من یک استقلالی ام؛ به دلایل خودم.به دلایلی که شاید برای دیگری منطقی نباشد، همان طور که طرفدار تیم دیگری به تیمش علاقه مند است اما منطقش برای من جایی ندارد. ما می توانیم یک رنگ، یک لباس یا یک کفش را دوست داشته باشیم و نسبت به آن حس خوبی داشته باشیم بی هیچ دلیل و منطقی.حس و احساس منطق نمی شناسد، از اسمش هم پیداست. اینها را گفتم تا بگویم نمی خواهم تو را به تیم یا رنگی متمایل کنم. برای آن تلاش هم نمی کنم. فقط برای من مسئله ای مهم شده است.من، کسی که در سال های گذشته اگرچه با پرسپولیسی ها یک عالمه کل کل می کردم اما در نهایت وقتی جلوی تیم کشوری دیگر قرار می گرفتند، رویشان غیرتی می شدم و دلم می خواست پیروز میدان باشند، خیلی تغییر کرده ام ؛ چرا دیشب اصلا دلم نمی خواست پرسپولیس برنده ی بازی باشد؟ همین فکر کافی بود تا برایم زنگ خطری به صدا دربیاید. چه اتفاقی حس و حالم را اینقدر عوض کرده است؟ و نه فقط من ، که در سال های گذشته، همه حداقل ادعای این را داشتند که هرتیمی از ایران مقابل دیگر کشورها، تیم ملی محسوب می شود اما امسال سرتاسر شبکه های مجازی پر از نفرت و آرزوی باخت و ….بود.به کجا داریم می رویم که در استادیوم ها برای تیم ژاپنی تشویق سر می دهیم و پرچم تیمی از کشورمان را آتش می زنیم و افتخار هم می کنیم!!!
به کجا داریم می رویم که دوستان پرسپولیسی تمام تلاششان را می کنند تا افتخارات آسیایی استقلال را محو کنند و نادیده بگیرند، با این که هر چقدر ویترین افتخارات کشورمان پر و پیمان تر باشد، احساس غرور و توانایی مان بیشتر می شود، با اینکه باید تلاش کنیم افتخارات کشورمان را پر رنگ و پر رنگ تر کنیم تا رقیبان از ما حساب ببرند. به کجا داریم می رویم که صفحه ی اینستاگرام گلزن حریف را پر می کنیم از انرژی که به تیم کشور خودمان گل بزند؟
این ها بی دلیل نیستند. پشت این رفتارها، رفتارهای تبعیض آمیز به سود یک تیم و طرفداری های بیش از اندازه ی مسئولین و رسانه مثلا ملی و وزارت و فدراسیون نهفته است. و اینها همه ی آن چیزی است که طرفداران دیگر تیم ها را پر از کینه و دشمنی کرده است. رفتارهایی که برای هیچ تیمی اتفاق خوبی به دنبال نمی آورد، که اگر از استقلال هم این قدر استقبال می شد، باز هم تعداد زیادی از دوستان پرسپولیسی را آزرده خاطر و متنفر می کرد. به دنبال علت این رفتارها می گردم. علت هایی که بعید است سهل انگارانه، از روی علاقه ی شخصی یا صرفا به خاطر هواداری آقا زاده ای باشد..علت هایی که به نظر می رسد ، سیاست هایی را دنبال می کند. به سیاست هایی فکر می کنم که سال ها پیش بین سفید ها و سیاه ها و سرخ ها جدایی می افکند. به سیاست هایی که می تواند مانع از اتحاد و یکپارچگی جوانان یک کشور شود. سیاست های کثیفی که تو را از من و من را از تو جدا می طلبد.
تیم من، استقلال،تیم بزرگی است، با افتخارات آسیایی که هیچ ایرانی وطن پرستی، حتی اگر پرسپولیسی هم باشد، به آن شک نمی کند. و تیم تو، پرسپولیس، هم تیم بزرگی است که یک استقلالی متعصب هم نمی تواند آن را نبیند. تیم تو شاید تیم محبوب من نباشد، اما برایم مهم است. احتمالابرای تیم تو در مصاف با استقلال یا نتایجی که تیمم را درگیر می کند، آرزوی برنده شدن نخواهم داشت اما خوشحالم که تیم رقیبم، تیم قدری است.
می اندیشم به هر دلیلی که در دل هایمان تفرقه بیندازد و شادی را در دل سیاستمدار رذل و پستی می نشاند که تمام ذره ذره ی تصمیماتش، برای جدایی زیر پوستی و آرام آرام ما از یک دیگر است.
ما باید خیلی چیزها یاد بگیریم. باید تلاش کنیم تا کسی نتواند برایمان مرزی بگذارد. باید تلاش کنیم تا حتی مرزهایی که کشوری را از کشوری، جنسیتی را از جنسیتی، قومی را از قومی و مردمی را از هم جدا می کند، را پاک کنیم. ما آدم های نا آگاه و بی رسانه ی پیشین نیستیم که بر موج هایی سوار شویم و جوگیرانه بتازیم. ما باید رو به روی هم لبخند بزنیم و برای یکدیگر آرزوی موفقیت کنیم. من باید بتوانم برای تو و تیمت آرزوی موفقیت کنم، همان وقتی که برای تیم محبوب خودم انرژی مثبت می فرستم و موفقیتش را می طلبم، همان زمانی که پای شکست و پیروزی اش می مانم، همان گاهی که حمایتش می کنم و تنهایش نمی گذارم.
ببخش که از باخت تیمت توی کشورمان خوشحال شدم. ببخش که به خاطر اضافه شدن افتخار آسیایی دیگری به ورزش کشورم ،تمام قد نایستادم.