی آن مینماید.
از طرفی شواهد و مدارک مکتوب نویسندگان قدیمی که درباره این بنای صدر اسلام نوشتهاند تا اندازهای مقرون به حقیقت بوده است، زیرا بیشاپور اوایل اسلام (قرن دوم و سوم هجری) رونق و اعتبار شهری خود را از دست میدهد تا این که از قرن چهارم بار دیگر دایر میگردد. در سال ۳۲۱ هجری حسن رکنالدوله از طرف برادرش علی عمادالدوله این شهر را از تصرف یاقوت والی کازرون که متصرف شده بود، خارج مینماید و این که ابن حوقل در نیمه اول قرن چهارم مینویسد، شاپور شهری است بزرگ به اندازه اصطخر، ولی از آن آبادتر و پرجمعیتتر و مردمانش توانگرتر، یقیناً همزمان با ایام سکونت مجدد بوده و تاریخ بنیاد این مدرسه را هم که طرح و نقشه آن با بناهای دوره آل بویه نیز تطبیق میکند، باید مربوط به این عصر و زمان دانست.
مدرسه به صورت چهار ایوانی و صیلبی شکل ساخته شده ولی به دلیل آسیبهای طبیعی و زلزله در دوره دوم دستخوش تغییرات و تحولاتی شده است. به این ترتیب که فضای باز آموزشگاه که به طول و عرض ۷۰/۱۱ متر بوده است با ۶ پایه ستون مثلثی شکل و به ابعاد مختلف و به صورت رواق داخلی مدرسه حجاری و تزیین شده است و در مقابل ایوان شمالی یک پایه ستون و قرینه آن در جبهه جنوبی نیز یک پایه ستون سنگی و در مقابل ایوان شرقی پایه ستون دیگری و مقابل ایوان غربی دو پایه ستون دیگر نصب شده است و به این ترتیب پایهستونهای بدنه شمالی و جنوبی و همچنین پایهستونهای شرقی و غربی در حاشیه صحن مدرسه به صورت قرینه ساخته و نصب شدهاند و با وجودی که در اثر آتشسوزی صدمات زیادی به این پایه ستونها وارد شده است و آنها که از نوع سنگهای آهکی میباشند و در مجاورت شعلههای آتش پخته و متلاشی شدهاند، اما وضع ظاهری آنها نشان میدهد که در بدو تأسیس معماران برای ساختن این بنا نهایت حسن سلیقه و ظرافت را از جهت زیبایی آن به کار گرفتهاند.
ایوان غربی به طول ۶ متر و پهنای ۳/۵ متر مقابل ایوان شرقی است که در مجاورت شبستان مدرسه قرار گرفته و در اطراف ایوان غربی ۲ اطاق به طور قرینه ساخته شده است و درون ایوانهای شمالی و جنوبی سکوهای نیمکتمانند به منظور نشیمن ساخته شده، ولی کف ایوان جنوبی در حدود ۵۰ سانتیمتر بلندتر از سطح دو ایوان دیگر است، به طوری که پلهای به طول و عرض ۶۵ در ۳۰ سانتیمتر و بلندی ۲۵ سانتیمتر در ورودی آن نصب شده است.
نظر به این که در این مدرسه توجه خاصی به مسایل و آموزش علوم دینی میشده، در سمت غربی جدار داخلی مدرسه جایگاهی به صورت محراب پیشبینی و ساخته شده که برگزاری نماز روزانه هم به جماعت در همین مکان انجام میگرفته است. از این رو محراب در جوار ایوان غربی در محوطهای به طول ۵/۲ متر و به عرض ۲ متر به گونهای ساخته شده است که کف آن حداقل ۲۰ سانتیمتر از کف شبستان مدرسه پایینتر باشد تا رعایت احترام امام جماعت لحاظ شده باشد. متأسفانه به علت تغییرات و لطماتی که به این مکان آموزشی از گذشته وارد شده، از کیفیت معماری محراب اصلی آثاری در دست نیست ولی به صورت قرینه مساوی که در صحن مدرسه دیده میشود، فضای طاقنما قرینهسازی شده است که نشانگر موقعیت مکانی محراب در مقابل آن بوده و در کنار آن هم درگاهی مدخل مانند وجود داشته که در مقابل محل منبری شکلی است که در جنب محراب ساخته شده و احتمالاً جایگاهی بوده که مدرس بتواند مواعیظ مذهبی را در آن جا ایراد و از درگاه مدخل مانندی که فقط با یک پرده پوشیده میشد و به مدرسه بانوان راه پیدا میکرد، به گوش آنها هم برسد، اما در صحن باز مدرسه ستونهای شمعی با کتیبههای قرآنی و با طرحهای نقش گل و گیاه که تعداد آنها به صورت رواق مدرسه به ۶ پایه ستون میرسد، در نهایت حسن سلیقه حجاری شده بوده و در ایوان شمالی هم بقایایی از آثار نقاشی و گچبریهای چشمگیر وجود داشته که روحانیتی خاص به مدرسه میداده که هنوز هم با گذشت چندین قرن بقایای آن آثار در بیننده تأثیری خاص میبخشد.
اما در جوار ایوان جنوبی و دهلیز مدرسه، مدخلی وجود داشت که مستقیماً به صحن آموزشگاه راه مییافت و در قسمت شرقی آن مکانی وجود دارد که از سطح زمینهای اطراف مدرسه در حدود یک متر بلندتر است و از درون دهلیز سه پله به این مکان مرتفع و مشرف به فضای اطراف آموزشگاه راه پیدا میکند که احتمالاً در آن سطح در مواقع نماز اقدام به تکبیر و اذان گفتن میشده، جالب است که در گوشه شمال شرقی همین مکان مرتفع، بقایایی از یک منار قدیمی جای اذان که به صورت هلالی شکل ساخته شده، نمایان گردیده که در جناحین آن نیز دو طاقچهمانند جای روشنایی ساخته شده بود که در مواقع خاص احتمالاً در جشنها و اعیاد یا مراسم خاص مذهبی دیگر مانند مرثیه و سوگواری که شبها در مدرسه انجام میگرفت، درون آن طاقچهها روشنایی قرار میگرفت تا مردم شهر از دایر بودن مراسم آگاهی یابند از دهلیزهای متعدد اطراف صحن مرکزی به جای اطاق درس استفاده میشد و در بخش شمال شرقی مدرسه بزرگ، صحن کوچکتری با همان خصوصیات مدرسه بزرگ با مقیاسی کمتر ساخته شده بود که پایه ستونهای جنبی مکشوفه صحن این مکان و اختصاص سنگابه ذخیرهای بزرگ که ظرفیت یک متر مکعب آب کُر را داشته باشد، نشان میدهد. براساس این شواهد میتوان پذیرفت که این بخش الحاقی مدرسه بانوان بوده است.