خبر پارسی – حمید روستا :
۱- سالها از روزگاری که روزنامه سیاه و سفید خبرجنوب در عرصه رسانههای فارس یکهتازی میکرد گذشته است. در آن سالها، اگر بعد از ساعت ۹ صبح از کیوسکهای روزنامهفروشی سراغ روزنامه حسین واحدیپور را میگرفتی، بیآنکه کلامی به زبان آورند، با نگاهی عاقل اندر سفیه، به تو جواب رد میدادند.
در دهه هفتاد محمد عسلی و بعد از او حسین شفاعتیان جسارت به خرج دادند و زیر سایه خبر، روزنامههای عصر و نیمنگاه را منتشر کردند. بعد از آنها هم روزنامهها و هفتهنامههای دیگری متولد شدند که معدودی از آنها تا به امروز دوام آورده و مابقی در خاطرهها گم شدند. ظهور رسانههای چاپی جدید بااینکه یکهتازی خبر را در سطح کیوسکهای روزنامهفروشی محدود کرد اما رویکرد غالب این روزنامهها و مجلهها به لحاظ فرم و محتوا، ادامهدهنده همان مسیر سختی بود که خبر سالیان سال در آن گام برمیداشت؛ توجه مفرط به مدیران دولتی، وفاداری محض به اصول خشک روزنامهنگاری سنتی، استفاده از تصاویر آرشیوی، خلا گزارشنویسی خلاقانه و … . البته در این میان گاه و بیگاه یک روزنامهنگار جوان مجالی پیدا میکرد تا ذوق و شوق خود را در روزنامههای شیراز به رخ همکاران و مخاطبان بکشد اما چون این متاع برای مدیران رسانهها خریداری نداشت آن ذوق و شوقها بسیار زود فروکش میکرد و بیثمر میماند.
۲- با راهاندازی دفتر استانی ایسنا در جهاد دانشگاهی فارس، مدیری خلاق و جسور که قبل از آن در انجمن سینمای جوان هم خوش درخشیده بود، حلقه مختصر اما پرانرژی و خلاقی از جوانان مشتاق به روزنامهنگاری و خبرنگاری را دور خود جمع کرد. سعید پورعلی، در اولین هفتههای شروع فعالیت ایسنا، نخستین دفتر استانی این خبرگزاری را در شیراز راهاندازی کرد و الگوی توسعه دفاتر استانی ایسنا در سایر استانهای کشور شد. یکی از چهرههایی که در ایسنا به خوبی شکوفا شد، امید صدیق بود. او که قبل از فعالیت در ایسنا و همزمان با آن، روزنامهنگاری دانشجویی را با جدیت دنبال میکرد، در این دو کوره به خوبی آبدیده شد و بیآنکه از فضای سنتی روزنامهنگاری شیراز تاثیر بپذیرد، مهارتهای مطبوعاتی را در عمل آموخت.
۳- روزنامهنگاری چنان برای امید صدیق به یک دغدغه تبدیل شد که مدرک مهندسی را به قابی سپرد و برای کسب دانش روزنامهنگاری دل به دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی سپرد؛ دانشکدهای که استادانش از ماهرترین، باتجربهترین و نوگراترین روزنامهنگاران معاصر ایران بودند. صدیق قبل از اینکه به روزنامهنگاری علاقمند شود، سینهچاک شعر و ادبیات و کتاب بود؛ و البته هست. او عاشق سینمای ایران و جهان هم هست و چنان شیفته برخی فیلمسازان است که آثار آنها را بارها و بارها دیده است. صدیق، بیشتر از متوسط جامعه به فوتبال و سیاست دلبستگی دارد و با حافظه خوبی که دارد تحولات این عرصهها را با جزئیات دنبال و روایت میکند. این ویژگیها (تحصیلات عالی روزنامهنگاری و علاقه به ادبیات، سینما، فوتبال و سیاست) در کنار وفاداری شدید وی به مُلک شیراز، از صدیق روزنامهنگاری ساخته که میتواند یکی از نمایندگانِ «جریان نوی روزنامهنگاری شیراز» باشد. او دایره واژگانی گستردهای دارد و سعی میکند از هر فرصتی برای پیوند زدن خلاقانه کلیدواژههای ادبی و سینمایی و ورزشی و سیاسی با سوژههای خبری روز استفاده کند. هرچند روحیه محافظه کاری دارد اما به ایدههای نوگرایانه نه نمیگوید. او صبور است و با نگاه عمیقی که دارد، وارد چالشهای غیرحرفهای رایج میان افراد و جریانها نمیشود.
۴- با توجه به تنوع رسانههای چاپی و آنلاین استان فارس و همچنین گسترش چشمگیر و امیدوارکننده کارکردهای اطلاعرسانیِ شبکههای اجتماعی، شایسته است مدیران فرهنگی و صاحبان رسانههای محلی، کمی زاویه دید خود را بازتر کنند و مجال بیشتری به جوانان خلاق و خوشذوق در عرصه روزنامهنگاری محلی بدهند. امید صدیق، نمونه بارزی است از نسلی که از پنجره کوچک ایسنا، به فضای مطبوعات فارس معرفی شدند. اگر سایر رسانههای فارس نیز الگوی سالهای آغازین ایسنا را در پیش بگیرند و با نگاهی نوگرایانه و حرفهای، فرصت یادگیری و تجربه در اختیار جوانان پرانرژی قرار دهند، بدون شک، روح تازهای در کالبد سنتی روزنامهنگاری فارس دمیده میشود.