فرزاد صدری – تحلیلگران اجتماعی و سیاسی در تحلیل ها و پیش بینی های خود،اکثرا به آمار و ارقام تکیه می کنند.روزنامه ها ودیگر رسانه ها هم خبرها را منعکس می کنند.هم آمار و هم اخبار واقعیت هایی را نشان می دهند،اما از سطح فراتر نمی روند و به عمق نمی رسند.
آمار و اخبار هم تکان دهنده اند: آمار بیکاری،آمار افراد زیر خط فقر،آمار خودکشی،آمار مرگ ومیر و بیماری های ناشی از فشار عصبی،آمار افت سطح تحصیلی،آمار مهاجرت،آمار اعتیاد،آمار جرم و جنایت،آمار تخلفات رانندگی،آمار آلودگی هوای شهر،آمار طلاق،آمار دختران فراری،آمار اختلافات طبقاتی وآمار هزاران چیز دیگر.اما این آمار فقط ارقامی بی روح اند و بعضا با آمارهای مثبت تلفیق می شوند تا توازنی هم بدست آید و این نمی تواند جای آن حس واقعی اما گنگ را بگیرد.
آمارها از سرنوشت های واقعی افراد و اشخاص خبری نمی دهند.چه کسی آمار گام های سرگردان افرادی را که بی هدف راه می روند می داند؟ چه کسی آمار بغض هایی را که در گلوها مانده است می داند؟ چه کسی یاس را در نگاه ها شمرده است؟ چه کسی آمار عشق هایی را که پژمرده است می داند؟ اما سرنوشت واقعی تک تک آدم ها و در نهایت جامعه را این گونه چیزها رقم می زنند.
سیاستمداران ما و برخی حاکمان ما حرف های خوشبینانه زیادی می زنند و از آینده روشن ملت خبر می دهند.اما ملت ،واحدی نامعلوم و نا مشخص است.گویا از فاجعه ها و بحران هایی که در زندگی شخصی آدم ها متراکم شده است،خبری نیست.
در زندگی های شخصی بحران و فاجعه از در و دیوار می بارد.بحران تضاد ارزش ها،بحران خانواده،بحران کار، بحران تحصیل،بحران ازدواج و از همه مهم تر بحران نبود نگاه امیدوارانه به آینده.
میان زندگی شخصی مردم و آن چه از برخی تریبون های رسمی اعلام می شود فاصله بسیار زیاد است.در سیاست گذاری به آن چه تکیه می شود،آمار و ارقام کلان است و آن چه نادیده گرفته می شود،تاثیر این سیاست گذاری ها بر همین زندگی شخصی ملموس است.
جوانان عزیز ! روشنفکران و اهالی اندیشه! اندک بویی را که در فضاست استشمام کنید،اندک فضا را حس کنید.نمی بینید که چیزی انگار در راه است؟ تا دیر نشده است فکری بکنید،نگاهتان را عوض کنید…
در شهر که قدم می زنی، به محفل دوستان و آشنایان که می روی ،به سخن ها در محل های عمومی که گوش می دهی،رانندگی که می کنی و سر چهار راهها که می ایستی …..همه حرف از ” تغییر” می زنند.همه ” امید” وارند. با همین سرمایه در مرحله اول انتخابات به لیست ” امید” رای دادیم تا قانون را دوباره بنویسیم.تا نماینده ای را به مجلس بفرستیم که چراغی برگیرد و نوری بیفشاند. اگر جای نور و دانایی و پاکی و صداقت را خالی می بینید و اگر وضعیت امروز کشور را که نتیجه تصمیم های غلط مجلس فعلی است،نمی پسندید هوشیار باشید که ماراتن انتخابات هنوز پایان نیافته.فتح هر کرسی مجلس به نفع لیست امید، فتح دانایی و گامی به جلو برای رسیدن به دموکراسی است .سالم ترین و بی خطرترین راه رسیدن به دموکراسی “خانه ملت” است به شرط اینکه یک بار دیگر با صندوق ها آشتی کنیم و به دانایی رای دهیم .رای به دانایی رای به ” امید” واری است.در اردیبهشت رویایی شیراز سلامی دوباره به “علی اکبری ” می دهیم که : « فردا روز دیگری است».