روزگار گذشته روزنامهنگاری ما
خبر پارسی -امید صدیق*: در روزگاری به سر میبریم که رسانههای نو، روزنامهنگاری چاپی را به مبارزه میطلبند.
در زمانه رسانههای تعاملی، با تغییر ماهیت الگوی دروازه بانی خبر، به واسطه محدودیتهای فیزیکی و تاخیر زمانی، کارکرد خبری روزنامه محدود شده است.
سئوال باقی مانده این است: برای چه باید روزنامه خرید؟
در پاسخ به این سئوال، روزنامه های چاپی هر چه بیشتر به سمت محتوایی رفته اند که برای مخاطبی که ساعتها قبل تازهترین خبرها را خوانده چیزی برای عرضه داشته باشند. حالا دیگر حواشی خبر است که می تواند برای مخاطب جذاب باشد؛ “متن” پیش از این خوانده شده؛ نوبت “فرامتن” است. حالا روزنامه، بیشتر، جای تحلیل است.
***
رسانه های تازه، امروز مخاطب را هر چه بیشتر از دکههای روزنامه فروشی دور کرده و این موضوع چندین برابر شامل حال
روزنامههای فارس هم شده است.
روزنامه نگاری فارس با چالش هایی رو به است که موضوعات تازهای هم نیستند اما امروز بیشتر از گذشته خودشان را نشان
میدهند.
برخی از این چالشها، عمومی و متعلق به فضای رسانه ای کلی کشور است؛ برخی دیگر اما بومی و اساسا با توجه به ساختار بومی و اقتصادی فارس و شیراز مخصوص همین جغرافیاست.
روزنامه های شیراز اگر نمی توانستند نیاز محتوایی مخاطب را برآورده کنند حداقل تنها مرجع انتشار آگهی های محلی بودند. این انحصار، حاشیه امنی بود برای ایستادن مقابل تغییرات فضای روزنامه نگاری و حداقل کم توجهی به آن بود. این انحصار هم حالا شکسته شده است.
اگر شبکههای اجتماعی مانند تلگرام، نیاز خبری مخاطب را بر طرف میکنند، همین شبکهها، نرمافزارهای پیام رسان و سایتهای آگهی اینترنتی هم نیاز دیگر مخاطب را برآورده کرده است.
بنابراین سالهاست که در جریان تغییر سبک و فضای روزنامهنگاری، نشانههای این تغییر در روزنامهنگاری فارس دیده نمیشود. به عبارت دیگر «درِ» روزنامه نگاری فارس همچنان بر پاشنه «سخت خبر» میچرخد.
خبری که یا دارای ارزش خبری است، که در همان ۲۴ ساعت گذشته و در بمباران شبکه های اجتماعی و سایت های خبری به چشم مخاطب خورده و یا فاقد آن است که باز هم برای مخاطب ارزشی ندارد و تنها کاربری آن حفظ ارتباط رسانه با سازمان اداری است که آن هم البته تعریف و کارکرد خودش را دارد.
باید پرسید اگر گفت و گو، یادداشت، مقاله و سرمقاله هنوز روزنامههای سراسری را سرپا نگه داشته، برای روزنامه نگاری فارس چه آوردهای داریم که همچنان مخاطب را به خواندن و خریدن روزنامه ترغیب کند؟
برای مخاطب شیرازی و فارسی، چه آورده بومی- بجز خبر- داریم؟
من می گویم چیز زیادی نداریم؛ تولید و تولید بومی نداریم؛ خبر محوریم و فراموش کرده ایم روزگار “سخت خبر”، به پایان رسیده است. حتا “نرم خبر” هم خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنیم روزگارش به پایان میرسد.
***
راه برای آشتی مخاطب شیرازی با روزنامههای چاپی راه بنبستی نیست.
نخست باید بپذیریم که دوران آنچه که به چاپخانه میفرستیم گذشته است. باید سری به دکه ها بزنیم قبل از آنکه مجبور شویم برای یادکردن از روزنامه نگاری فارس سری به موزه ها بزنیم.
*روزنامه نگار و کارشناسارشد ارتباطات