بی تردید کار چاپ از جمله مشاغل یا بهتر بگوییم صنعتی بوده که مهمترین تحول را در ادبیات و نگارش تاریخ و نشر به عهده داشته است .
این صنعت در شیرا ز نیز رونق بسیار داشته، قدمت آن به صده های پیشین بر میگردد به گونه ای که گفته می شود این صنعت در زمان ناصرالدین شاه در شیراز بسیار پر رونق بوده است .
برای درک بهتر و دانستن کم و کیف سابقه صنعت جاپ در شیراز و اطلاع از وضعیت و شناخت قدمای چاپ لازم بود نزد کسی می رفتم که خود بیشتر از دیگران دست در این کار دارد و به نوعی شغل اجدادی وی محسوب می شود .
این شخص کسی نبود جز حسین نیکویی، قدیمی ترین حروف چین فعال شیراز، با پرس و جو او را در کارگاه خود یافتم که حالا با پسرش شهرام نیکویی، که از قضا چاپچی خوبی هم شده به شغل آبا و اجدادی مشغول است، می گویم چاپچی خوب زیرا کسی که با وجود انواع ماشین های چند رنگ و پیشرفته چاپ بتواند کارهایی با کیفیت، توسط ماشین هایی با عمر بیش از ۶۰ سال را عرضه کند حتما کارگر قابل وهنرمندی است .
نیکویی را با عنوان قدیمیترین حروفچین یاد کردم، شاید حروف چین های زیادی همچنان در این صنعت باشند که در شیراز مشغول به کارند، اما حسین در کارگاه کوچک خود هنوز با استفاده از ماشین هایی کار می کند که هم سن و سال خودش هستند .
این چاپ چی و حروفچین قدیمی کارهایی از ابزار و ادوات فرسوده موجود در کارگاه خود می کشد که شاید شرکت سازنده هم منظورش از ساختش این نبوده است، اما استاد حسین با ابتکاری که ناشی از سال ها کار و ممارست است همه ظرفیت های ناشناخته دستگاه ها را می داند و به خوبی با آن ها کار می کند .
باب سخن را با او باز می کنم و ابتدا از سابقه کارش و اینکه از کجا آغاز کرده می پرسم که در پاسخ می گوید: اوایل دهه چهل بود که کار را در چاپخانه سنجری شیراز آغاز کردم، کرامت الله جعفربیگلو استادکار چاپخانه بود و او بود که کار را به من آموخت، آن زمان چاپخانه ها به تنهایی تمام کار پیش از چاپ، چاپ و بعد از چاپ را انجام می دادند و برای هر قسمت استادکاری بود .
نیکویی از مرحوم مرتضی تحریری به نیکی یاد می کند و می افزاید: مرحوم استاد مرتضی در کار فرمبندی و حروفچینی بسیار آدم قابلی بود و من این حرفه را نیز از او آموختم .
او افرادی چون علی سنجری، مرتضی تحریری، پاکشیر، بهادر کلانترزاده و نصرالله نافه فشان را آخرین حروفچین ها و فرم بندهای شیراز عنوان می کند و می گوید: منصور امیری و قنبرزاده و ابراهیم قوامیان و عبدالرحیم نعمتی هم از صحافان نامدار شیراز بوده اند که دو نفر از آنان همچنان در قید حیاتند .
پیرمرد هنگامی که از استادان خود یاد می کند با احترام سخن می گوید و بین حرف هایش گاهی به فکر فرو می رود، انگار که خاطراتی به یاد آورده باشد و ادامه می دهد: بعد از چند سالی کار در نزد این بزرگان به چاپخانه دانشگاه شیراز رفتم و آنجا مشغول شدم، در آن زمان دانشگاه بزرگترین ومجهزترین چاپخانه را در اختیار داشت .
استاد حسین که کنار یک ماشین چاپ قدیمی “افست خوابیده” نشسته بود و سخن می گفت، دستی بر ماشین کشید و گفت این همان ماشینی است که در دانشگاه با آن کار می کردم و در واقع اولین ماشین افست شیراز بود که تنها چاپ دانشگاه شیراز در اختیار داشت و بعد از انجا این چاپخانه مصطفوی بود که ماشین افست آورد.
نیکویی از مرحوم استاد عبدالحسین نجف زاده یاد می کند و می گوید: کار با ماشین افست را من از او آموختم .
از او می پرسم با وجود اینکه دیگر کسی با این ماشین ها کار نمی کند، شما همچنان از این دستگاه ها که هر کدام بیش از ۵۰ سال از عمرشان می گذرد وحتی بعضی ۶۰ سال هم رد کرده اند کار می کشید، علت چیست ؟
سرش را پایین می اندازد و می گوید چکار کنیم سرمایه خرید ماشین جدید را نداریم و از طرفی هم با همین ماشین ها هم می شود کار کرد منتهی باید کار بلد بود و قابلیت این ها را شناخت .
کارگاه او که بیشتر به موزه ابزار و ادوات چاپ می ماند، تشکیل شده از دو ماشین چاپ ملخی که یکی از آن ها بیش از ۶۰ سال سن دارد و یک ماشین چاپ افست خوابیده که آن نیز کمتر از ۵۰ سال را ندارد، ماشین هایی که سال هاست منسوخ شده اند اما پیرمرد و پسرش کارهای چاپی را به من نشان می دهد و ادعا می کند با همان ماشین خوابیده چاپ کرده اند که برخی از کارگران و چاپچی ها با ماشین های پیش رفته هم نمی توانند با این کیفیت چاپ کنند .
استاد حسین نیکویی می گوید: پدرم تمام دوران زندگی خود را در چاپخانه های سنگی مانند شاپور که توسط مرحوم میرزا محمد کتابی اداره می شد و زیر طاق چاووشی ها دم امامزاده ابراهیم واقع شده بود و کاتبش هم مرحوم میرزا محمود ادیب (مصطفوی) موسس چاپخانه مصطفوی که امروزه هم از چاپخانه های خوب شیراز است و چاپخانه احمدی که آنجا هم چاپ سنگی بود و توسط مرحوم میرزا احمد ذهبی تاسیس شده بود گذراند.
از پیرمرد می خواهم که در مورد چاپ سنگی توضیحاتی دهد که می گوید: من ماشین چاپ های سنگی را خوب به یاد دارم و می افزاید: در آن زمان علاوه بر چاپچی هنرمندان خطاط و نقاش هم در چاپخانه ها مشغول به کار بودند که ابتدا مطالب یا تصاویر مورد نظر با مرکب مخصوص روی کاغذهای مشمّع مخصوصی که زرد رنگ بود توسط این هنرمندان نوشته میشد. بعد به مدت ۲۴ ساعت در داخل آب نگه داشته میشد و سپس روی سنگ مخصوص که قبلاً ساییده شده و حرارت گرفته و داغ شده بود برگردانیده میشد تا خطوط به روی سنگ انتقال یابند. سپس بر روی سنگ اسید نیتریک ریخته میشد تا محل خالی سنگ (یعنی اطراف نوشتهها) به اندازه یک میلیمتر حل شود و نوشتههای روی سنگ به صورت برجسته نمایان شود.
آنگاه با غلتک، مرکب بر روی سنگ نقش میبست و با فشار یکسان و یکنواخت سنگ بر روی کاغذ، عمل چاپ صورت میگرفت. برای آن که در هنگام چاپ، مرکب چاپ اطراف نوشتهها و خطها را نگیرد از مخلوطی از آب و اسید و محلول صمغ عربی استفاده میشد. استادکار با قلم، جاهای خوب گرفتهنشده را اصلاح میکرد و به آن صمغ میزد تا برجسته شود. بعد از محکم کردن سنگ با تسمه بر روی ماشین چاپ، کارگر مرکب زن با یک غلتک، مرکب را آهسته روی لوح میمالید. کارگر دیگری به نام کاغذ گذار، ورق را با احتیاط روی سنگ میگذاشت، چرم گذار با ورقهای از چرم ضخیم روی کاغذ را میپوشاند. این کار سبب میشد فشار وارد بر تمام سطوح کاغذ، یکسان باشد. دو نفر غلتک کش با حرکت غلتک و با یک فشار عمودی، عمل چاپ را انجام میدادند. کاغذ بردار، کاغذ چاپ شده را بر میداشت و لایه گذار، یک لایه میان ورقههای چاپ شده میگذاشت تا کاغذهای چاپ شده زودتر خشک شوند.
ماشین قادر بود ساعتی ۲۰۰ برگ چاپ کند و با هر سنگ هفتصد برگ چاپ میشد. در پایان، سنگ سابها سنگی را که یک بار از آن استفاده شده بود، از چاپ در میآوردند، آن را گرم میکردند و سپس با یک سمباده زبر به اندازه کف دست، آنقدر روی سنگ میساییدند تا نوشتهها کاملاً پاک شود. بعد از آن با اسید رقیق، آن را میشستند تا برای مرحله بعدی که شامل نوشتن، تیزاب کاری و… بود آماده باشد .
استاد حسین می گوید بعدها با اینکه چاپ سربی باب شده بود اما کارگران و استادکاران چاپ سنگی را به دلایل مختلف اعم ازکمتر بودن اشتباه در چاپ سنگی، هزینه کم و سهولت کار با چاپ سنگی، استفاده از لوازم و ادوات داخلی (در حالی که چاپخانههای سربی نیاز به ابزار و ادوات وارداتی داشتند) رواج خـوشنـویـسی به عـنوان یکی از هنرهای بزرگ ملی ایران و دیگر ممالـک اسـلامی (موردی که بـا رواج چـاپ سـربی در حال از بین رفتن بود و از این رو به چاپ سنگی اهمیت بیشتری داده میشد)
و از طرفی انتشار کتابهای دینی، احادیث، اخبار و ادعیه، و… که با چاپ سنگی بهتر از کار در میآمد ترجیح داده می شد .
این حروفچی و فرم بند قدیمی به کار صحافی نیز اشاره دارد و می گوید: در حال حاضر به جرات می گویم که دیگر صحاف به معنی افرادی که کتاب های قدیمی را می توانستند زنده کنند به جز دو نفر وجود ندارد .
نیکویی عبدالرحیم نعمتی را که هنوز هم به کار صحافی در کارگاه خود در خیابان زند باریک و ابتدای زیرگذر مشغول است و ابراهیم قوامیان را دو نفر باقی مانده از نسل صحافان قدیم شیراز می داند و می افزاید: ایشان در کار خود بسیار استادند و کارهایی انجام می دهند که صحافان امروزی به هیچ وجه از پس آن بر نمی آیند .
او صحافان امروزی را تنها جلدساز می داند و می افزاید: با احترام به همه افرادی که در این شغل با ارزش مشغولند اما باید بگویم کار صحافی تنها جلد سازی نیست و صحاف واقعی کسی است که کتب قدیمی و خراب شده را می تواند احیا کند و مانند روز اولش تحویل دهد که در حال حاضر تنها کسانی که من می شناسم و توان این کار را دارند همان دونفری هستند که در بالا نام بردم .
از استاد حسین خواستم که چاپخانه های قدیم شیراز را از پیش از انقلاب در شیراز فعال بودند را نام ببرد که در این لحظه درست مثل اینکه چیزی را به یاد اورده باشد می گوید: شیراز از قدیم به دلیل ماهیت فرهنگی اش صنعت چاپ پر رونقی داشته به گونه ای که گفته می شود در زمان ناصرالدین شاه ۱۳ چاپخانه فعال در شیراز بوده است .
او سپس به چاپخانه نور اشاره دارد و می گوید شاید کسی نداند که این چاپخانه توسط چه کسی تاسیس شده و همگان آنجا را به نام آقای الله ربی می شناسد اما در واقع این چاپخانه به دست آیت الله سید نورالدین حسینی الهاشمی تاسیس شد و آقای الله ربی به عنوان کارگر در آنجا مشغول بکار بود و بعدها آیت الله چاپخانه را به او داد و تا اکنون هم فعال است .
در ادامه هم چاپخانه های مظفری، مصطفوی، موسوی، مهرگان، احمدی، فرهنگ، سنجری، پاسارگاد، فولادوند، خالقی، جهان نما، نور، دانشگاه، شفیعی، خمیسی، فارس، گمرکچی، خیام و صبوری را به عنوان چاپخانه های با سابقه بیش از نیم قرن فعالیت نام می برد و می گوید البته بعضی از این ها دیگر تعطیل شده اند و برخی هم همچنان کار می کنند .
پیرمرد در پایان از وضعیت کار گلایه دارد و می گوید: این روزها دور دور دلالان چاپ است تا چاپخانه و متاسفانه ادارات که کار زیاد دارند مستقیم به چاپخانه ها سفارش نمی دهند و هر دستگاهی چند دلال دارد که کار را به آنان می دهند و این رسم درستی نیست این ما هستیم که مالیات بر ارزش افزوده می دهیم و هزار خرج حق و ناحق داریم اما سود اصلی و بدون زحمت را دلالان می برند .
صنعت چاپ در شیراز از پیشینه بسیار غنی برخوردار است ولی متاسفانه این شغل هم مانند بسیاری از مشاغل قدیمی مغفول مانده و کمتر کسی به آن پرداخته است .