شکوه ارجان!
دکتر احمد فضلی نژاد، دانشیار تاریخ دانشگاه شیراز در مقالهای که در نشریه نرگسزار به رشته تحریر درآورده، به رساله دکتری در خارج از ایران درباره «آرامگاه ارجان» پرداخته که در زیر به تفضیل به آن اشاره شده است:
چند سال پیش در جستجوی پیشینه ی مطالعات باستان شناختی درباره کشفیات آرامگاه ارجان به مقاله ای ارزشمند از یک استاد اسپانیایی به نام خاویر آلوارز-مون (Javier Alvarez-Mon)دست یافتم که پژوهشی عمیق با رویکرد تاریخ هنر به تصاویر مندرج در جام ارجان انجام داده بود.
پس از مطالعه این مقاله متوجه ارزش هنری، اجتماعی و آیینی جام ارجان در بافت (Context) تاریخی دوره باستان شدم و در یکی از شماره های این نشریه معرفی کوتاهی از آن ارائه شد. پس از پیگیری آثار و تألیفات ایشان بیشتر با این پژوهشگر اسپانیایی که اکنون استاد باستانشناسی و هنر خاور نزدیک در دپارتمان تاریخ و باستانشناسی دانشگاه مک کواری (Macquarie University)در سیدنی استرالیاست، آشنا شدم.
وی پژوهش های ارزشمندی در مورد تمدن و هنر ایلامی به ویژه در دوره ایلامِ متأخر یا ایلامِ نوین و اوایل پارسی انجام داده است و مهمتر این که در سال ۲۰۰۶ از رساله دکتری خود با عنوان آرامگاه ارجان: بر سر دو راهی بین امپراتوری های ایلامی و پارسی در دانشگاه برکلی، کالیفرنیا دفاع کرده است. رساله دکتری او به همین نام به صورت کتاب به زبان انگلیسی منتشر شده است.
با امید به اینکه روزگار امان دهد این اثر گرانقدر به زبان فارسی ترجمه و گوشه ای از تاریخ پر هنر و ارزشمند ارجان باستانی بر روی علاقمندان و اهالی این سرزمین کهن گشوده شود.
نوشته پیش رو گزارش گونه ای از متن این رساله دکتری است.
کوتاه درباره تمدن ایلام
پیش از معرفی رساله دکتری آرامگاه ارجان لازم است توضیح کوتاهی درباره تاریخ و تمدن ایلام داده شود. تمدن ایلام دست کم بر اساس آنچه تاکنون شناخته شده، مهمترین تمدن فلات ایران پیش از ظهور تمدن های آریایی است.
تمدن ایلام باستان علاوه بر گذر چند قرن در اوایل تاریخ خود، سه دوره تاریخی را پشت سر گذاشت: دوره ایلام کهن، دوره ایلام میانه و دوره ایلام نوین. دوره کهن از حدود ۲۷۰۰ پیش از میلاد آغاز می شود. از ویژگی های مهم این دوره درگیری های ایلامیان با شهرهای کهن بین النهرین به ویژه دولت-شهر اور (Ur) است. دوره ایلام میانه (حدود ۱۴۵۰- ۱۱۰۰پیش از میلاد) دوره درگیری های این دولت با امپراتوری قدرتمند آشور است.
ایلام در این دوره به بزرگ ترین قدرت خاور نزدیک تبدیل می شود. این دوره با هجوم نبوکد نصر اول بابلی (حدود ۱۱۲۴-۱۱۰۳ پیش از میلاد) به پایان رسید.
در این دوره نظام سیاسی کهن که مبتنی بر تقسیم قدرت و شیوه خاص جانشینی بود از بین رفت و با نوعی دگرگونی در ساختار سیاسی از آن پس پسر جانشین پدر شد. لازم به توضیح است که در نظام سیاسی کهن ایلامی ساختار حکومتی به صورت فدراتیو بود. در این شیوه یک فرمانروای قدرتمند بر شاهان کوچک تر حکومت می کرد. شاید بتوان اصطلاح شاهنشاه (شاهِ شاهک ها) را نخستین بار در این شیوه حکومت در ایلام پیدا کرد. در دوره کهن ایلامی این فرمانروا در شوش مستقر بود و شهر شوش پایتخت این حکومت فدرال به شمار میرفت. در کنار فرمانروای بزرگ،برادر او که معمولا از نظر سنی به او نزدیک بود، به عنوان قائم مقام حکومت می کرد و وارث احتمالی او بود. در کنار آن ها نیز یکی از فرزندان فرمانروا یا برادرش به عنوان نایب السلطنه قرار داشت.
بین پایان دوره میانه و آغاز دوره ایلام نوین (۷۴۲ پیش از میلاد) یک دوره طولانی تاریکی و ابهام قرار گرفته است. دوره ایلام نوین نیز با درگیری های ایلامیان با آشور و بابل شناخته شده است. آشور بانی پال فرمانروای قدرتمند آشور بین سال های ۶۹۲ و ۶۳۹ پیش از میلاد لشکرکشی های گستردهای به ایلام کرد و سرانجام با تصرف شهر شوش آن جا را به ویرانه ای تبدیل کرد.
در پژوهش های گسترده اروپایی ها در مورد تمدن های خاور نزدیک، تمدن ایلامی نیز جایگاه مهمی داشته است. طی دورانی طولانی تصور بر این بود که شوش تنها پایتخت ایلام بوده و پس از ویرانی اش دوران این تمدن به پایان رسید. اما امروزه روشن شده که شوش فقط یکی از مراکز مهم تمدن ایلامی بوده است و شهرهای دیگری نیز طی دوره های دیگر از مراکز اصلی این تمدن بوده اند.
هر چند اوج شکوه تمدن ایلامی بین سال های ۱۴۵۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد یعنی دوره میانی این تمدن بوده است، اما به باور پژوهشگران عصر باستان از حدود ۲۵۰۰ تا ۶۴۰ پیش از میلاد طی دو هزار سال، تاریخ مناطق غربی و جنوب غربی ایران با دوره شکوه و عظمت ایلامیان در آمیخته است.
نگاهی به رساله دکتری آرامگاه ارجان
خاویر آلوارز- مون رساله دکتری خود را با نام آرامگاه ارجان: بر سر دو راهی بین امپراتوری های ایلامی و پارسی
(The Arjan Tomb: At the Crossroads Between the Elamite and the Persian Empires) در چهار فصل و یک نتیجه گیری به همراه پیوست نقشه ها و تصاویر در حدود ۵۰۰ صفحه نوشته است. این رساله دکتری در سال ۲۰۱۰ با همین نام به صورت کتاب به زبان انگلیسی در ۳۵۲ صفحه منتشر شد. آلوارز-مون در اثر خود با اشاره به پژوهش های باستان شناسان تاریخ آرامگاه ارجان و اشیاء داخل آن را به سال های بین قرن های هفتم و ششم پیش از میلاد یعنی سال های آخر امپراتوری ایلامی و در آستانه ظهور امپراتوری هخامنشیان می داند. بنابر این زمان ساخت اشیاء و آثار داخل آرامگاه به دوره ایلام نوین بر می گردد. به باور نویسنده منطقه کشف آرامگاه یکی از بزرگراه های پیوند دهنده مناطق مرتفع غرب و جنوب غرب ایران با جلگه بین النهرین بوده است.
بر اساس مدارک و شواهد آشوری سه شهر و مرکز اصلی در دوره ایلام نوین ماداکتو، شوش و هیدالو/هیدالی بوده اند. محل دقیق دو شهر ماداکتو و هیدالو همچنان مبهم است و فرضیاتی درباره آنها بیان شده است.
در سالنامه های سناخریب پادشاه آشور نام Ha-i-da-La و در مدارک و شواهدی از شوش نام Hi- da-Li یا I-da-Li ذکر شده است. نویسنده با ذکر این موارد دیدگاه پژوهش گران را درباره تعیین محل هیدالو/هیدالی بیان می کند. به عنوان نمونه W. Hinz بهبهان امروزی را همان هیدالوباستانی می داند. J. Hansman شمال شرق بهبهان را مکان واقعی آن می داند.
Duchesne شهر Huhnur/ Unar را همان شهر ارجان می داند و بر این باور است که هیدالو در شرق و شمال دشت بهبهان در کهگیلویه امروزی قرار داشته است. همچنین D.T. Potts از باستان شناسان مشهور و شناخته شده معاصر هیدالو را بین بهبهان و رامهرمز می داند.
اما در مورد شهر Huhnur/ Unur که با ارجان یکی دانسته شده لازم به توضیح است که در منابع آشوری هیدالو در نزدیکی این شهر ثبت شده است. این منابع از مرکز یک پادشاهی ایلامی سخن می گویند که در کوهستان های دور دست آنها قرار داشته است.
نویسنده با توجه به موارد فوق یادآور می شود که با لشکرکشی های آشوری ها به مناطق غربی ایلام، هیدالو به یک پناهگاه شاهان ایلامی تبدیل شده و احتمالا مرکز سیاسی واقعی ایلامیان می شود. هیدالو هرگز مورد تهاجم و غارت مستقیم ارتش آشور قرار نگرفت، بنابراین در برابر این لشکرکشی ها در امان ماند.
نویسنده بر اساس اطلاعات موجود، هیدالو را یکی از مراکز مهم تولید پارچه و بافندگی و مرتبط با شبکه تجاری با شوش می داند. از جمله شواهد موجود در این زمینه، گِل نوشته های تخت جمشید است که نشان می دهد مراکز انبار مواد غذایی و شبکه های توزیع آنها در مسیر بین تخت جمشید و شوش وجود داشته و هیدالو یکی از آنها بوده است. این اطلاعات نشان می دهد که هیدالو به عنوان یک مرکز بزرگ تجاری و ارتباطی تا دوره هخامنشیان باقی مانده است.
نویسنده بطور مفصل به شرح وضعیت تجارت پارچه پنبه ای در خاور باستان به ویژه در تمدن ایلام با سایر مناطق ایران و همسایه های آن می پردازد و با توجه به کشف بقایای پارچه لباس در آرامگاه ارجان و وجود شواهد باستان شناختی و تاریخی، پارچه موجود در آرامگاه ارجان را از جزیره دیلمون (Dilmun) می داند که از طریق خلیج فارس به این منطقه آمده و سپس به تجارت میان ارجان و دیلمون در دوره ایلام نوین می پردازد. در مورد مکان دقیق جزیره دیلمون پژوهش هایی صورت گرفته است.
بسیاری دیلمون را بحرین امروزی می دانند. در گِل نوشته های تخت جمشید از آن یاد شده که بخشی از ساتراپی هخامنشیان در خلیج فارس به شمار می رفت. به هرحال نویسنده به این روابط تجاری ارجان و دیلمون نیز می پردازد. همچنین پارچه کشف شده در داخل آرامگاه ارجان را با مشابه آن در آرامگاه سلطنتی پادشاهی آشور که به احتمال متعلق به ملکه Atalia همسر سارگن دوم بوده، مقایسه می کند که نشان از اهمیت آن دارد.
از موارد دیگر این رساله دکتری توضیحات مفصل درباره دکمه های طلایی کشف شده در آرامگاه ارجان و مقایسه با موارد مشابه آن در بین النهرین و مناطق دیگر است.
تحلیل و بررسی حلقه طلایی ارجان از مطالب جذاب و مهم دیگر این رساله است. در این مورد نیز شکل و تصاویر روی آن را با نمونه های بین النهرین به ویژه آشور مقایسه می کند. نویسنده با ذکر دیدگاه های سایر باستان شناسان حلقه ارجان را یکی از آثار برجسته هنری در خاور نزدیک باستان هم از نظر شکل، هم نوع مواد آن، هم تخصص در ساخت آن و ویژگی های هنری و کیفیت آن می داند که دارای کارکرد سمبلیک و آیینی بوده است. او از تداوم به کارگیری تمثال شیر بر روی حلقه ارجان در دوره هخامنشی و نقش هنر ایلام نوین و از جمله حلقه ارجان در این زمینه توضیح می دهد.
سایر اشیاء کشف شده در آرامگاه ارجان نیز با دقت تمام توسط نویسنده مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آلوارز-مون در مورد جام ارجان نیز به طور مفصل بحث می کند. او در مقایسه با نمونه های دیگر در تمدن های مجاور می نویسد هنر دیداری و روایت های بَصَری داخل این جام در نوع خود نسبت به سایر جام های کشف شده بی همتاست. او با دقت نظر صفحات زیادی را به توصیف هنری و آیینی تصاویر درج شده در جام ارجان می پردازد.
اهمیت دوره ایلام نوین که تداوم آن را بر اساس کشفیات ارجان در این منطقه می بینیم از نظر نویسنده و به نقل از سایر باستان شناسان و پژوهش گران تاریخ باستان در این است که همزیستی ایلامی ها و پارسی ها در دوره مورد نظر به پیدایش دورهای که می توان آن را دوره ایلامی-پارسی و یا «پیدایش قوم پارسی» نامید، می انجامد. به عبارت دیگر دوره ای که ایلام به پیدایش هویت پارسی کمک می کند و میراث خود را به پارسیان انتقال می دهد.
نویسنده کشفیات آرامگاه ارجان را از جمله شواهدی می داند که در بافت (Context) تاریخی خود، یعنی شکل گیری هویت ایلامی-پارسی یا به گفته وی ایلامی- ایرانی، به وجود آمد. او در این زمینه توجه خواننده را به نام کیدین هوتران که یک نام ایلامی است و نام پدرش کورلوش که یک نام پارسی است و بر حلقه ارجان درج شده، معطوف می کند و آن را نشانه ای از این ترکیب هویتی ایلامی- پارسی قلمداد می کند.
با توجه به موارد ذکر شده، نویسنده شهر تاریخی ارجان را بهترین گزینه برای تعیین مکان هیدالو/ هیدالی به عنوان پایتخت شرقی ایلام نوین معرفی می کند. او در نتیجه گیری رساله دکتری خود می نویسد یکی از مهم ترین نتایج بررسی آرامگاه ارجان این است که نشان می دهد ایرانیان دارای گذشته ای فرهنگی هستند که با فرهنگ ایلامی قرن های هفتم و ششم پیش از میلاد پیوند عمیقی دارد. و البته این نتیجه گیری را مدیون کشف اثر گرانقدر آرامگاه ارجان هستیم.
در پایان و در تکمیل نظریه آلوارز-مون لازم به توضیح است که در پژوهش های اولیه خاورشناسان درباره سیر تاریخی تمدن های ایران باستان، همواره از دوره پایان تمدن ایلامی تا تأسیس هخامنشیان نوعی انقطاع تاریخی و سیاسی وجود دارد و چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
با آن که تمدن پارسی هخامنشی از میراث تمدن ایلامی بهره فراوان برده و در آثار هنری، خط، معماری، لباس و… به نمایش گذاشته است، اما پژوهش گران کم تر به نحوه ی انتقال این میراث ارزشمند پرداخته و از نقش کلیدی ارجان و تمدن دیرینه آن نا آگاه بودند.
کشف آرامگاه ارجان و آثار به دست آمده در آن در واقع پیدا شدن حلقه گمشده این پرسش تاریخی بود که میراث تمدنی ایلام چگونه به هخامنشیان انتقال یافت. بنابراین می توان شهر تاریخی ارجان را پل ارتباطی دو دوره تمدنی و مرحله ای تاریخ ساز در ایران باستان دانست.