خبر پارسی – علی محمد پشوتن – با توجه به فضای کنونی رسانه، خصوصا در استان فارس و وجوه غالب این فضا، فرصت برگزاری نشستهای روزنامهنگار در زوم، زمان مغتنمی است تا دیدگاههایی در کنار طرح موضوع اصلی که بررسی علمی آثار و عملکرد فعالان رسانه است، مطرح شود.
رسانه در دیدگاههای مترقی، جایگاهی است برای هموارسازی مسیر حرکت رو به تعالی جامعه در ابعاد مختلف. لذا کسانی که در رسانه مشغول به فعالیت میشوند، باید همانند سایر حوزهها، دارای تخصص لازم بوده و نسبت به علوم مرتبط، آشنایی و در مواردی اشراف کامل داشته باشند.
وقتی ساختمانی به دست یک معمار احداث میشود، هرچند این معمار انسانی توانمند باشد، اگر بدون اطلاع از علوم مهندسی و زوایای مختلف آن، تنها با معیار تجربه کار را به جلو ببرد، قطعا شاهد ایرادی شکلی یا محتوایی در کار خواهیم بود. امروز هم ساختمان رسانه، بیش از هرچیز نیازمند مهندسان رسانه است. افرادی که متخصص کار رسانهای باشند.
اگرچه در ایران فارغالتحصیلان رسانه، علوم ارتباطات و … در عمل نتوانستهاند تحولی زیربنایی و تاثیرگذار را در این بخش ایجاد کنند اما همچنان باید امیدوار بود زیرا این علم، جوان است و رو به رشد.
اما در خصوص جلسههای نقد آثار
ابتدا به کلیات در خصوص دیدگاههای جامعه شناسی اشاره میکنم و در بخشی هم نیمنگاهی به سعید نظری و آثار او خواهم داشت.
امیل دورکیم، که قطعا نام او برای گوش اهالی رسانه، آشناست. در واقع پدر جامعه شناسی است. او نظریه پرداز پوزیتویسم یا همان اثباتگرایی شناخته میشود.
دورکیم در نظریاتش این اعتقاد را مطرح میکند که در جوامع ۲ نوع همبستگی وجود دارد، یکی همبستگی بر مبنای همانندی که در جوامع سنتی بیشتر وجود دارد و دومی همبستگی برمبنای ارگانیک که جوامع مدرن به آن نظر دارند.
در همبستگی همانندی معمولا تقابلها ۲ به ۲ یی است. لذا افراد و تفکرات غیرمشابه با حاکمیت یا اکثریت محکوم به انزوا یا حتی حذف خواهند بود.
برخوردها شدید، تند و سخت است. اگر فردی با هنجارهای مد نظر جامعه، مطابقت رفتاری و گفتاری نداشته باشد، نشاندار یا حذف میشود.
شکلگیری خودی و غیرخودی در این جوامع در ابعاد مختلف حتی در ارکانی مانند خانواده هم وجود دارد.
اگر براساس آنچه جامعه بهعنوان یک هنجار مطرح میکند، نپوشیم، نخوریم، حرف نزنیم و تعامل نداشته باشیم. اجازه بسیاری از فعالیتهای اجتماعی را هم نخواهیم داشت.
همبستگی در نوع ارگانیک آن دقیقا نقطه مقابل چنین تفکری را مطرح میکند. در این نوع همانندی، جامعه موزائیکوار است. غیرمشابه حذف نمیشود بلکه بهمانند پازلی برای شکلدهی به نقشه کلی جامعه، مورد استفاده قرار میگیرد، جهتی از آن پررنگتر و جهتی کمرنگتر.
در این جوامع میبینیم که در بحث کیفرها هم تفاوتهای زیادی وجود دارد. افراد به دلیل ارتکاب جرم، نشاندار یا حذف نمیشوند بلکه در کنار یک همیار، یا یاور یا مشاور قرار میگیرند تا با اصلاح تفکر به جامعه بازگردانده شوند.
نوع مواجهه در این جامعه، شدید و خشن نیست و در نهایت نتیجه و محصول کار، همبستگی بیشتر است.
برگردیم به روزنامهنگاری و نشست زوم!
وظیفه روزنامهنگار بر اساس آنچه کانت و دیگر متفکرین عنوان کرده و همه نیز به آن اذعان داریم، روشنگری است. این وظیفه ورای منافع و دیدگاههای شخصی شکلگرفته و مسیر خود را ادامه میدهد.
خبرنگار نماینده افکار عمومی است، نه فکری برای عموم جامعه، نه تعیین کننده نوع تفکر جامعه. بنابراین خبرنگار باید آنچه که نیاز جامعه در نقطه مطلوب است را بجوید، مطالبات جامعه را نه در یک تقابل ۲ به ۲ یی که در یک رویارویی از نوع ارگانیک، دنبال کند.
وظیفه روشنگری خبرنگار و روزنامهنگار، به هیچ عنوان با دیدگاه همبستگی از نوع همانندی سنخیت ندارد و جمعپذیر نیست.
البته ممکن است نیت یک خبرنگار یا روزنامهنگار، خیر باشد، اما این نیت خیر همواره تضمین کننده خیر جامعه نبوده و نمیتوان آن را برآیندی از اندیشههای جامعه دانست.
در نقد یک مسیر طرح مباحث تحلیلی در موضوع گفتمان فردی است، اینکه یک خبرنگار یا روزنامهنگار آیا قواعد و اصول نگارش را رعایت کرده است؟ آیا توانسته شاکله خبر و گزارش و مصاحبه را بهدرستی، چیدمان کند؟ آیا نوآور بوده و دایره واژگانی و توان تخصصی او به چه میزان در نوشتهها و آثارش نمود و بروز دارد.
اما در یک بعد هم میتوان جهانبینی و نوع نگرش و زاویه نگاه روزنامهنگار را به نقد نشست. این نقد البته به معنای نفی داشتهها و اندیشههای فرد نیست، بلکه زمینهای برای شناخت نقاط ضعف و قوت است.
در این موضوع، زاویه نگاه سعید نظری را میتوان اینگونه ارزیابی کرد که همواره بهدنبال تصویر یک مدینه فاضله است. احساس در شکلگیری این جهانبینی و زاویه نگرش موضوعی به مسائل بسیار نقش دارد.
زمانی که وارد یک موضوع میشود، تلاشش به سرانجام رساندن مطلب با استفاده از توان و دانش و داشتههای فردی است و کمتر از دیگران برای رسیدن به مقصود هزینه میکند.
سعید در مقایسه با روزنامهنگاران امروز عرصه رسانه در استان فارس، قامتی بلندتر دارد و بیاغراق، قامت بسیاری از خبرنگاران در کادر قامت او نمیگنجند لذا قابل مقایسه نیستند.
در بررسی آثار سعید متوجه خواهیم شد که در گزارشنویسی، او در جایگاه یک دانای کل قرار میگیرد و نه یک گزارشگر، این شاید بزرگترین آسیبی باشد که بهلحاظ نگاه آکادمیک میتوان به آثار این روزنامهنگار برجسته داشت.
در گزارشهای او کمتر میتوان همبستگی از نوع ارگانیک را دید. اگرچه وقتی با او همکلام میشویم، کنه تفکراتش، اعتقادی راسخ به این نگرش وجود دارد.
سعید نظری خبرنگار تیزبینی است که علیرغم احاطه کامل بر سبکهای مختلف خبر، خود را در چهارچوبها محدود و محصور نکرده و متناسب با شرایط و فضای خبر، کارش را دنبال کرد و موفق هم بود.
سعید میتواند گزارش بنویسد، توان اندیشهای و قلم قوی او بهعلاوه اشراف بر شیوههای رایج گزارشنویسی و بالیدن در فضای ایسنا، بهعنوان پرورشگاه استعدادهای خبر و رسانه، از او فردی قابل ساخته است.
اما مانعی بهنام دشواریهای تهیه گزارش کمتر او را بهاین وادی کشاند!
یکی از نکات بسیار مثبت شخصیت رسانهای سعید نظری، آن است که او مسیر رشد و تحول را در حوزه رسانه بهخوبی و با سرعت طی کرد. کیفیت آثار او اثبات میکند که به لحاظ اندیشه و توان، روز بهروز بهتر بوده است.
اگرچه هنوز هم ردپای عجله را میتوان در برخی آثار او دید.
به نظر من سعید در حوزه رسانه، خبرنگاری بسیار توانمند محسوب میشود. او امروز علاوه بر اشراف کامل بر خبر، به واسطه شرایطی، بیشتر یادداشت و مقاله مینویسد.
سعید نظری یک مقالهنویس، یادداشتنویس و سرمقالهنویس متبحر است که بهواسطه اشراف بر موضوعات مختلف و توان مرتبط کردن مسائل، قلم شیوایی در این حوزه دارد.
لذا از نگاه من سعید یکی از بهترین مقالهنویسان، یادداشتنویسان و اگر فضایی باشد، سرمقالهنویسان حوزه رسانه محسوب میشود که حرف برای گفتن بسیار دارد.