خبر پارسی – فرزاد صدری – وقتی در یکی از آخرین روزهای پاییز زیبای شیراز، فجر بازی را به رقیب دیرینه خود یعنی نفت آبادان واگذار کرد و شکست دو صفر را در حافظیه پذیرا شد،هرگز فکر نمی کرد در اردیبهشت رویایی شیراز و در گرمای ویران کننده آبادان از صعود به لیگ برتر باز بماند.
فجر که در ۲۴ آذرماه ۹۴ هنوز رامتین سلیمان زاده مدافع و بهترین بازیکنش را در اختیار داشت ۲ گل از رقیب سنتی اش در شیراز دریافت کرد تا در بازی برگشت نیز برای اولین بار در آبادان متحمل شکست شود.فجر با این مدافع خود البته آن روزها در صدر جدول قرار داشت اما خیلی ها بر این باورند که سیر نزولی فجر از بازی رفت این تیم با نفت ابادان شروع شد.
رامتین سلیمان زاده که در نیم فصل اول دوران خدمتش در تیم پادگانی فجر به اتمام رسیده بود با عقد قراردادی شش ماهه راهی پیکان شد تا به جای فجر خودروسازان تهرانی را به صدر جدول برساند و چند هفته قبل از پایان بازی ها با پیکان صعودش را به لیگ برتر جشن بگیرد.اینکه چرا یک باشگاه بازیکن ساز مثل همیشه تاریخش نمی تواند بازیکنانش را حفظ کند،سئوالی است که هیچوقت پاسخ درستی در شیراز به آن داده نشد.اگر شیراز و قارس صنعت ندارند، به طور قطع یقین فکر و آینده نگری دارند اما آیا دست اندرکاران این باشگاه فرهنگی ورزشی از فکر و دور اندیشی هم برخوردار بودند؟
روزی که جعفری مرد نام آشنای باشگاه فجر با این تیم خداحافظی کرد همه و همه در شیراز بهترین جایگزین او را رسول فلاح می دانستند،چه اینکه او رئیس بسیج ورزشکاران فارس از زیر مجموعه های سپاه فجر شیراز بود و سابقه مدیر عاملی تیم محبوب شیرازی ها را نیز در کارنامه داشت و همه علاقمندان به فوتبال در این شهر نیز می دانستند فلاح در جذب بودجه و ارتباط گرفتن با بخش خصوصی و لابی با مدیران استان و مرکز توانایی بالایی دارد.همه این ویژگی ها علاقمندان به فوتبال در شیراز را متقاعد کرده بود که فلاح مدیر عامل فجر می شود.انتخاب ناگهانی و دور از ذهن یک سردار نه چندان آشنا با فوتبال به نام سردار قنبری همه امید شیرازی ها برای صعود به لیگ برتر را ناامید کرد!هرچند دانش فنی علی اصغر کلانتری مربی بومی و موفق شیراز،امیدهای تیم را تا دقیقه ۹۰ بازی ها به صعود به لیگ برتر زنده نگه داشت اما استخوان خرد کرده های فوتبال شیراز معتقدند فلاح اگر بود فجر حداقل به عنوان تیم دوم به لیگ برتر صعود می کرد به ویژه آنکه فلاح ارتباط بسیار خوب و دوستانه ای با مدیر کل جدید ورزش و جوانان فارس داشت،جایی که تنش های گاه و بیگاه سردار قنبری با حیدر علی کامیاب گل به خودی او را باعث می شد و از درون به فجر ضربه می زد.رفاقت و همدلی فلاح و کامیاب غر زدن های غیر فوتبالی علی کلانتری را نیز قطع می کرد تا این مربی فهیم به جای بگم بگم به فکر فوتبال باشد!
انتخاب قنبری به عنوان مدیرعامل باشگاه فجر با وجود رفاقت و نزدیکی سردار غیب پرور با عبدالرسول فلاح سئوال مبهمی است که شاید فقط او می تواند پاسخش را بگوید. اما برخی از تحلیلگران معتقدند غیب پرور،رئیس سازمان بسیج ورزشکاران خود را که حالا سمت معاونت تربیت بدنی را نیز به وی بخشیده بود،به این دلیل مدیرعامل فجر نکرد تا اعتبارات جذب شده توسط فلاح را در جایی دیگر هزینه کند! شاید مثلا در برنامه های فرهنگی. اما در حالی که امروز همه دنیا از طریق فوتبال خود را تبلیغ می کنند چرا فرمانده سپاه فجر فارس،معاون خود را در راس یاشگاه فجر منصوب نکرد تا به اهداف فرهنگی یا هر هدف دیگرش،بهتر دسترسی پیدا کند؟ به راستی رسول فلاح کجاست؟دقیقا کجاست؟ رسول فلاح تنها کوزه سالم کوزه گران سپاه فجر فارس در حوزه فوتبال بود اما متاسفانه آنها ترجیح دادند در کوزه شکسته آب بنوشند! نوشیدن آب در کوزه شکسته یعنی هدر رفت زندگی! زندگی برای علاقمندان فوتبال در شیراز به ناکامی فجر تمام شده است و مدیران استان باید برای آینده فوتبال این شهر فکری اساسی بکنند.آیا واگذاری تیم فوتبال فجر به بخش خصوصی بهترین فکر ممکن برای فوتبال شیراز است؟آیا فارس با صنعت نداشته اش،بخش خصوصی دارد؟آیا فرشته ای خارج از استان پیدا می شود تا فجر را خریداری کند؟راستی مالک باشگاه راه آهن فصل گذشته فکرهایی برای شیرازی ها در سر داشت،آیا رویای اداره فوتبال توسط بخش خصوصی به تحقق می پیوندد؟کامیاب اگر مدیر توانمندی است که هست باید راهی برای باز شدن پای بخش خصوصی به شیراز پیدا کند.آوردن بخش خصوصی به فوتبال شیراز از ساختن و تکمیل ورزشگاه میانرود سخت تر اما مهمتر است چرا که باید تیمی داشته باشیم تا ورزشگاه را به بهانه او بسازیم یا نه؟!برق که خاموش شد و رفت فجر اما صبح صادق است به صبح صادق سلامی دوباره کنیم…