هبوط رکن چهارم دموکراسی در باتلاق بی بضاعتی؛رسانه انتقادی،رسانه تجاری،دلالی رسانه ای
خبر پارسی –یاداشت یک خبرنگار – روزنامه ها را هر روز صبح ورق می زنم.این کار هر روز من شده است. نه تنها من بلکه دیگر همکارانم. همان کسانی که روزی یک روزنامه محلی را با هم و در کنار هم آنرا آغاز کردیم.من و دیگر همکارانم در رسانه های دیروز که میرزا بنویس ها شده ایم تنها راه مان همین است و گاهی سعی می کنم با ورود به فضای مجازی و مشاهده برخی از سایت ها و خبرگزاری ها که نقد را بر تجارت ترجیح می دهند روحیه ای تازه می کنم. دلم برای آنروزها تنگ می شود. روزهایی که رسانه های انتقادی جایی برای رسانه های تجاری را گرفته بود. این روزها چنان دور نیست تنها چند سال پیش فقط شش سال پیش رخ داده بود.
در آن روزها وقتی در کنار برخی نام ها همچون بهمن پگاه راد ، فرزاد صدری ، عزیز قهرمانی و … نامی هم از من برده می شد کمی می ترسیدم.فکر می کردم این نام که در حال بزرگتر شدن است لطماتش هم بزرگتر می شود. صداها رعب آور می شود.ترسی تلخ که ناشی از لغزش بود.
آن روزها روزنامه تحلیل روز را داشتیم. در فضای رسانه ای تحلیل روز امیدورا بودم که لغزشی ما را فر نخواهد گرفت. تحلیل انتقادی تنها مسیر فرار از آلودگی رسانه ای برای ما بود.ورود به موضوعات مختلف ، سرنخ های ماجراهای سیاسی ، اقتصادی،فرهنگی و …. را برای برخی مدیران که سعی در خدمت داشتند فراهم می کرد تا بهتر عمل کنند. تحلیل را بستند و برخی گمان کردند که شهروند را می توان محدود کرد. آنچه همزمان با حضور روزنامه ای انتقادی در شهر شیراز ریال پدیده شهروند خبرنگار رونق گرفت.
حالا هر شهروند یک خبرنگار است و برخی هم در لباس خبرنگاری به امرار معاش می پردازند.در فضای رسانه ای این شهر و دیار آیا می شود مسیر ناهموار توسعه رسانه ای را بی خیال بود.
مازیار ناظمی خبرنگار نا آشنای حوزه ورزش در یادداشتی می نویسد :
جام جهانی آلمان – شهر فردریش هافن – تمرین تیم ملی – خرداد ۸۵
تیم ملی تمرین می کند، خبرنگاران رسانه های مختلف گرداگرد تمرین، مشغول تهیه خبر و تصویر هستند اما در گوشهای چند خبرنگار هم موبایل به دست بازیکنان را زیر نظر دارند و جزییات تمرین تیم ملی را برای اشخاصی در تهران گزارش می کنند، آنها کیستند و چه میخواهند؟ یکی از بازیکنان سرشناس تیم ملی در هنگام تمرین فریاد می کشد و بر روی زمین می افتد، پزشک تیم ملی به سراغ او می رود، خبرنگار موبایل بدست نزدیکتر می شود، به آنسوی خط مژده می دهد چیزی نیست، شما پیگیر موضوع باش!
تهران – استودیو رادیو گفت و گو – مهرماه ۱۳۸۶
دارم آماده می شوم برای پخش زنده برنامه این هفته گفت و گوی روز، موضوع ما دلالیسم در فوتبال!، دارم به متنهای برنامه نگاه می کنم، میهمان من مجید جلالی است، پیش خودم می گویم عجب دنیای پیچیده ای این دلالها دارند نمی شود یک سرنخ مستند پیدا کرد!؟ توی این افکارم که یک دفعه دستیار برنامه داخل می شود، راستی آقامازیار! امروز دیدم موضوعتون دلالی در فوتباله می خواستم بگم، توی باشگاه …. آشنا نداری، گفتم چی شده؟ گفت: یک بازیکن مفت براشون آوردم، یکساله دو میلیون حق العمل ما رو مدیر عامل نمی ده ! راستی به شما نگفته بودم من مدیر برنامه چند تا بازیکن هستم و در اصل زیر نظر آقای …. کار میکنم و … کله ام سوت میکشد دلالی تا کنار گوش خودم! …. مجید جلالی میآید حرفهایش تکاندهنده است، به من زنگ زدند (دلالها) گفتند با کمک ما سرمربی میشوی، فقط پانزده بازیکن را تو انتخاب کن و هفت تا مال ما، یا بازیکن آفریقایی را با وعده غذای گرم و جای امن آورده اند و چند ده میلیون تومان فروخته اند !، جلالی می گوید اگر جلوی این موضوع را نگیرید در اینده نزدیک نتایج بازی ها خرید و فروش می شود.
شاید آنروز که مازیار این مطالب را می نوشت خودش هم فکر نمی کرد که روزی برخی خبرنگار نماها آنچنان سقوط می کنند که نام دلال را به نام خود گره می زنند.
مازیار ناظمی می نویسد اگر سالم سازی فضای فوتبال را به عنوان هدف فرهنگی در نظر بگیریم، در این بین رسانه ها نقش اساسی ایفا میکنند، منتها چه رسانه ای؟به طور قطع رسانه ای امروز موفقتر است که وامدار گروه و فردی نباشد، رسانه یا رسانهنگاری که مزدور جریانات مخرب فوتبال باشد نمیتواند حقوق مردم را جستجو کند و برعکس تصور میکنم این گونه افراد و رسانه ها جرم بیشتری دارند چرا که افکارعمومی را به انحراف میکشانند و به نوعی خیانت در امانت میکنند، پس این حرفه را مقدس بدانیم و ان را پلکانی برای پیشرفتهای آلوده قرار ندهیم.
برای خبرنگاران محترمی که تعدادشان بسیار است و قلم و زبان و فکر خود را به جریانهای سوءفوتبال نمیفروشند عرض میکنم، قدرت رسانه ها به اندازه ای است که می توانند با شفاف سازی، فضایی را ایجاد کنند که مخفی کاری و کوتاهی را در حوزه فوتبال، برای مسئولان امر پر هزینه کنند و شک نکنید قدرت رسانه ها در اعمال نظارت بر فضای ورزش و فوتبال، قوی تر از تمامی سازمانهای رسمی و تشکل های مسئول است.
آیا در فارس هم شرایط این چنین می شود؟دلم می سوزد برای آنان که از ترس آلوده شدن از رسانه ها رفتند و امیدورام راه رسانه پاک بماند.
در یکی از وبلاگ ها به نقل از سامانه خبری حوزه های علمیه خواندم:
حضرت آیت ا… جوادی آملی فرموده اند :رسانهها کاری کنند که خدا به آن سوگند بخورد
این مرجع تقلید خطاب به کارکنان و دستاندرکاران سامانه خبری حوزههای علمیه، گفتند: کار شما باید کاری باشد که خداوند به آن سوگند یاد کند و میدانیم خدا به چیزی سوگند یاد میکند که مورد قبول و مؤثر باشد.
ایشان با بیان این که خدا با دستی عطا میکند و با دست دیگر عطیه خود را از ما قبول میکند، افزودند: حال که خداوند در مقام فعل، با دستی عطا کرده و با دست دیگر از ما میپذیرد، چرا ما در این میان، راه درست را طی نکنیم که او قبول کند؟
حضرت آیتا…جوادی آملی با اشاره به آیه «ن و القلم و ما یسطرون» گفتند: بر اساس این آیه، خداوند هر چه را که اصحاب قلم در راه قرآن و عترت، بنویسند، قبول میکند و به آن سوگند یاد میکند. خداوند به شمس و قمر که نور میدهند و به مکتوبات و نوشتهها هم که نور میدهند، قسم میخورد.
ایشان خاطرنشان کردند: این کمال بالایی است که انسان، قلمی بردارد و مطلبی بنویسد و خدا به آن قسم یاد کند.
ایشان با تأکید بر این که رسانه حوزه باید دنبال تولید مقالات علمی باشد، ادامه دادند: اگر کسی مصرف کننده باشد، دیگر به دنبال تولید علم نیست؛ این که انسان ببیند چه کسی سخنرانی کرده تا آن را تنها انتقال دهد، کار او مانند دلال میشود.
حضرت آیتا… جوادی آملی با بیان این که اگر انسان محقق باشد، دلالی عیب ندارد،افزودند: اگر ما کالاها و صادرات خودرا داشته باشیم و نوشته و گفتار دیگران را نیز به عنوان دلیل منعکس کنیم در این صورت کار ما دلالی ممدوح است نه دلالی مذموم.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: اگر رسانه، کمبودهای علمی و دینی جامعه را بررسی کند تا آن را پاسخ دهد و در کنار آن، اخبار مربوط به دیگران را نیز بیاورد، این «دلیل» است.
حالا برای رسانه های استان فارس نگرانم. برای قلم هایی که می نویسند نگرانم. برای تولد رسانه های نامرئی که خبرنگارانش مرئی هستند نگرانم.از باند و باند بازی و نفوذ آن به ادارات همچون تیم های فوتبالی که مازیار ناظمی از آن نوشت و سال ها بعد پرونده جنجالی خبرنگار نما های دلال صفت مطرح شد نگران هستم.
برای مدارک تحصیلی که خبر از پرورش خبرنگار می دهد اما دریغ از یک کارنامه عملی قابل قبول نگرانم.برای نگرانی آیت ا… جوادی آملی نگرانم.امیدوارم رسانه های فارس به دلالی مذموم آلوده نشوند و امیدوارم دیر نشده باشد چراکه همیشه خیلی زود دیر می شود.برای بی بضاعتی رسانه ها نگرانم . برای دلیلی که شاید قانع کننده نباشد نگرانم. حالا نگرانم برای روزی که “رسانه انتقادی،رسانه تجاری،دلالی رسانه ای” به حقیقت بپیوندد.
عالی بود عالی