خبرپارسی – رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز با بیان اینکه کسی همطراز سعدی در ادبیات ما وجود ندارد، گفت: شاید بزرگترین هنر حافظ آن است که توانسته پس از حضور سعدی، به عنوان شاعری نامی و بلندمرتبه شناخته شود.
بر اساس خبر رسیده، پنجمین نشست از سلسله نشستهای سعدیشناسی با عنوان «برخوان سعدی» با سخنرانی محمدکاظم کاوه پیشقدم- رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و دبیر هیات امنای استان فارس- در آرامگاه سعدی برگزار شد.
در این نشست که توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز، با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فارس و مرکز سعدیشناسی برگزار شد، محمد کاظم کاوه پیشقدم با نگاهی بینارشتهای به سعدی و آثارش و تأثیر آن بر فرهنگ مردمان پرداخت و اشاره کرد که پرداختن به سعدی میتواند از منظرهای گوناگون همچون تنوع شعری و تکنیکهای آن، نگاه جامعهشناسی و استخراج فرهنگ مردم شیراز در دوران سعدی و نیز دورانشناختی سعدی صورت گیرد همانطور که میتوان با رجوع به متونی دیگر، همچون «شاهنامه»، فرهنگ سیاسی دوران فردوسی را بازیافت.
این پژوهشگر در ادامه گفت: در این میان در شکلگیری مکتب فرهنگی فکری شیراز، حضور سعدی از مباحث مهمی است که میتوان به آن پرداخت. این امر از دوران سعدی آغاز میشود و تا زمان حافظ ادامه مییابد. به بیان دیگر در شکلگیری تمدن اسلامی سه مکتب نقشی اساسی داشته است؛ تا قبل از مکتب خراسان که نماد برجسته آن فردوسی است، ما در بصره و کوفه که ایرانیها بیشتر در آنجا حضور داشتند، شاهد شکلگیری مکتب اشاعره معتزله و حتی مکاتب نحویی هستیم که اندیشمندان و بنیانگذاران آن ایرانی هستند؛ همانند سیبویه و یا ابوعلی فارسی فسوی. این دوره، دورهای است که تمدن اسلامی در عراق شکل میگیرد. پس از این دوران، فرهنگ تمدن ایران و اسلام به خراسان منتقل میشود. در خراسان آموختههایی پیش از اسلام جمعآوری شده، بازتاب مییابد؛ چنانکه فردوسی حکمتهای ایران باستان را جمع کرده و بعد در اشعارش آنها را بازتاب داده است.
او سپس بیان کرد: اگرچه فردوسی شاعری سترگ است، اما بیشک بزرگترین ادیب ایران که هم در نثر و هم در نظم سرآمد همگان است، سعدی است. چنانکه «بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس/ حد همین است سخندانی و زیبایی را». حافظ نیز در بیت معروف خود، استاد سخن را سعدی میداند.
پیشقدم افزود: بعد از اوجگیری فرهنگ خراسانی و شکلگیری مکتب خراسان با حضور امام محمد غزالی، خواجه نصیر طوسی، فردوسی، ابوریحان بیرونی، خوارزمی و…. با شکست خوردن نهضت شعوبیه، شیراز و مکتب شیراز به عنوان طلایهدار فرهنگ و تمدن ایران اسلامی قلمداد شد و تا پایان دوران حافظ شیراز سرآمد مکتب فرهنگ ایرانی گردید که اوج این نمودار در سعدی متجلی است.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در ادامه اظهار کرد: شاید بتوان گفت که بزرگترین هنر حافظ آن است که توانسته پس از حضور سعدی، به عنوان شاعری نامی و بلندمرتبه شناخته شود. حافظ شعرهایش را پیرایش میکرده و صیقل میداده ولی سعدی سخنها را مانند گوهری ناب ارائه میکرده و پیرایشی را نیاز نمیدیده از اینرو همطراز با سعدی در ادبیات ما وجود ندارد و شعرهایش رقابتناپذیر است. سعدی مکتب خراسان را که تکیه عمده آن بر روی بازگرداندن ایران به قبل از اسلام بود، در مکتب شیراز به استوارسازی تمدنی تبدیل کرد که اسلام را با آموزههای فرهنگ ایرانی و باستانی در کنار هم داشته باشد و این اندیشه با حضور خواجه نظامالملک و بنای مدارسی در ایران و جذب دانشآموختگان و تعلیم و تعلم آغاز شد. نخبگان این مدارس به نظامیه بغداد میرفتند، جاییکه سعدی در آنجا به کسب علم پرداخت.
او هم چنین گفت: سعدی چند ویژگی منحصر به فرد دارد، تسلط به زبان عربی یکی از امتیازات اوست. تسلط بر فرهنگ اسلامی، دیگر ویژگی اوست که در خراسان و به ویژه در آثار شعوبیه کمتر مورد توجه قرار گرفته بود، چنانکه سعدی خود را مفتی ملت اصحاب نظر میداند، یعنی در رندی و فقه خود را صاحب فتوا میداند. ویژگی دیگر سعدی، بیمانندی او در نگارش نثر است و بسیاری از او تقلید کردهاند.
پیشقدم ادامه داد: جهانگردی او نیز از دیگر خصایص منحصر به فرد اوست. سعدی را با ابن بطوطه مقایسه کنید، نوع نگاه این دو به مردم و فرهنگ و اجتماع کاملاً متفاوت است. در آثار سعدی فرهنگ قناعت، فرهنگ مثبت اندیشی و فرهنگ شادمانی موج میزند؛ سعدی اهل شکایت نیست؛ خود او میگوید فقط یکبار در پیش خداوند از سرنوشت شکایت میکند و از این منظر به فردوسی نزدیک است. همچنین سعدی اهل درد و اندوه نیست، شاید یکی از دلایل طولانی عمر او ریشه در همین امر داشته باشد.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز ویژگی دیگر او را علاقمندی بسیارش به شیراز دانست و گفت: حافظ گاهی از شیراز دل گرفته است، اما سعدی همیشه با عشق و علاقه از شیراز یاد میکند «چو پاکان شیراز خاکی نهاد/ ندیدم که رحمت بر این خاک باد».
او ویژگی دیگر سعدی را گریز از ریا برشمرد و اظهار کرد: در شیراز به دلیل آنکه عرفان و تصرف پایگاهی عمومی داشته، ریاکاران بسیار بودهاند، اما سعدی در مناظرههای مختلف خود در آثارش با این گونه افراد به نقد ریا میپردازد. همچنین سعدی در قالب نصیحت به ستایش پادشاهان میپردازد؛ چاپلوسی نمیکند و هفت آسمان را زیر پای قزل ارسلان نمیگذارد. او به جنبههایی از مدح و ستایش میپردازد که پادشاه را بر آن برانگیزد؛ از عدل و داد میگوید و راستی و صدق. سعدی از نگاه اندیشه سیاسی ، اخلاق گراست و به عدالت و دادگری توصیه میکند، حافظ هم این نوع نگاه را از سعدی گرفته است. سعدی بنیانگذار رندانه سخن گفتن است.
پیشقدم در ادامه افزود: سعدی غزل را به اوج رساند. تا پیش از او غزل سرایی کامل نشده بود، اما با ظهور او غزل سیر تکامل یافت و پس از آن به دست حافظ رسید. استعارههای قرآنی را نخستبار سعدی وارد غزل کرد؛ همچون مَلِک محبوس در زندان چاه بابل و پس از آن بهر مندی از این صنعت اقتباس در حافظ به اوج رسید. شعر سعدی در دوران خود نیز آنچنان پربها تلقی میشد که نمیشد بر آن قیمت گذاشت، خود او میگوید: «همانا که در فارس انشای من/ چو مشک است بی قیمت اندر ختن». در دوران او چنان بود که ” هل من مزید” درباره شعرش مصداق مییافت؛ یعنی هر که بهای بیشتری پرداخت میکرد، نسخه شعر سعدی در اختیارش قرار میگرفت.
او در بخش پایانی سخنان خود گفت: سعدی از طریق خواجوی کرمانی معلم حافظ است و اندیشههای آن قلههای فکری و ادبی که در مکتب شیراز وجود داشت، مثل حضور روزبهان، سعدی، خواجوی کرمانی، به حافظ رسید. به این ترتیب مکاتب فکری موجود در شیراز در آثار سعدی متجلی شد و پس از آن به حافظ منتقل شد.
در پایان این نشست، پیشقدم به پرسش حاضران درباره اندیشه سیاسی و اخلاقگرایی سعدی پاسخ داد و گفت: سعدی نماد فرهنگ شیراز و ایران است.