استاندار جدید و اقتصاد فارس!
سعید نظری –
خبر پارسی – استان فارس در ۸ سال گذشته صدمات و آسیبهای جدی در حوزه اقتصاد به خود دیده است. پنج حوزه تامین زیرساختهای عمرانی، کشاورزی، صنعت، تجارت و گردشگری به عنوان اصلیترین رکنهای اقتصادی این استان تا مرز ورشکستگی پیش رفته و هم اکنون در کمای کامل بسر میبرند.
سیدمحمد رضازاده استاندار دولت نهم با شعار تامین زیرساختهای عمرانی و توسعه بازرگانی وارد فارس شد، اما با کج فهمی از استراتژی توسعه فارس، سوگیری تجاری فارس را که حالت بالفعل در کشورهای حوزه خلیج فارس و شرق آسیا و هندوستان داشت، به سمت آفریقا تغییر داد. منطقهای که نه استان فارس بلکه ایران، جایگاهی در حوزه تجارت آن نداشت و از طرفی ضعف اقتصادی در منطقه آفریقا و استعمار و انحصار کشورهای بزرگ غربی در این منطقه هر گونه موفقیت را برای ایران در حوزه تجارت صفر میکرد.
اصرار رضازاده بر ایجاد منطقه تجاری معین آفریقا در استان فارس عملا باعث تخریب ظرفیتهای سنتی تجاری کهن این استان در منطقه شرق آسیا و کشورهای حوزه خلیج فارس شد و این ظرفیت در کنار تنشهای دیپلماتیک دولت احمدینژاد با کشورهای همسایه، زیرساختها و درآمدهای تجاری فارس را به راحتی ظرف ۸ سال بر باد داد.
در حوزه عمرانی نیز افتتاح زود هنگام پروژه راه آهن شیراز ـ اصفهان و بروز میلیاردهای تومان خسارت به این پروژه استراتژیک استان به نماد تاریخی بی انضباطی مدیریتی به سرپرستی رضازاده تبدیل شد و لکه سیاهی برای همیشه در کارنامه کاریش ثبت کرد.
مواردی چون تاخیرهای مکرر در پروژه احداث پتروشیمی ممسنی، توقف عملبات احداث دیگر مجتمعهای پتروشیمی استان، حذف سرمایهگذاران خارجی در پروژههای پالایشگاه دوم شیراز، خودرو سازی فارس، قطعی مکرر برق در سطح استان، بیتوجهی به تقویت زیرساختهای تامین انرژی در حوزه آب و برق و گاز، کاهش اعتبارات عمرانی در حوزه کشاورزی و منابع طبیعی، عزل مدیران توانمند در حوزه کشاورزی و صنعت مثل رضوی و غیثی و … از دیگر شاهکارهای دوران رضازاده به شمار میرود.
در دوران احمدزاده تقریبا هیچ تحرک اقتصادی در فارس مشاهده نشد و اصولا احمدزاده برنامهای در حوزه اقتصادی از خود نشان نداد. تلاش برای کنترل قیمت هندوانه در شب عید و بازرسی از مراکز فروش مایحتاح اساسی مردم مهمترین رویکرد اقتصادی احمدزاده بود .
دوران صادق عابدین آخرین استاندار دولت احمدینژاد در نظر کارشناسان دوران ورشکستگی اقتصادی استان فارس است. مدیری که در واپسین روزهای حضورش برخی اقدامات اطرافیانش زیر ذره بین دستگاههای قضایی و اطلاعاتی قرار گرفت و عملا مهمترین بخش معدنی استان در شرق فارس را به استان کرمان واگذارد.
صادق عابدین با به کارگیری مشاورانی تاریخ مصرف گذشته و دهه شصتی به صحنه آمد و برخی تعاملات سئوال برانگیز در حوزه واگذاری معادن از او به ثبت رسید در حالیکه استان فارس بالاترین نرخ بیکاری را در کشور یدک میکشید و توان عملیاتی آن در حوزههای اقتصادی تحلیل رفته بود.
تعطیلی صدها واحد صنعتی کوچک و بزرگ صنعتی در شهرکهای صنعتی استان فارس و چالش مهم بانکها در انتقال سپردههای مردم استان به دیگر نقاط کشور و بیتوجهی به نظرات نخبگان و به حاشیه کشاندن نخبگان از دستاوردهای مهم رضازاده و صادق عابدین در استان است.
اگر چه این بخشی از نابسامانی اقتصادی در استان فارس است اما نگاه به گذشته میتواند چراغ راه آینده و استاندار جدید باشد.
«سیدمحمد احمدی» استاندار جدید در حوزه عمرانی با چالش جذب اعتبارات عمرانی روبرو است. ضعف شدید و ناکارآمدی نمایندگان فارس در مجلس برای تقویت اعتبارات عمرانی این استان به هنگام تصویب لایحه بودجه و پائین بودن ضرائب جدول بودجه استان فارس، کار را برای استاندار جدید دشوارتر کرده و توان رایزنی بیشتری را از او میطلبد لذا انتخاب مدیران عملیاتی و برنامه ریز در حوزه عمرانی و مدیریتی یکی از ضروریات استاندار جدید است.
تکمیل نهایی دو پروژه طاقت فرسای راه آهن و متروی شیراز در کنار تقویت بزرگراههای استان، توجه بنیادی به بازسازی فرودگاه شیراز، تقویت اعتبارات منابع آب و برق با توجه به گسترش خشکسالیها از جمله مهمترین نیازهای استان فارس است.
بازسازی و اجرای طرحهای نوسازی در بافتهای قدیم شهری استان با مشارکت مردم، توسعه بافتهای روستایی و زیرساختها در روستاها از دیگر مواردی است که احمدی باید به آنها توجه ویژه داشته باشد.
بازسازی ارتباطات از دست رفته منطقه پارس جنوبی با استان فارس و باز تعریف مجدد طرح «منطقه معین پارس جنوبی در استان فارس» از جمله اتفاقاتی است که در صورت اجرا، میتواند حجم گستردهای از ثروت را به استان فارس بازگرداند.
شناخت دقیق سیدمحمد احمدی از منطقه کشورهای حوزه خلیج فارس به واسطه ارتباطات کاری سابقش در کنار سیاستهای تنشزدای بین المللی دولت تدبیر و امید میتواند از دیگر رویکردهای استاندار جدید برای بازسازی مجدد تجارت این استان با منطقه ثروتمند خلیج فارس شده و عملا به جذب سرمایههای ایرانی و غیر ایرانی منطقه خلیج فارس در این استان منجر شود.
ایجاد زیرساختهای تجاری لازم مثل توانمندسازی تجار در حوزههای چون تجارت الکترونیک و خروج از تجارت سنتی، ایجاد خطوط باری هوایی بینالمللی از فرودگاه شیراز، توسعه شرکتهای حمل ونقل جادهای، ایجاد مراکز آزمایشگاهی بزرگ کنترل کیفیت و استانداردسازی محصولات میتواند زمینه را برای توسعه بخش تجاری فارس ایجاد کند.
در حوزه صنعت سرمایهگذاریها و ظرفیت لازم در فارس وجود دارد اما صنعتگران در این استان با چالشهای مهم نرمافزاری روبرو هستند و متاسفانه هیچ گونه آسیب شناسی جدی در این حوزه در استان فارس صورت نگرفته است. ظرفیت موجود که امروز به تعطیلی کشیده شده است، نیازمند اقداماتی در حوزه توانمندسازی مدیریت صنایع و اجرای مدیریت کارآمد سیستمی به خصوص در بخش خصوصی است.
صنایع فارس با چالش جدی ضعف سیستمهای مدیریت و پائین بودن نرخ بهره وری روبرو است و از این جهت یکی پس از دیگری در مدتی کوتاه به کما میروند. جذب سرمایهگذار و استقرار صنایع جدید در استان فارس لازم است اما کافی نیست. صنعت فارس به استقرار مدیریت سیستمی و فرار از مدیریت سنتی به مدیریت مدرن و هوشمند به منظور افزایش توان رقابت و بالابردن نرخ بهرهوری برای حضور در عرصههای جهانی نباز دارند.
ایجاد رویکرد جهانی و رقابت پذیر کردن محصولات فارس، تنها راه نجات صنایع است که فقط از مسیر احیا سیستمهای مدیریت استاندارد شده و افزایش نرخ بهرهوری در صنایع فارس میگذرد. تامین منابع مالی برای بخشیدن حیات دوباره و توانمندسازی صنعتگران از طریق آموزش مدیران ارشد و میانی صنایع راهکارهای کوتاه مدت توسعه صنعتی در فارس است.
در حوزه کشاورزی، فارس به عنوان قطب اول تولید محصولات باغی و زراعی، بیش از هر چیزی نیازمند جلوگیری از خام فروشی و ایجاد ارزش افزوده است. در این سالیان بخش کشاورزی به دلیل ضعف شدید صنایع تبدیلی به خام فروشی و صادرات محصولات خام روی آورده است و از این جهت استان فارس همه ظرفیت خود را فدا میکند.
توسعه صنایع تبدیلی پیشرفته و مدرن متناسب با توانمندی بخش کشاورزی استان میتواند همزمان ۳ هدف توسعه صنعتی، تجاری و کشاورزی را با ایجاد ارزش افزوده برای فارس به ارمغان بیاورد. لذا توجه به مدرن سازی صنایع تبدیلی موجود در کنار استقرار واحدهای صنعتی مدرن با بهرهوری بالا از ضروریات توسعه همزمان در سه بخش یادشده است.
توجه به زیرساختهای کشاورزی از جمله مکانیزاسیون و آبخیزداری و شیوههای مدرن آبیاری و … نیز از دیگر ضروریاتی است که هم اعتبارات دولتی را میطلبد و هم مدیر توانمند در حوزه مدیریت جهادکشاورزی، که توان عملیاتی کردن چنین مواردی را با همکاری بخش خصوصی داشته باشد.
گردشگری اما جذابترین و پردرآمدترین حوزه اقتصادی برای استان فارس است که با وجود مراکز مهم تاریخی و گردشگری و طبیعی، ظرفیت بزرگ و بالقوه برای این استان به شمار میرود.
متاسفانه حوزه گردشگری با استانداردهای جهانی مورد توجه گردشگران فاصلههای زیادی دارد و در دو موضوع سختافزاری شامل هتلها و اقامتگاهها و شرکتهای خدماترسانی مرتبط و نرم افزاری شامل بازاریابی و تامین دادههای و اطلاعات و تبلیغات و … در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد.
به کارگیری شیوههای مبتکرانه جذب گردشگر و ایجاد پل ارتباطی با کشورهای گردشگر فرست دنیا از جمله اتحادیه اروپا و شرق آسیا و طراحی سیستم قابل قوبلی از مدیریت گردشگری در استان فارس در کنار تشویق بخش خصوصی به فعالیت در تامین زیرساختهای استاندارد نسخه علاج صنعت زمین گیر شده گردشگری فارس است.
فارس ظرفیتهای گستردهای در حوزه اقتصادی از جمله نزدیکی به دریا و منطقه انرژی پارس جنوبی دارد اما بیش از هر چیز به احیا فرهنگ کسب و کار و پیوند واقعی بین دانشگاه و حوزههای اقتصادی نیازمند است.
در حالی دانشگاه علوم پزشکی شیراز توانسته خود را به بازار پیوند بزند و با ایجاد مراکز درمانی بخش خصوصی و تعاونی، حجم قابل قبولی از درآمد ناخالص داخلی استان را به بخش درمان اختصاص دهد اما دانشگاه شیراز و دیگر دانشگاههای غیر پزشکی استان، عملا رویکردی انفعالی نسبت به مراکز اقتصادی در حوزههای صنعت و کشاورزی و گردشگری دارند و به مدرسه عالی بزرگ برای تربیت فارغالتحصیلان بیکار تبدیل شدهاند.
توجه و سرمایهگذاری در حوزه دانشهای نوین وایجاد مراکز دانش بنیان مبتنی بر نیازهای بخش اقتصادی استان میتواند شعار «فارس قطب الکترونیک ایران» را که در ۸ سال گذشته به طور کامل به فراموشی سپرده شده بود، احیا کند.
استان فارس بیش از هرچیز به مدیریت کنشگر نیاز دارد و باید با مدیریت تهاجمی و با استفاده از دانش نخبگان و ایجاد تحرک در بخش خصوصی به سوی چالشهای اقتصادی حرکت کرد.