برای مردی که با نجابتش سخن گفت
خبر پارسی – عبدالکاظم دریساوی – پدر استقلال! این تیتر یک همه روزنامه های ورزشی و غیر ورزشی یک روز پس از فوت منصور پورحیدری بود.باید خیلی نجیبانه و محترمانه رفتار کرده باشی که تو را پدر یک هویت شناسنامه دار بخوانند و بدانند. از دارایی و تاج و تیم ملی تا استقلال.
راهی و عمری که آقای پورحیدری طی کرد و در آخرین گذر زندگی همراه با دردی که سرطانش می خوانیم دوام نیاورد و راهی خانه ابدی شد. رفقا و رقبا حق دارند که در فقدان و ماتم اوغمگنانه بگریند زیرا نجابت و معصومیت و حیای او حلقه بزرگ نوعی اتصال بین آبی و قرمز و فراتر از آن بود. اوبه گواه اظهارات بزرگان و پیشکسوتان فوتبال و رفتار های مبتنی بر اخلاقش درس های زیادی به فوتبال ناسالم و نانجیب و فرصت طلب داد. از زنده یادان استادپرویز دهداری تا استاد حسین فکری و ناصر حجازی و این بار منصور پورحیدری در مسیر فوتبال و فراتر از آن معصومیت و نجابتی را نشان داده و با آن زندگی کردند که سرفصلی برای مقابله با دریدگی وفرصت طلبی و بی حیایی است.
از گمنامی تا نام آوری اگر از خود بی خود نشدی و متواضع تر و با حیاتر جذابیت های شهرت و موفقیت و موقعیت را مهار کردی آن گاه تک تک نشانه های اسطورگی را درخود شکل و ماهیت و هویت داده ای. این گونه است که ماندگار می شوی و چیزی ویادگاری ماندگار بر حافظه جمعی می افزایی. آقای پورحیدری را در این قاب باید دید و اینگونه باید تکرار کرد تا فوتبال به نوعی خودآگاهی و حجب و حیا برسد و راه رستگاری را بیابد. او را باید به پاس حرمت و نجابتش آقای پورحیدری نامید. خدایش بیامرزاد .