بهاره رهنما:شیراز امروز مثل گهواره آرامشی در میان شهر‌های کشور،متمایز و متفاوت و دیدنی است

بهاره رهنماروزنامه شرق – برای مردم خوب شیراز: سالن حافظ شهر شیراز این ماه با نمایش«بادی که تو را برد مرا خشک کرد» رکورد شکست و ما با شبی بالای هزار تماشاچی فهیم که حتی یک بار موبایل‌شان زنگ نخورد روی صحنه رفتیم و با انرژی و شور بسیار بازگشتیم. هربار که به شیراز می‌روم فکر می‌کنم این هخامنشیان چه با تدبیر و سلیقه بوده‌اند که شیراز را به عنوان پایتخت حکومت خود انتخاب کرده‌اند، و بعد فکر می‌کنم چه خوب که الان چنین نیست و شیراز امروز مثل گهواره آرامشی در میان شهر‌های کشورم متمایز و متفاوت و دیدنی است، دوست داشتم اگر شهروندی انتخابی بود، شیراز این افتخار را به من می داد که شهروند افتخاری‌اش باشم. این همه عشق من و گردشگران ایرانی و حتی خارجی به شیراز، بیش از همه مدیون مردم نازنین اش است که به حق پیشنهاد می‌دهم صفت شهروند فرهنگی را به آنان اختصاص دهند. توی تاکسی که می‌نشینی از معلومات راننده‌های شهر درباره مکان‌های تاریخی و امامزاده‌ها لذت می‌بری، توی مغازه‌ها از صبر و  لبخند فروشنده‌ها و  از حسن سلیقه شهرداری شهر در گلکاری، از اینکه اغلب مردم حافظ را بی‌غلط می‌خوانند و شاید این همه نرمی و ملایمت حاصل استفاده روزمره مردم از عرقیات گیاهی است که خون آنها را رقیق می‌کند تا جایی که، نهایت دعوای بین دو تاکسی می‌شود این: هوی کاکو برو خو اونور / خو خودت برو اونور /ای بابا…  بیخود نیست که وقتی جهانگرد جوانی چند وقت پیش به شیراز آمد در راه شیراز با پیرزنی آشنا شد و بعد از مهمان نوازی در وبلاگش شیراز را جزو سومین شهرهای زیبا و محبوب دنیا نام برده و بیهوده نیست که حافظ نیز شیراز را برگزید تا همه مردم جهان پرشیا را با نام او و شهرش بشناسند، خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش. امیدوارم مسوولان کشور به‌عنوان یک قطب و پایتخت فرهنگی توجه بیشتری به امکانات جذب توریست و اشاعه فرهنگ ایرانی از این شهر سراسر هنر و شعر و شعور بنمایند، خداوندا نگهدار از زوالش.

 

1 دیدگاه برای “بهاره رهنما:شیراز امروز مثل گهواره آرامشی در میان شهر‌های کشور،متمایز و متفاوت و دیدنی است

  1. در اینکه شیراز خیلی جای شلوغی نیست شکی نیست! و در اینکه مهمان نوازند هم نمیتوان شک کرد. اما اما…
    حسن سلیقه شهرداری شهر در گلکاری!! هر چی بوده مال قدیمه! یه سر هم بلوار زند بزنید تا ببیند چه بر سر اینجا آمده!!
    نهایت دعوای بین دو تاکسی می‌شود این: هوی کاکو برو خو اونور / خو خودت برو اونور /ای بابا… خانم رهنما نگو چشم میخوریم!! به قصد کشت که همدیگه رو میزنن ندیدی!!
    ما با شبی بالای هزار تماشاچی فهیم که حتی یک بار موبایل‌شان زنگ نخورد!!…. شاید هم درست بگی!! اما اگه ما توی تماشاچیا بودیم افتضاح بود!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.