“همنشینیِ هنرمندانه با لسانالغیب در خاک مصلی”
حسن دهقان روزنامه نگار و دبیر انجمن اهل قلم فارس یادداشتی در خصوص نمایش “لسانالغیب” به رشته تحریر درآورده که در زیر به آن اشاره شده است.
به گزارش خبرپارسی، حافظ شیرازی پس از سالها در آرامگاهش در قلبِ خاک مصلی، میزبان رویدادی است که حدود دو دهه جای خالیاش در یادروز خواجه اهل راز احساس میشد. اجرای یک نمایش با موضوع حافظ در حافظیه اتفاق خوبی است که نباید به آسانی از کنار آن گذشت. سالهای سال یادروز حافظ به برنامههایی محدود میشد که عموم مردم از آن کمتر بهرهای میبردند و اگر رویدادی هنری مثل کنسرت هم اجرا میشد ، عوام کمتر با آن ارتباط میگرفتند. اما حکایتِ اجرای نمایش “لسانالغیب” قصهای دیگر دارد. نمایشی که در وهلهی اول یاد و خاطر زندهنام پری صابری را که نقش مهمی در معرفی ادبیات کلاسیک و بزرگانش در عرصه تئاتر داشته، زنده میکند گرچه اردشیر صالحپور نمایشنامهی صابری را بازنویسی کرده و مقتضیاتِ زمانی را خوب از آب درآورده است.
اجرای نمایش در کنار آرامگاه حافظ و یادگارِ آندره گدار(معمار آرامگاه) و دکتر علی سامی (مدیر پروژه ساخت) بسیار باشکوهتر از اجرا روی صحنههای مرسوم بود و میزانسن های حرفهایِ محمد حاتمی حسابی به دل مخاطب مینشیند.
بازیهای روانِ بازیگران به ویژه محمد حاتمی، سیروس اسنقی، ابوالفضل همراه و آناهید ادبی و صدای رسای حمید ترکاشوند از نقاطِ قوت نمایش است گرچه از پرفورمنسهایی که توسط بازیگران جوان شیرازی اجرا شد انتظار بیشتری میرفت اما باز هم جوانان در این زمان اندک نمایشی دلنشین از خود نشان دادند.
متن از نظر تاریخی بین دورههای تاریخیِ مختلفِ زندگی حافظ در سلسلههای آلاینجو، آلمظفر و استیلای تیمور بر شیراز در رفت و آمد است و شروع نمایش با ابیات هستیشناسانهی حافظ و هبوط آدم و حوا و پیوندش با زندگی و زمان حافظ قابل توجه است.
گرچه از نظر تاریخی بخشهای زیادی از صحنهها مورد قبولِ حافظپژوهان نیست اما باید این حق را به نمایشنامهنویس در آثار اقتباسی داد که اثری با امضای خودش خلق کند. با این حال دو دوره حکومت شاهشجاع بر شیراز و دو برخوردِ متفاوتِ وی با حافظ از نظر تاریخی دراماتورژیِ قابلِ قبولی داشت و در ذوق زدنِ صحنههای دوران ابواسحاق اینجو، تیمور و همچنین مرگ خواجه را از منظر واقعیات تاریخی پوشش میداد.
استفادهی زیرکانه از اشعار شاعران معاصر همچون فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در دیالوگها همچون “کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد” و “زندگی رسم خوشایندی است” و …- گرچه تلویحی و کوتاه-، روحنواز و زیبا از آب درآمده بود.
آثار شاعران کهن مثل رودکی، عبید زاکانی و خیام هم در صحنههایی از نمایش شنیده شدند تا “لسانالغیب” به بزرگان ادبیات فارسی نیز در یادروز حافظ ادای دین و احترام کرده باشد.
خلا بزرگ شناخت زندگی و اندیشههای حافظ در میان عموم مردم نیازمند همکاری مراکز دانشگاهی، حافظپژوهان و هنرمندان تئاتر و سینماست و اجرای “لسانالغیب” این امید را زنده نگه میدارد که با رجوعِ هنرمندان به منابع متقن و موثقی همچون مجموعه دو سده سخنوری که توسط کرسی حافظپژوهی منتشر شده، روح اندیشههای حافظ بیش از پیش و به دور از توهمات، افسانهها و تعصبات در زندگی ایرانیان جاری و ساری شود.