photo_2016-08-26_17-07-27

خبر پارسی – محمدرضا نسب عبداللهی – همه تلاش‌های دولتمردان و نظامیان و مقامات ایران در راستای افزایش توان کشور در برابر جنگ‌های احتمالی چه از نوع سخت و چه نرم است اما کمتر کسی به عمق خطری بزرگ‌تر که می‌تواند کشور را به سمت نابودی ببرد، فکر کرده است: «نابودی منابع آبی و شدت بحران آب.»

ما امروز در ابعاد نظامی هر چه هم قدرتمند شویم و هر قدر در زمینه آنچه که جنگ نرم نامیده می‌شود، توانمند گردیم اما اگر نتوانیم برای حل مساله جدی آب تدبیری بیاندیشیم، در آینده این جنگ سخت و نرم نیست که ما را ضعیف خواهد کرد بلکه بی‌آبی است که باعث خواهد شد دچار ضعف و انحطاط شویم.

خشکسالی یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های کنونی ایران است. دو دهه قبل که روند خشکسالی در ایران آغاز شد، مقامات مماشات کردند، بر روی برداشت‌های غیرقانونی و فزاینده از منابع آبی چشم فرو بستند، مسابقه نابودی دشت‌های ایران را با حفر چاه‌های متعدد به تماشا نشستند و کشاورزی را به صورت غیر اصولی توسعه دادند تا امروز این مساله به یک بحران بزرگ تبدیل شده است. اگر در سال‌های نخستین آغاز خشکسالی برای آینده منابع آبی کشور برنامه‌ریزی شده بود، امروز عمق بحران آب به این شدت نبود.

در آمریکا ۴۵ درصد آب در صنعت، ۱۳ درصد در شرب و ۴۱ درصد در بخش کشاورزی صرف می‌شود اما در ایران ۹۲ درصد آب در بخش کشاورزی، دو درصد در بخش شرب و شش درصد در صنعت مصرف می‌شود. صرف این حجم از آب در بخش کشاورزیِ «ایران کم‌باران» تفاوتی با خودکشی و پریدن از لبه پرتگاه ندارد.

ایران پس از کشورهای عربستان سعودی، لیبی و ایسلند چهارمین کشوری است که بیشترین برداشت آب را از منابع زیرزمینی دارد. روزنامه واشنگتن‌پست نیز در تیرماه ۱۳۹۳ در گزارشی نوشت که ایران در بین ۲۴ کشوری قرار دارد که وضعیت آب در آن‌ها خطرناک است.

همچنین خبرگزاری جهانی طبیعت در خرداد ۱۳۹۳ با انتشار گزارشی، بحران شدید آب را در ایران بزرگترین چالش در دوران معاصر خواند. در این گزارش آمده که ایران از سال‌ها پیش در معرض بحران آب قرار داشته اما در سه دهه اخیر برای آن گامی برداشته نشده‌است.

ادامه این روند نگران‌کننده باعث شد تا عیسی کلانتری، وزیر پیشین جهاد کشاورزی به صراحت اعلام کند که بحران آب در ایران از خطر اسرائیل تهدید‌آمیزتر است.به گفته وی «از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم اما در این ۳۵ سال فقط ۱۲۰ میلیارد مکعب آب‌های شیرین فسیلی صدها هزار ساله را که حدود ۷۵ درصد آب‌های شیرین زیر زمینی بود، مصرف کرده‌ایم یعنی در واقع تاراج کرده‌ایم.»

بر اساس مطالعات سازمان ملل اگر در یک منطقه به اندازه ۴۰ درصد از منابع آبی تجدیدشونده استفاده شود آن منطقه در مرحله تعادل و اگر بیشتر از ۴۰ درصد استفاده شود در مرحله تنش آبی و اگر بیش از ۶۰ درصد از منابع آبی تجدیدشونده مورد استفاده قرار بگیرد آن منطقه در مرحله بحران قرار می‌گیرد. ترسناک است که بدانید در حال حاضر ۸۶ درصد از منابع آب تجدیدشونده در ایران مصرف می‌شود، یعنی فراتر از بحران. تنها دو کشور در جهان هستند که چنین وضعیت خطرناکی دارند، اول مصر و بعد هم ایران.

با این شدت بحران آب، باید منتظر روزی بود که همه جای ایران خشک شود و به بیابان برهوت تبدیل گردد و حیات مردم با خطرات جدی مواجه شود، آن روز هر کجای ایران که بروید، شاهد خشکی و بی‌آبی خواهید بود.

تا چند سال قبل تصور می‌شود که وسعت بیابان‌ها در ایران ۳۲ میلیون هکتار است اما بر اساس پژوهش‌های چند سال اخیر موسسه تحقیقاتجنگل‌هاومراتع ایران مشخص شده که وسعت بیابان‌های ایران به ۸۵ میلیون مترمکعب افزایش یافته است. آیا تصور چنین وضعیت هولناکی، نگران‌کننده نیست؟ آیا دولت و نهادهای مسئول نباید ایران را از خطر نابودی نجات دهند؟ آیا توسعه غیرعلمی و غیراصولی کشاورزی نباید متوقف شود؟

آیا این خطر جدی، به اندازه تهدیدات نظامی هولناک نیست؟ حتما هولناک نیست که کسی آن را جدی نگرفته و اگر هم کسی آن را جدی گرفته از اندازه حرف و همایش و ایده‌پردازی فراتر نرفته و به عمل و تصمیم‌گیری برای نجات ایران از «خشکسالی و بحران آب» نرسیده است.

ادامه یافتن این بی‌تفاوتی و بی‌عملی در برابر بحران آب یعنی به تماشا نشستن مرگ تدریجی یا به قول شاعر و سخن‌سرای بزرگ، سعدی شیرازی «منخودبهچشمخویشتندیدمکهجانممی‌رود.» جان همه ما می‌رود و ما تنها نظاره‌گریم.

منتشر شده در: روزنامه افسانه، چهارشنبه ۱۰ شهریور ۹۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.