نقدی بر کارنامه فرهنگی دانشجویان علوم پزشکی شیراز /دانشگاه؛عرصه ی آزاد اندیشی یا جولانگاه نگاه گزینشی ؟!
توضیح: این نوشته در سال ۹۱ در یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به نام «جوانه» منتشر شده و ضمن نقد به اجرای کارنامه فرهنگی دانشگاه سوالاتی را در این زمینه مطرح کرده و از مسئولین دانشگاه خواسته است به این سوالات پاسخ دهند که پاسخی به این سوالات و ابهامات داده نشد.
بهانه باز نشر این نوشته سخنان اخیر دکتر ایمانیه در گفت و گو با خبر پارسی و اشاره ایشان به کارنامه فرهنگی دانشجویان تخصص و فوق تخصص است.
چندی پیش در نامه ای با امضای ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز خطاب به ریاست دانشکده پزشکی شیراز آمده بود “پیرو مصوبات هیات رئیسه ی محترم دانشگاه مبنی بر تشکیل کارنامه ی فرهنگی برای دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه ، مقتضی است دستور فرمایید جهت کلیه ی دانشجویان مقطع فوق لیسانس – دکتری حرفه ای – دستیاری – دستیاری فوق تخصصی و فلوشیپی آن دانشکده ، کارنامه فرهنگی ( پرونده فرهنگی ) تشکیل گردد . بدیهی است تایید و اعلام فارغ التحصیلی دانشجویان فوق از سال ۹۱ ، منوط به داشتن پرونده ی فرهنگی خواهد بود . معاونت فرهنگی دانشجویی نظارت لازم را برای اجرای مصوبه ی مزبور به عمل خواهد آورد .”
چند روز بعد از ارسال نامه فوق به بخش های بالینی و سایر بخش های مربوطه ، دفترچه ای با عنوان کارنامه ی فرهنگی جهت دستیاران تخصصی ، phd و فوق تخصصی ، از سوی شورای دستیاری ! دانشگاه علوم پزشکی شیراز ، بین دستیاران رشته های مختلف توزیع گردید .
در مقدمه ی این دفترچه آمده است : ” بررسی روند تغییرات در نگرش ، اعتقادات و باور ها ، مواردی است که علی رغم اهمیت فوق العاده ، تابحال سنجش آن در برنامه های آموزشی مهجور مانده است . کارنامه ی فرهنگی حاضر ، حاصل تلاش معاونت فرهنگی دانشجویی و معاونت آموزشی (!) دانشگاه علوم پزشکی شیراز است که به تایید شورای فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی شیراز با هدف دستیابی به دستیاران فرهیخته و تاثیرگذار از جهت علمی و فرهنگی رسیده است . این کارنامه شامل دو قسمت ارزیابی عملکرد فرهنگی دستیاران ( جدول شماره ۱) و جداول ثبت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دستیاران ( جداول ۲-۱۴) می باشد . توقع آن است که دستیاران عزیز سالانه حداقل ۱۰۰ امتیاز از جدول شماره ی ۱ و حداقل ۱۰۰ امتیاز از جداول ۲ – ۱۴ کسب نمایند . همچنین با توجه به نقش ویژه ی تاهل در شکل گیری شخصیت فرهنگی و مسئولیت پذیری فرد ، سالانه ۵۰ امتیاز در مورد متاهلین به امتیازهای فوق افزوده می شود . (!) “
در ادامه صفحات کارنامه ی فرهنگی ، پس از فرم مخصوص مشخصات فردی ، جدول شماره ۱ تا ۱۵ طبق جدول زیر آماده شده است :
جدول ۱
ارزشیابی عملکرد فرهنگی دستیار توسط مدیر گروه / رئیس بخش / اساتید / سرپرستار بخش (!) / گروه آموزشی بخش . که شامل ۸ حیطه ی احترام – پاسخگویی – تعالی – صداقت و امانت داری – نوع دوستی و دلسوزی – تبعیت از قوانین کشوری و تعهد به فرهنگ دینی ( از جمله تقید به فرایض دینی مثل نماز ، روزه ، پرهیز از غیبت و بدگویی ) – سعه ی صدر و سخت کوشی – شایستگی فرهنگی قومی می باشد . |
|
جدول ۲ |
فعالیت های قرآن و عترت |
جدول ۳ |
مقام های فرهنگی و فوق برنامه ی ادبی ، هنری ، ورزشی |
جدول ۴ |
فعالیت و عضویت در انجمن ها ، تشکل ها ، کانون ها ، نشریات ، فعالیت های صنفی |
جدول ۵ |
کسب جوایز فرهنگی و اجتماعی |
جدول ۶ |
انجام اردوهای خدمتی – جهادی |
جدول ۷ |
عملکرد در زمینه ی اخلاق پزشکی |
جدول ۸ |
دوره های فرهنگی و اجتماعی گذرانده شده |
جدول ۹ |
شرکت در نشست های فرهنگی اجتماعی |
جدول ۱۰ |
عضویت در کمیته ها و شوراهای فرهنگی دانشگاه ، همکاری با دفتر نهاد مقام معظم رهبری ، فعالیت در امور اجرایی و مدیریت فعالیت های فرهنگی و اجتماعی |
جدول ۱۱ |
انتشار مقالات فرهنگی و اجتماعی در نشریات |
جدول ۱۲ |
انتشار کتابهای فرهنگی و اجتماعی |
جدول ۱۳ |
ایجاد مرکز ، موسسه ، دفتر ، کانون ، تشکل ، سایت ، وب |
جدول ۱۴ |
طراحی سیستم ها ، روش ها ، خدمات جدید فرهنگی و اجتماعی |
جدول ۱۵ |
به عنوان جمع امتیاز های فرهنگی و اجتماعی |
در پایان سطح بندی عملکرد فرهنگی اجتماعی دستیاران در سال به شرح زیر اعلام شده است .
سطح ۱ : حداقل ۲۰۰ امتیاز
سطح ۲ : حداقل ۱۶۰ امتیاز
سطح ۳: حداقل ۱۲۰ امتیاز
چندی بعد در جلسه ای که از سوی معاونت آموزش دستیاری دانشکده پزشکی شیراز با حضور دستیاران ارشد رشته های مختلف بالینی برگزار گردید ، معاون آموزش دستیاری دانشکده پزشکی ، ضمن تاکید بر تکمیل کارنامه ی فرهنگی توسط دانشجویان جهت جلوگیری از بروز اشکال در روند فارغ التحصیلی دانشجویان ، از کارنامه ی فرهنگی به عنوان پرونده ی گزینش دانشجویان جهت مقاطع بعدی تحصیلی یا علمی نام برد .
مقوله ی تشکیل کارنامه ی فرهنگی برای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد به بالا از چند جهت قابل بررسی و تعقیق است .
اگر از بعد اخلاقی به مقوله تشکیل کارنامه فرهنگی بنگریم ،جای بسی تعجب و پرسش است که متولیان امر که خود را متخلق به اخلاق اسلامی می پندارند ، در مکتبی که ریاکاری وتظاهر در آن بسیار مورد مذمت واقع شده است ، با اختصاص امتیاز به رعایت حیطه های اخلاق اسلامی و تقید به فرایض دینی ، عملا دانشجویان راتشویق به ریاکاری جهت جمع آوری امتیاز بالاتر نموده اند!!
روند مزبور از بعد حقوقی و قانونی نیز چالش بر انگیز است; دانشجویان تحصیلات تکمیلی پس از تایید هسته گزینش دانشگاه، شروع به تحصیل در مقاطع تکمیلی نموده و پس از تکمیل دوره آموزشی مورد نظر ، با استناد به قوانین آموزشی مطابق با رشته ی تحصیلی خود ، در صورت تحصیل و کسب صلاحیت آموزشی لازم , فارغ التحصیل خواهند شد. بنابراین ممانعت از اعلام فارغ التحصیلی دانشجویی که روند آموزشی قانونمند را طی کرده است با استناد به عدم تکمیل کارنامه فرهنگی ، روندی شبهه بر انگیز و بدون وجاهت قانونی می باشد و در قوانین آموزشی نیز پیش بینی نگردیده است. هم چنین در مصوبه هیات رئیسه دانشگاه پیش بینی نگردیده است که دانشجویان در صورت عدم تمایل به تکمیل کارنامه فرهنگی یا عدم تحصیل امتیازات لازم ، علی رغم گذارندن دوره آموزشی خود با چه سرنوشتی روبرو خواهند بود؟
از طرف دیگر آیا افرادی که متصدی اختصاص امتیاز های ذکر شده به دانشجویان هستند از لحاظ قانونی صلاحیت ارزیابی دانشجویان در حیطه اخلاقی -فرهنگی را دارا هستند؟ تا چه حد می توان اطمینان خاطر داشت که اختصاص امتیاز های فوق ، مصون از اعمال حب و بغض های شخصی و سلایق فردی اشخاصی است که جهت تایید امتیاز های اخلاقی به دانشجویان در نظر گرفته شده اند؟همچنین معیارهای ذکر شده در جدول شماره ۱ ، معیارهای کیفی ، نسبی ، تعریف نشده و مبهم هستند واختصاص امتیاز های کمی به این تعاریف مبهم ، روندی غیر علمی و مخالف با روش های آماری و متعارف می باشد.
با دقت در جزئیات جداول امتیاز بندی می توان دریافت که متولیان امر با نگاهی یک سو گرایانه و متعصبانه ، با اختصاص امتیاز به عضویت در تشکل های وابسته، راه هر گونه تنوع افکار و آرای فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی در دانشگاه که همواره مهد آزاد اندیشی و داعیه دار نشاط سیاسی در جامعه بوده را مسدود کرده و دانشجویان را محکوم به اندیشیدن مطابق با سلایق گروه اجتماعی سیاسی خاص ، جهت کسب امتیاز بالاتر نموده اند و بدین وسیله هرگونه تزاید فکری و نو اندیشی را در دانشگاه ممنوع اعلام کرده و خواستار فضای سیاسی _ فرهنگی تک صدایی در دانشگاه گردیده اند.این همه انسداد در فضای فکری دانشگاه چه نتیجه ای به بار خواهد آورد ؟
در عصر پیشرفت علم و تکنولوژی ، در حالی که دانشگاه های معتبر دنیا با ایجاد فضاهای رقابتی علمی سالم ، دانشجویان را تشویق به ارتقا علمی – پژوهشی و تلاش در راه پر و پیمان تر کردن CV های علمی خود می کنند ،ما در کجای جهان ایستاده ایم وقتی با نگاه گزینشی و غیر علمی و غیر آکادمیک عرصه رقابت علمی را در دانشگاه از بین برده و بالعکس آن را به عرصه رقابت برای وابستگی به گروههای سیاسی خاص جهت تضمین آینده علمی دانشجویان تبدیل کرده ایم ؟ دیگر چه جای صحبت از پیشرفت علم و تکنولوژی وقتی دانشجویان فرهیخته این نسل ، نردبان ترقی را در طی کردن پله های تملق و وابستگی مراجع قدرت در دانشگاهها می بینند ، نه در عبور از راه پر پیچ و خم تلاش و پشتکار علمی …!!!
از آنجاکه مشابه این طرح از سال ۹۱ ، جهت اعضای هیئت علمی دانشگاه هم اجرایی شده است ،با این نگاه گزینشی به عرصه علمی دانشگاه؛ جای تعجب نیست که هر روز از عدم تمایل به ادامه ی همکاری اساتید مطرح دانشگاه علوم پزشکی شیراز با دانشگاه خبری می شنویم و آه از نهادمان بر می آید که خلا آموزشی- پژوهشی ناشی از تخلیه دانشگاه از چهره های علمی شناخته شده در سطح کشور با چه چیزی جبران خواهد شد ؟ با اختلاط نا به جای حیطه مسایل علمی- آموزشی با مسایل غیر مرتبط و حاشیه ای ، انگیزه ارتقاعلمی- آموزشی را از اساتید و دانشجویان گرفته و دانشگاه را به طبل تو خالی تبدیل کرده ایم که اثری از نشاط علمی در آن به چشم نمی خورد . جای تعجب نیست که هر سال موفقیت دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز من جمله دستیاران تخصصی و فوق تخصصی در سطح کشور کمتر از سالهای قبل می شود.
از جزییات اجرایی طرح که بگذریم ، با نگاه اجمالی به روند حاکم بر دانشگاه به عنوان مینیاتوری از جامعه بالاخص جامعه روشنفکر و تحصیل کرده ،در پس زمینه تحمیل فضای گزینشی موجود ، آسیبی خانمان سوز چهره پنهان کرده است . مسؤولین هرگز از خود پرسیده اند با تحمیل این فضا بر محیط دانشگاه در پس این روزمره آرام روزهای دانشگاه چه غولی خفته است ؟ این ظاهر آرام در بطن خود چه حرف های نا آرامی برای فریاد بر آوردن دارد ؟
چرا اساتید، دانشجویان و کارمندان دانشگاه وانمود می کنند همه چیز طبق روال عادی در جریان است و امری خلاف اصول آکادمیک رخ نمی دهد؟ اساتید از ترس از دست دادن موقعیت حرفه ای و علمی خویش ، حرف هایی می زنند و رفتار هایی بروز می دهند که شاید کوچکترین اعتقادی به آن نداشته باشند . دانشجویان از ترس از دست دادن حق ادامه تحصیل و موقعیت های شغلی آینده و جلوگیری از فارغ التحصیل شدن ، سکوت و انفعال در قبال همه محرک های صنفی- اجتماعی و فرهنگی اطراف خویش را در پیش گرفته اند .
با اجرای طرح تکمیل کارنامه فرهنگی، مسئولین به تشکیل دو گروه از افراد یاری می رسانند: دسته اول گروهی که برای ارتقای علمی و شغلی، فرهنگ ریاکاری و تظاهر را می آموزند تا با تظاهر به اعتقاد و اجرای اصول اسلامی و اخلاقی ، برای خود امتیاز بالاتری کسب نمایندو دسته دوم گروهی که برای خوشایند مسئولین ، فرهنگ گزینش کردن و قضاوت در مورد افراد از روی ظواهر رفتاری را سرلوحه خویش قرار داده و چه بسا از موقعیت خویش بعنوان امتیاز دهنده در راهی ناصواب سو استفاده نمایند.
از ترس و ریا و دروغ وتملق ، فقط به عنوان مذمت های اخلاقی حرف نمی زنیم؛ بلکه بعنوان عوامل فروپاشی اخلاقی یک نسل حرف می زنیم. نسلی که حرفی برای گفتن ندارد ، نسلی که ابتکار و سازندگی در او خشکیده است. نسلی که هویتی برای خود نمی شناسد، بس که اعتقاداتش را یا به تقیه و محافظه کاری پنهان کرده است و یا با ریا و ظاهرسازی به شکلی کاملا متفاوت از آنچه می اندیشد ، نمایان ساخته است. ما از نسل خودمان می گوییم ، نسلی که اعتقادی به خویش و ارزشهای وجود خود ندارد، نسلی که ویران گشته و در هم شکسته است.
بحث اجرای طرح کارنامه فرهنگی ، فقط بحث از اجرای یک طرح نیست، بلکه بحث از تبدیل دانشجویان به دانشجونماهای منفعت جویی است که راه آینده خویش را از جاده تملق واتصال به سیستم های مدیریتی و اشخاص ذی نفوذ هموار می کنند ، نه از قوه ابتکار و خلاقیت و پشتکار خویش.
و وقتی می شنویم شورای دستیاری بعنوان شورایی صنفی برآمده از خواسته ها و حقوق دانشجویان، به جای انتقاد از مسئولین به علت نادیده گرفتن حریم شخصی و حقوق اخلاقی دانشجویان، خود متولی اجرای این طرح می شود،بار دیگر این امر بارز می گردد که رخنه در همه تشکل های دانشجویی و صنفی از سوی مسؤولین ، به روندی عادی تبدیل شده است تا حتی روزنه ای هم برای تهویه هوای پر از خفقان دانشگاه وجود نداشته باشد.
در پایان از متولیان امر و مسئولین ذی ربط دانشگاه می خواهیم که به جای موضع گیری در مقابل انتقادات مطرح شده ، پاسخگوی شبهات وارده بر طرح تشکیل کارنامه فرهنگی بوده ، و منصفانه قضاوت کنند که آیا به راستی اجرای طرح کارنامه فرهنگی ، راه حل مناسبی برای ارتقا فرهنگی دانشجویان و دانشگاهیان می باشد؟
ایشون انگار دانشگاه رو با مدرسه و رزیدنت و فلو رو با دانش آموز اشتباه گرفته. پیشنهاد می کنم یه آقا ناظم هم دم در بزاره که اگه موهای کسی از نمره 8 بالاتر بود راهش ندن و اولیاشو بیاره و اگه ناخنشون هم کوتاه بود کارت صد آفرین بدن!!!
این میشه نقدی بر کارنامه فرهنگی دانشجویان یا معاونت فرهنگی؟
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
من خودم پارسال فارغ التحصیلشدن.چند هفته قبل از امتحان بورد گفتن بیایید کارنامه فرهنگی بگیرید ما هم که فکر نمی کردیم مسئله جدی باشه و حسابی مشغول خوندن بودیم نرفتیم یه مدت بعد زنگ زدن از بخش که شمارو به دلیل پر نکردن کارنامه فرهنگی معرفی نکردن و با عجله رفتم و گرفتم.داخلش نوشته بود عضو بسیج هستی یا نه چقدر از قران رو حفظی؟ و گواهی از بسیج و مسجد محل میخواست که ضمیمه کنیم.خدا از سرت نگذره ایمانیه که قبل از امتحان بورد و اون موقعیت حساس چه وقتی از من و امثال من تلف کردی و چه استرسی وارد کردی اونم وقتی همچین برنامه ای از اول نبوده و بعد از 4سال درس خوندن شرط فارغ التحصیلی میذاری.اگر کسی نتونست یا نخاست پر کنه باید چکار کنه.
دکتر موسوی کاملا محق است که این وبسایت را مسلسل بداند، شماها واقعا آبروی گفتمان اصلاحات را خواهید برد.
احتمالا وقتی قافیه تنگ شود به معدل دیپلم ایمانیه و سایز کفش کمانه می رسید!!
البته شما آنقدر دگم تشریف دارید که این کامنت را حذف کنید جناب صدری! ولی بهتراست رویکرد متعادلی را پیش بگیرید و کاتولیک تر از پاپ نشوید.
نیازی نبود جمله آخر را بگوئید تا کامنت شما را تایید کنم!! ادب مرد به از دولت اوست دوست عزیز!
جناب عرفان منش
شما یک نقد علمی و چند سوال از یک نشریه دانشجویی را مسلسل می نامید؟
علتش آنست که شماها عادت به پاچه خواری و چاپلوسی دارید و نمی توانید چند سوال ساده را تحمل کنید
توصیه می کنم سری به نظر سنجی سایت هم بزنید
با معلم دیپلم ایمانیه کاری نداشته ایم اما با پسرش که به طور غیرقانونی از دامپزشکی ارومیه به پزشکی شیراز آورده شد حتما کار داریم چون من دانشجوی پزشکی روستا زاده ای هستم که بدون کلاس کنکور و با کمترین امکانات تلاش کردم و درس خواندم و پزشکی قبول شدم اما وقتی می بینم پسر ایمانیه که در ناز و نعمت بزرگ شده و با بی انصافی محض کنار من پزشکی می خواند تبعیض را تا مغز استخوانم حس می کنم شما هم لازم نیست برای خریداری بهتر کلامت از جانب اصلاح طلبان بنویسی.
برخلاف تصورات کودکانه دوستان بنده نه تنها ارتباطی با علوم پزشکی نداشته ام که جناب صدری و سایر دوستانی که در ستاد آقای دکتر روحانی با بنده فعال بوده اند از اختلاف نظر اساسی که با این نوع گفتمان داشته و داریم مطلعند.
سلام خودت از چه سهمیه ای استفاده کردی
پزشک
در خصوص هیات علمی ایشان تا توانستند با این جمله ی معروف ما استاد متعهد میخواهیم نه دانشمند تیشه زدند به ریشه ی پایه های پزشکی دانشگاه.البته تعهد را هم با آن منظر و نگاه افراطی گری و قشری نگری به دین در این وادی به خدمت گرفتند.آقای دکتر ش را که واقعا دنیایی از علم کسب کرده بود در رشته ی قلب با همین نگاه ناصواب و زدن برچسب های زشت که البته هنر ایشان است حذف کردند.اقای دکتر ع که زجر کشیده ی حفظ نظام بود را باز در همین رشته برنتافتند و چون فردی حقگو و زیر بار نرو بود راهمچنان معطل نگه داشته اند و عملا حذفش نمودند. دکتر م. ا را که زجر کشیده برای نظام بود رابا زدن برچسب های هنرمندانه و ناجوانمردانه حذف کردند.دکتر ا ص را هم که زحمت کشیده ی نظام در روز های سخت بود هم تا توانستند معطل و اذیت کردندچون که حقگو ورک گو بودو…..
اما خانم دکتر ج را بدون داشتن ارجحیت خاص علمی وبه دلیل اینکه همسر یکی از متحدین ایشان بود را جذب کرد.با پایمال کردن حق یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس(دکتر ب) آقای دکتر ص که متحد و مرید ایشان است و البته فرزند یکی ازآدم های مورد علاقه ی وی را جذب کرد.آقای دکتر ف را بدون داشتن ارجحیت خاص بدلیل دوستی با برادر وی جذب کرد.خانم دکتر ح را بدلیل دوستی با همسر ایشان باز هم بدون داشتن ارجحیت علمی خاص در رشته ی داخلی جذب کرد.اقای دکتر ا را بدلیل دوستی و رابطه ی مرید ومرادی در اطفال جذب کرد.آقای دکتر ه را باز فقط بدلیل نظر وی به متشرع بودن ایشان با نمره ی بورد ۱۰۷(یعنی فقط دو نمره بالای حداقل قبولی) و با پایمال نمودن حق واضح آقای دکتر ص جذب نمود…….
بله این است معنای پیروی از خدا دین امام؟ شهدا؟ ولایت؟ و البته قانون؟
شک نکنید که ایشان از کلمات مقدس تکلیف شرعی و خدا و ائمه و شهدا در خیلی جاها برای پیشبرد آنچه خودشاندرست میپندارند هنرمندانه استفاده کرده اند و همین روزها هم در اوج استفاده از این مفاهیم هستند.
با همه مخالفتهای اعضای هیئت علمی س ج م هم یک پزشک عمومی بود که هیئت علمی شد
سایت محترم خبر پارسی سلام
لطفا این سوال را مجدد ازایشان یا دوستانشان بپرسید برای من خیلی پاسخ این سوال در بررسی میزان صداقت وی و تطابق گفتار و منش عملی شان با مکنونات قلبیشان مهم است. چرا کسی که در این روزهای غیر جنگی به عنوان فرمانده ی پایگاه مقاومت
مقاومت دانشگاه معرفی شده است و رییس بسیج اساتید و پزشکان عنوان گرفته (و اینها همه نمادهایی از به زعم دوستان وی جهاد اصغراست) هیچگونه سابقه ای از شرکت عملی -و نه تخیلی و مانوری-در جبهه و جهاد بسیار سخت و جانفرسا ندارند و امروز سینه چاک التزام عملی خود را نشان میدهند و خیلی از مخالفین را متهم به عدم التزام!؟
دانشجو
ماه رمضان بود. به من اطلاع دادند که به دفتر دکتر ایمانیه احضار شده ایی، از آنجا که می دانستم وای بر احوال کسی که به دفتر ایشان احضار شود با اینکه علت آن را نمی دانستم از مادرم خواستم برای قوت قلبم مرا همراهی کند، با هم به آنجا رفتیم. منشی گفت شما تنها اجازه ورود دارید. مادرم بیرون نشست و من در حالی کهزانوهایم می لرزید به اتاق ایشان رفتم. با ترس سلام کردم. زیر لب جوابی داد. اما تعارفی برای نشستن نکرد. چون نمی توانستم روی پاهایم بایستم خودم نشستم. گفت برایمان خبر آروده اند با یکی از پسرهای کلاس (فلانی) سلام و علیک و صحبت می کنی. گفتم پدر و مادرمان با هم آشنایی دوری دارند. ما هم گاهی سلام و علیک و صحبت می کنیم. ایشان گفتند چیزی بنام سلام و علیک با جنس مخالف و نامحرم نداریم. مگر در صورت محرمیت شرعی. هرکس با هم جنس خود می تواند حشر و نشر و احوالپرسی کند. دیگر نشنوم تکرار شود. جواب دادم چشم استاد. گفت می توانی بروی. وقتی آمدم بیرون بلافاصله منشی مرا به دفتر خباز شیرازی راهنمایی کرد. وارد اتاق ایشان که شدم قیافه ای عبوس و اخم آلود را دیدم. سلام کردم. خیلی محکم گفت بنشین. قلبم داشت از دهانم بیرون می زد که یکدفعه با لحجه اصفهانی غلیظ شروع کرد به خط و نشان کشیدن که : فرمایشات استاد را شنیدی؟ به میز نگاه می کردم که با صدای بلند گفت: به من نگاه کن. شنیدی؟ گفتم بله. گفت می دانی که استاد می توانند کاری کنند که تو در هیچ کجای ایران نتوانی ادامه تحصیل دهی. پس خوب گوشهایت را باز کن و مراقب رفتارت باش. چیزی بنام سلام و علیک با جنس مخالف نداریم. از این پس لحظه به لحظه کنترل می شوی. (یک نفر هم در کنارش حرفها را تند و تند می نوشت.) اجازه خروج که داد آمدم بیرون در حالی که رنگم به شدت پریده بود و دهانم خشک شده بود. مادرم فهمید بازویم را گرفت و پرسید چه شده؟ گفتم بیرون برایت می گویم. با آسانسور آمدیم پایین وارد حیاط که شدیم دیگر پاهایم جان نداشت. هیچ صدایی را نمی شنیدم. داشتم از هوش می رفتم که خوشبختانه به ماشین رسیدیم. دیگر هفته آخر ماه رمضان را نه توان جسمی و نه تمایل روحی برای روزه گرفتن نداشتم. هیچوقت آن روز را یادم نمی رود. کاش دکتر ایمانیه هم این کامنت را بخواند و یادش نرود که با دین اسلام و جوانان مسلمان چه کرد؟
در پاسخ به کامنتی به نام زهرا
نه تنها این کامنت که تمام کامنت ها مواضع خبر پارسی نیست و آنها را تایید یا تکذیب تمی کنیم
امیدوارم یه روز تعدا ویزیتورات به 2340 برسه فرزاد جان!
ناظران
بدینوسیله جا دارد حامیان دکتر ایمانیه از اعضای جبهه پایداری فارس آقایان (دکتر لنکرانی، دکتر مجید و محسن فروردین، دکتر نجابت، دکتر میرزاجانی و چند نفر از نمایندگان فارس ) که بی وقفه با تمام توان جهت ابقای ایشان تلاش می کنند تشکری ویژه داشته باشند، اگرچه ایشان هم زحمات هم حزبی های خود را فرموش نکرده و جبران می فرمایند.
به نظر میرسد با تغییر رنگ و مزاج زیرکانه و برنامه ریزی شده ی آقای دکتر متاسفانه معامله گری آقای دکتر م و یارانش ورود نابجای برخی انفعال بی سابقه ی اعضا هیات علمی و به دوره ی کمون رفتن آنهابا دو امتیاز اعطایی !!آقای دکتر به آنها سینه چاکی تعدادی از نمایندگان مخالف دولت ازفارس سکوت معنا دارو ناامید کننده ی استاندار محترم و عدم توجه بزرگان دولت تدبیر و امید به هشدار های واقعی هواداران خود در دانشگاه علوم پزشکی شیراز جبهه ی پایداری فارس به پرچمداری آقای دکتر ل و دوستانش به موفقیت های جدی دست یافته اند:
1- نگه داشتن دکتر در این مقام علیرغم امکان ابقا مکتوب از سوی وزیر و عملا ماندن خودشان در مصادر تعیین کننده ی خط دهی وبرنامه ریزی برای نمایندگی مجلس آینده با هزینه کرد از دانشگاه علوم پزشکی
2-قطع ارتباط استراتژیک دولت تدبیر و امید با عقبه ی بسیار فعال خود در این دانشگاه آن هم برای نگه داشتن فردی که افراطی ترین برخورد ها را در 8 سال گذشته راهبری کرده است
این موفقیت را به دولت محترم وزیر پر تلاش! واستاندار معتدل !تبریک گفته و برای همه ی این عزیزان بزرگواران جبهه ی پایداری و نیز قوم بزرگ لر!!آرزوی تداوم این کامیابیها را از درگاه خداوند بزرگ خواهانیم. امید است دولت خدمتگزار بتواند با ادامه ی این روند امید آفرین به نهادینه شدن هر چه بهتر پایه های اسلام اموی در این دانشگاه کمکی دو چندان تر از دولت آقای دکتر احمدی نژاد عزیز؟!نماید و امیدش به موفقیت اجرای برنامه های کلان خود با ادامه ی حضور نمایندگان فعلی همراه؟؟در دوره ی بعدی دو چندان شود.
دوستان عزیز اصلاح طلب نیز که همه ی هم وغم خود را به تعویض ایشان با فردی معتدل و نه اصلاح طلب صرف کردند دیگر به نظر حقیر وظیفه شان را انجام داده اند و بهتر است بگذارند دوستان جبهه ی پایداری و جناب دکتر ی تقیه کرده همچنان بر اسب مراد -البته معتدل منظر -سوار بمانند.
مبارک باد وزیدن نسیم تدبیراعتدال وامید بر دانشگاه رنجور
از افتخارات و گرامات ایشون داشتن همون مدیری بلند پایه ای آقای…. هست که هر شب به بهانه کولیک مهمون بیمارستان سعدی هست جهت سرو …..
فقط برو…
برو….