نگاهی بر اوضاع و احوال این روزهای دانشگاه علوم پزشکی شیراز
خبر پارسی – فعالان عرصه سلامت در استان فارس در یاداشتی تحلیلی با عنوان ” اوضاع و احوال این روزهای دانشگاه علوم پزشکی شیراز “به چرایی ماندن و رفتن دکتر ایمانیه از ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرداخته اند .
متن کامل این یاداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبر پارسی قرار گرفته به شرح ذیل است :
بسم الله الرحمن الرجیم
نگاهی بر اوضاع و احوال این روزهای دانشگاه علوم پزشکی شیراز
شاید این ۵ پرسش برای همه پیش آمده باشد که:
آیا مجموعه وزارت متبوع نظر بر تغییر ریاست دانشگاه دارند؟
آیا مجموعه مدیریت ارشد استان نظر بر تغییر ریاست دانشگاه دارند؟
آیا خود دکتر ایمانیه دوست دارد برود؟
چه خود دکتر ایمانیه بخواهد بماند چه دیگران بخواهند بماند، دست به چه ترفندهایی خواهند زد؟ و
آیا دکتر ایمانبه رفتنی است؟
آیا مجموعه وزارت متبوع نظر بر تغییر ریاست دانشگاه دارند؟
پاسخ به پرسش یک تقریبا از بقیه سئوالات آسان تر است و جواب آن آری است. شاید دلیل آن را هم بخواهید. دلایل آن عبارت است از:
بالاخره چرخش مدیریت در این کشور حتا در بالاترین سطح مدیریت اجرایی امری عادی است، چه برسد به سطوح مدیریت میانی و پایین تر
تا کنون هیچ گونه حکم ابقایی از مقام محترم وزارت دریافت نکرده اند.
رفتارها و عملکرد ایشان هیچ گونه سنخیتی با شعارها و برنامههای دولت تدبیر و امید نداشته، ندارد و نخواهد داشت. هرچند ایشان پلههای اولیه مدیریت را در دوران خاتمی و اصلاحات طی کرد، مدیر تمام قد اقتدارگرای دوران احمدی نژاد و اصول گرایی هم بوده، حالا نیز دوست دارد که مدیر دوران روحانی و البته اعتدال مزاج! بماند. ایشان البته معلوم نیست چه نوع توانمندی خاصی دارد که مهره ماندگار شده است بدون آنکه در چهره ی ماندگار صدا و سیما! از وی تقدیر شود. شاید هنر پایش مداوم جهت وزیدن بادها رمز ماندگاری هاست.
اظهار نظرهای بیان شده از سوی مدیران و معاونان وزارت که در گوشه کنار و موثق شنیده شده است حاکی از اجماع کامل بر تغییر ریاست دانشگاه است.
ایشان چندی قبل در خبری در سایت دانشگاه اظهار نیاز به استراحت کرده و تقاضای رفتن کرده بودند ولی به گفته ی خودشان: گفته اند بمان. بنابراین خستگی ایشان از کار زیاد و نیاز به استراحت حتمی است و مسئولین محترم وزارت هم با توجه به عملکرد ایشان به خوبی به نیاز استاد به استراحت پی برده اند. البته معلوم نبود که چه کسی به ایشان گفته بمان. کسی غیر از وزیر محترم نمی توانند به ایشان بگویند بمان اگر وزیر گفته بمان چرا صراحتا از ذکر نام وزیر سر باز زدند؟
اجماع نظر بسیاری از اعضای هیات علمی، پزشکان، کارکنان و دانشجویان بر رفتن ایشان است. شاید این پرسش پیش آید که خوب از کجا می توان فهمید که همه یا اکثریت چنین نظری دارند. اگر بدون هر گونه سو گیری پای صحبت قاطبهی این عزیزان به تنگ آمده از این فضای تزویر تملق، تنگنظری مرید پروری و در عین حال خفقان آور بنشینی آرزوی حداقلی آنها جایگزینی ایشان با فردی معتدل و به دور از افراط گرایی است. روش نخ نما شده ی اطرافیان ایشان در همان اوایل شروع دولت تدبیر و امید و تهیه ی طومار حمایت از ابقای ایشان خود نیاز به تحلیلی فرا تر از این مقال بر جایگاه و مطامع و موقعیت دست اندر کاران این بازی کهنه و تکراری دارد . این کار آدم را یاد اواخر حضور یکی از رهبران کشور همسایه می اندازد. البته قصد مقایسه رفتاری نیست ولی او قبل از برکناریش یک رای گیری کرد و ۸%/۹۹ از مردم به طرفداری از وی رای دادند. ولی آخر دیدیم که پس از رفتنش مردم چه جشنی گرفتند.
آیا مجموعه مدیریت ارشد استان نظر بر تغییر ریاست دانشگاه دارند؟
جواب آری است، توضیح بیشتر لازم نیست. فقط ذکر این نکته کافی است که ایشان پس از جلسه گروهی از دانشگاهیان با استاندار محترم دست به نامه برده و استعفا دادند. احتمالا در آن جلسه نظری روی ابقای ایشان نداشتند و ایشان هم به خوبی به این مسئله پی برده اند.
آیا خود دکتر ایمانیه دوست دارد برود؟
و اما جواب به پرسش سوم کمی مشکل تر است. به نظر می رسد با توجه به اعلام نیاز به استراحت حتما می خواهند بروند چون بالاخره ایشان انسانی متشرع بوده و حرف خلاف واقع نمی زند. حتی در همین چند روز گذشته در جمع خصوصی اظهار داشتند که استخاره کردم و استعفا خوب آمده است. اما به دلایل زیر شاید تصمیم جدیدی مبنی بر ماندن گرفته باشد آن هم حداقل برای یک دوره شش ماهه یا یکساله، این عوامل شامل دو دسته از عوامل درون دانشگاه و برون دانشگاه است:
درون دانشگاه:
فشارهای حلقه نزدیکان و کسانی که به واسطه وجود ایشان مسئولیت دارند، قدرتی دارند، عضو هیات علمی شده اند، و …. که البته برای حفظ آبروی افراد به اسامی آنها اشاره نمی کنیم فقط همین بس که کسانی هستند که به راحتی به دوره پی اچ دی رفتند، رشته عوض کردند، در حین تحصیل به راحتی هیات علمی شدند و به راحتی در حین انجام پایان نامه پست گرفتند. بالاخره اینان دوست ندارند ولی نعمت خود را از دست بدهند.
افراد و تفکراتی که به واسطه ادامه ی حضورایشان فعلا ماندگار شده اند و بقای سیاسی خود را در روزگار ناخوش و ناپایدار جبهه پایداری بر ماندگار کردن ایشان می دانند.آنهایی که در ۲۴ خرداد با جواب نه محکمی از سوی مردم مواجه شدند.
گروهی هم در دانشگاه که بیشتر از برخی ریش سفیدان محافظه کار (نه به معنای سیاسی آن) دانشگاه هستند که البته تعداد آنان اندک بوده و دکتر ایمانیه الحق و الانصاف به مراکز تحقیقاتی و علمی و درمانی آنان خوب رسیدگی کرده است آن هم به قیمت آزاد بودن آنان در عملکرد و هزینه و ندادن هیچ گونه گزارشی. این چنین افرادی معتقدند که تغییر دکتر ایمانیه اوضاع دانشگاه را در این زمان افتضاح اقتصادی به هم می ریزد و استدلال می کنند که جایگزین قوی وجود ندارد. البته اینان به این پرسش پاسخ نمی دهند که آیا به عنوان یک انسان موثر در دانشگاه هیچ گاه در برابر بی عدالتی ها تضییع حقوق و مشکلات عدیده پیش آمده برای بسیاری دانشجویان، اساتید و کارکنان موضعی گرفتند یا اقدامی کردند یا اینک که صحبت از تغییر رییس دانشگاه است به میدان آمده اند و می خواهند موثر باشند. ایشان نیک می دانندکه بدترین نوع مدیریت آن است که با رفتن مدیر همه چیز بهم بریزد و به قول معروف مدیر سیستم نسازد و همه چیز قائم به شخص باشد و دانشگاه تیمچه ای اداره شود. باید از این عزیزان پرسید چرا در این دانشگاه هیچ فرد نا موافق حزبی ایشان نتوانسته رشد کند و مدیران موافق وی نیز عملا مصلوب الاختیارند و متاسفانه شاه بیت گقتار این مدیران محترم-حتا در مسایل فنی حوزهی خودشان و نیز در ریز ترین مباحث اجرایی- چیزی جز این چند جمله ی عجز آلود نیست:استاد امر فرموده اند….حق با شماست ولی باید ببینیم نظر استاد چیست…. نظر استاد چیز دیگریست…. هر چه استاد بفرمایند…… و در یک جمله آیا شان اجرایی یکی از قویترین دانشگاههای نه چندان دور ایران اسلامی این است؟
برون دانشگاه:
بسیاری از ادارات و سازمان ها که در طول مدت کار ایشان توانسته اند همکاری راحتی با ایشان داشته باشند ولی آن مدیران هم خودشان در حال رفتن هستند و یا رفتند (همانند آموزش و پرورش) بنابراین تعداد اینان در حال کاهش سریع است.
بسیاری از هیات ها و گروه های خیریه و مذهبی. که البته ارتباط با این گروه ها بسیار پسندیده و خوب است ولی در حدودی که در ماموریت سازمان باشد. پرداخت های زیاد و تقبل هزینههای مختلف آنهم برای دانشگاهی که برای پرداختهای هیات علمی و کارکنان خود با مشکل روبرو است هیچگونه توجیهی ندارد. (اسناد موجود است).
برخی از روحانیون محترم. ارتباط تنگاتنگ با این گروه بسیار مهم است با توجه به وجود دو علم: علم الابدان و علم الادیان همیشه با هم و دوشادوش هم بودند. اصلا در قدیم حکما هم عالم دینی بودند و البته طبیبی حاذق. اما بحث ما این همکاری نیست بحث بر این است آیا این همکاری برای پیشرفت علم بوده یا پیشرفت دین یا هر دو و یا هیچکدام!؟ برداشت نا نوشته ای الان موجود است که نشان میدهد این همکاری بیشتر برای استحکام و تغییر ناپذیر شدن مدیریت دانشگاه بکار رفته است تا کمک به اعتلای دین و علم. شاهدی بر مدعا عدم موفقیت در برکناری دکتر ایمانیه در دوران آقای احمدی نژاد بواسطه ی ورود برخی علما به موضوع است.
برخی از سازمان هایی که مرتبط با قوه مجریه نیست. البته از نفوذ این سازمان ها در تصمیم گیری نباید غافل شد. ولی با توجه به نتایج انتخاب مردم در ۲۴ خرداد و تقاضای کلی فضای دانشگاه مبنی بر ایجادتغییر ، اقتدار دولت تدبیر و امید و همچنین درک جایگاه این دستگاهها توسط مدیران آنها ایشان زیاد در صدد هزینه برای حفظ مسوولی که رفتنش تقریبا قطعی شده نیستند.
و اما گرو آخر نمایندگان محترم مجلس هستند. تعامل و همکاری با نمایندگان مجلس امری مهم و کارا است. پر واضح است که اکثریت نمایندگان از نظر سیاسی و حزبی با تفکرات جناب آقای دکتر ایمانیه سازگار هستند. ولی نمایندگان بیشتر نقش سلبی دارند تا ایجابی. یعنی بشتر نظر بر این دارند که چه کسی نشود نه اینکه چه کسی بشود و یا بماند. البته حمایتهای بی دریغ نمایندگان در ابقای ایشان در دوره آقای احمدی نژاد را نمیتوان نادیده گرفت اما بایستی توجه داشت که اولا این دولت نه آن دولت است و دوماً نمایندگان محترم هم میدانند که مردم تغییر را میخواهند و بنابراین مقابله با نظر اکثریت مردم هزینه بر است .البته امیدواریم برخی انسان های دین مدار در جمع عزیزان نماینده که اخیرا به ایشان قول هیات علمی شدن داده شده کمی به خود آیند و از این معامله ی نا مقبول انصراف دهند و با رعایت تقوای الهی بجای این بده بستان ناصواب پیگیر چرایی اخراج اخیر یکی از اساتید دندانپزشکی منتقد دکتر ایمانیه از دانشگاه شوند.این نصیحت مشفقانه واز سر خضوع و همراه با دردمندی را هم به برخی نمایندگان شریف استان می نماییم که حوزه ی تعامل ایشان با دانشگاه باید فراتر از گرفتن قول یک کلنگ زنی یا یک افتتاح نه چندان مهم در حوزه ی انتخابیه باشد.مایه ی تاسف است که نمایندگان مردم شریف فارس اجازه دهند که مجری داوطلبانه ی طرح شکست خورده ی پزشک خانواده همچنان اهداف کلان بهداشت و درمان فارس را فدای بلند پروازی های غیر کارشناسی نمایند.
چه خود دکتر ایمانیه بخواهد بماند چه دیگران بخواهند بماند، دست به چه ترفندهایی خواهند زد؟
جواب به پرسش چهارم کمی علم غیب و هاله نور و این جیزها را می خواهد اما بر اساس شواهد زیر می توان به حقایقی دست یافت. لازم به ذکر است که اتاق فکر ایشان کمی ضعیف عمل نموده و به اصطلاح امروزیها نخ نما عمل می کند و نمی دانند که طرف مقابل آنان که توانسته است یک اهتمام عمومی برای خلق حماسه سیاسی منظور مقام معظم رهبری را ایجاد کند آنقدر می فهمد که آقایان چه راهی را در پیش گرفتند. آقایان در یک انتخاب حساب شده نتوانستند از طیف وسیع خود (اصولگرا) و حتا از یک جبهه به صورت فنی و تکنیکی یک نفر را انتخاب کنند و تازه در مناظرات رو در روی هم ایستادند، حال برای یک دانشگاه کوچک مهندسی انحصار مدیریت دانشگاه را طراحی کرده ودست به کارهای کم وزنی می زنند:
تغییر رفتار و خوشرویی با کسانی که به هر صورت در گذشته با آنان در هر پست و منصبی که بودند برخورد شدید می شد.
دعوت به کار و برگشت طرد شدگان به پست های قبلی و به اصطلاح نوعی دلجویی از کسانی که مهجور شده بودند
توقف برخی از کارها و رفتارهایی که در دولت جدید پسندیده نیست و شاکله دانشگاه از قبل مخالف آن بوده و هست.
تغییر مدیریت میانی دانشگاه در سطح معاونین و برخی از جاهای مشکل ساز. در این باره چندین نکته قابل تامل است:
تغییر برخی مدیران حتمی بود. مثلا در حوزه دانشجویی تغییر مدیری انجام شد که این فرد آنقدر مشکل ساز برای دانشجویان بود که پرونده ای از ایشان برای مراجع قضایی در حال تهیه است. تغییر چنین مدیرانی آسان و حتا خود آقایان به عنوان تغییر مثبت از آن یاد کردند. این احتمال هم میرود که حتی خودشان با چنین افرادی برخورد نیز کنند ولی با ترس از افشا شدن برخی از زوایای برخورد با دانشجویان امکان دارد دست به چنین کار انتحاری نزنند.
تغییر در برخی از پست های بی خاصیت از نظر سیاسی و کارایی و .. همانند مدیران میانی معاونتها. این تغییرات همان قدر که برای خودشان بی خطر و بی خاصیت است مطمئنا در ایجاد نگرش مثبت در ابقای رییس دانشگاه بی تاثیر است.
مهره چینی و تغییر چرخشی در سطح معاونین دانشگاه یا رییس دانشکده:
اولا استفاده از نیروهایی که ظاهر اصلاح شده و تراشیده داشته و به قول امروزی ها اتو کشیده هستند ولی اینان به طور عمیق وفادار خطوط فکری حزب و جبهه ایشان بوده و کاملا در اختیار اوامر ایشان هستند
تغییرات به شکل “الف” به جای “ب” و “ب” به جای “ج” و “ج” به جای “الف” جالب است که حتا برای ظاهر کار هم که شده یک نفر جدبد با فکری متفاوت به جمع اضافه نشده و حتا کسانی که از بیرون حلقه قدیم آمده است نیز طرفدار دو آتشه این آقایان است.
ایجاد جو نا امیدی در دانشگاه که تغییری در کار نیست و ما هستیم. به قول معروف “من تغییر می دهم پس هستم”!
در حالت ساده می توان چنین استنباط کرد که ریاست دانشگاه درصدد وانمودکردن تغییرات بنیادی در دانشگاه است. اما این کارها ما را یاد شعارهایی انداخت که مردم در بحبوحه ی حدوث انقلاب اسلامی برای تغییر نخست وزیران سر می دادند.
با توجه به اینکه اینان می دانند رفتنی هستند، هدفی به زعم خودشان زیرکانهتر دارند. اینان می خواهند در دوره ریاست جدید دانشگاه افرادی را قرار دهند که اولا از خوشان باشد و ثانیا با این تغییراتی که انجام می دهند رزومه ای قوی با سابقه زیاد مدیریتی برایشان درست کرده و با برخی از اهرمهای برون دانشگاهی، که ذکرشان گفته شد، به وزیر محترم بهداشت تحمیل نمایند که خیالشان برای بعد از خودشان راحت باشد. چرا؟ چون در صورت نیل به این هدف واهی بسیاری از مسایل و پرونده ها در بعد از رفتن اینان همچنان مکتوم خواهد ماند و همچنین جای پایی برای منافع و انتخابات آتی حفظ خواهد شد.
۵.آیا دکتر ایمانبه رفتنی است؟
جواب بهاین پرسش قطعا آری است. اندکی صبر، سحر نزدیک است.
اما راستی سه سئوال برای ما بی جواب مانده و آن اینکه:
چرا از بزرگان همفکر ایشان همانند آقای دکتر لنکرانی علنا از ایشان حمایت نمی کنند؟
چرا اطرافیان نزدیک ایشان در دانشگاه همانند دفعه قبلی علنا از ایشان حمایت نمی کنند؟
چرا افراد شاخص و مطرح در دانشگاه همانند دفعه قبلی علنا از ایشان حمایت نمی کنند؟
سلام
جالب بود
سلام . متن بسیار منطقی و جالبی بود. بنده خودم دوسال قبل از برخی دست نشانده ها چنان ضربه ای خوردم که میتونم بگم فقط در جریان کار من چندین نفر از پرسنل علوم پزشکی شیراز بی وجدانی آنها حداقل در ذهن خودشون زیر سوال بردند. گیریم که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد . همه جوره به نفع من شد ولی خاطره زشت اون قضیه تا روز قیامت روی ذهنم حک شده و هر روز آنها از آه من بهره میبرند. خصوصا که تاریخچه و سوابق کاری چندین و چند ساله من حتی یک نکته منفی نداشت و چه بسیار بودند افرادی که در کنار من دچار این سرنوشت شدند. بنظر من حقش نیست این شخص و دست نشاندگان مخلصش فقط برکنار بشن . حقشونه که با افتضاح برکنار بشن ولی من تا با چشم خودم رفتنشو نبینم باور ندارم که بره