بررسی مدیریت ورزش فارس در گقت و گو با عبدالصمد ابراهیمی:میزبانی مسابقات کشتی فراتر از یک موقعیت ورزشی برای فارس است/وجود یک مدیر کل بومی در راس ورزش استان مسیر پیشرفت را هموار می کند/متاسفانه اصولگرا و اصلاح طلب را قاطی فوتبال کردیم
خبر پارسی – فرزاد صدری (نقل از روزنامه نیم نگاه)- مدیریت در ورزش موضوع مهمی است که متأسفانه در کشور ما زیر سایه سایر حوزه ها قرار گرفته و آمیخته با سیاست است. ورزش فارس مدتی است سکان خود را در دست حیدر علی کامیاب می بیند. چهره ای که در ورزش فارس فعال بوده و و حالا در رأس آن قرار گرفته است. برای ارزیابی وضعیت ورزش استان از منظر مدیریتی سراغ عبدالصمد ابراهیمی رفتیم. کسی که هم حقوقدان است و هم تجربه مدیریت ورزشی در باشگاه هایی مانند پارسه و راه آهن را دارد و رسانه ای بودن او هم کمک می کند تا تلفیقی از این سه حوزه را در یک ظرف داشته باشیم. این گفت و گو را بخوانید:
– بهانه ما برای این گفت و گو، بحث میزبانی مسابقات جهانی کشتی است؛ اما قاعدتاً مسائل جاری ورزش فارس را هم با هم مرور خواهیم کرد. سؤال اصلی و اولیه ما این است که آیا در این شرایط تقبل میزبانی این رقابت ها ضرورت داشت؟
ممنون از شما که وقتتان را در اختیار من قراردادید. آنچه من در گفت و گو با شما خواهم گفت، قطعاً دیدگاه های خود من است و صد درصد عاری از ایراد نیست؛ اما به اندازه دانش و تجربه ام در خدمتتان خواهم بود. من معتقدم ورزش ظرفیتی فراتر از بحث تربیت بدنی دارد. حالا برخی ها در قالب ورزش حرفه ای
آن را یک صنعت تعریف می کنند و برخی دیگر آن را از مبانی جامعه شناسی و پنجره عامیانه تر اما گسترده تری می نگرند. شاید بهتر باشد ما هر دو نگاه را در کنار هم قرار دهیم و هر دو را با هم جلو ببریم. وقتی ورزش را و در اینجا بهتر است مصداقی حرف بزنیم و بگوییم کشتی را فقط یک رقابت برای فتیله پیچ
و زیر یک خم گرفتن نبینیم، آن وقت می شود گفت میزبانی از چنین رویداد عظیم ورزشی فرصت مغتنمی است که نصیب استان فارس، تأکید می کنم استان فارس و نه فقط ورزش فارس شده است.
ما سالانه هزینه های زیادی انجام می دهیم تا مثلاً توریست ها روانه شیراز شوند. بیایند حافظ و سعدی و تخت جمشید و خواجو را ببینند. الان این فرصت فراتر از یک موقعیت عادی نصیب فارس شده و نباید آن را به سادگی از دست بدهیم؛ اما باید برایش برنامه هم داشته باشیم. اگر توانستیم در این فضا شیراز را با چهره ای دلخواه به جهان نشان بدهیم آن وقت برنده ایم وگرنه میزبانی از این رقابت ها سودی نخواهد داشت. شما نگاه کنید قطر میلیون ها دلار هزینه می کند تا جام جهانی فوتبال را میزبانی کند. به قول دیالوگ فیلم آژانس شیشه ای: «همین کشور گوگولی حوزه خلیج فارس» الان می خواهد میزبانی رویداد بزرگ جهانی را بر عهده بگیرد. حتماً پشت این اندیشه فقط یک تفکر فوتبالی و ورزشی نبوده و همه جوانب را در نظر گرفته اند.
– اگر همین الان فی البداهه از شما بخواهیم به عنوان یک مثال نمونه یا نمونه هایی از راهکارهای این شناساندن فارس را بیان کنید، چه می گویید؟
قطعاً همراه تیم ها خبرنگارانی به شیراز می آیند.اصلاً مهم تر از خود رقابت ها همین حضور نمایندگان رسانه هاست. ما بیاییم مثلاً کنار رقابت ها داشته های فرهنگی و بومی فارس را به نمایندگان رسانه ها عرضه کنیم. به طور مثال بازدید از کارگاه تولید فالوده شیرازی، یا برگزاری مسابقه برای تکرار یک بیت و فقط یک بیت از حافظ بین آن هایی که تاکنون شاید زبان فارسی و حافظ را نمی شناخته اند. تور شیراز گردی برای خبرنگاران خارجی. بعد ببینید این کارها چقدر بازتاب دارد. راهنماهای کاربلد کنار تیم ها بگذاریم و از این موقعیت نهایت بهره را ببریم. – الان اداره کل ورزش و جوانان فارس در پی مرمت و بازسازی یکسری فضاهای ورزشی است و برخی معتقدند این کارها نباید در اولویت باشد.
ببینید ساخت و ساز در ورزش هیچگاه از اولویت خارج نمی شود. با احترام به نظر منتقدان باید پرسید اولویت از نظر آن ها چیست و چرا؟ در دنیا وقتی قرار است میزبانی یک رویداد ورزشی را به کشوری بدهند، در وهله اول سراغ زیرساخت هایش می روند. اگر امروز ساخت و سازی در شیراز و فارس صورت بگیرد، برنده اش ورزش فارس است و من ایرادی در این نمی بینم. چون دیدگاه منتقدان را هم نمی دانم و نمی دانم اولویت های آن ها چیست. پس مناظره بدون آگاهی امکان برگزاری ندارد؛ اما در هر حال، این موارد و ساخت و سازها اتفاقات میمونی است که باید از آن ها استقبال کرد. – می گویند مثلاً فقط برای مسابقات کشتی دارند ساخت و ساز انجام می دهند؟
مگر کشتی گیران خارجی این ساخت و سازها را همراه خود به کشورشان می برند؟ شاید حکایت امروز مثل پدری باشد وقتی که قرار است برایش مهمان بیاید برای بچه هایش لباس نو می خرد. این امری طبیعی است و در هر حال آن بچه منتفع می شود. من چون در تهران بارها شاهد حضور آقای کامیاب در وزارت ورزش و پیگیری های مستمر او بوده ام بی انصافی می دانم کارهای خوبش را نادیده بگیریم. به نظرم الان که یک مدیرکل بومی در رأس ورزش استان قرار گرفته باید با همدلی مسیر پیشرفت را فراهم کنیم. – و اینکه مثلاً شرایط فعلی فجر سپاسی و بی پولی آن باعث شده برخی بگویند این هزینه ها بهتر است برای این تیم انجام می شد تا لیگ برتری شود.
در مورد فجر سپاسی و کلاً مقوله فوتبال حرف زیاد است؛ اما به صورت کلی قانون برنامه پنجم دست دولت را در کمک به فوتبال بسته است. حالا بعضی می گویند آن ماده قانونی در رابطه با ورزش حرفه ای است و لیگ دسته اول حرفه ای محسوب نمی شود. مجلس این استدلال را رد کرده و می گویند هرجا درآمد ورزشکار بیشتر از هزینه هایش باشد، آن ورزش حرفه ای است. کامیاب برای کمک به فوتبال فارس تلاش های زیادی داشته. حتی با مالک راه آهن در دفتر خود ما جلسه برگزار کرد. سراغ حسین هدایتی و انصاری مالک بانک تات و بازار مبل و موبایل هم رفت. اینها را من خودم شاهد بوده ام. – با همین سؤال وارد بحث فوتبال شویم. فجر سپاسی روزهای خوبی را سپری نمی کند و نوسانات زیادی در هفته های اخیر داشته. دلیل این امر چیست؟
پادشاهی دستور داد یکی را ۱۰۰۰ ضربه شلاق بزنند. طرف خندید. گفتند چرا می خندی؟گفت: پادشاه یا ریاضی بلد نیست یا نمی داند شلاق چیست. من در وهله اول معتقدم کسی که طرح لیگ ۲۰ تیمی را برای لیگ یک داده با اتمسفر فوتبال ایران غریبه بوده است. ۳۸ بازی در یک لیگ برای تیم هایی که کمترین درآمد را هم ندارند، بیشتر به جوک شبیه است. فجر با همین مشکلات اگر در یک لیگ ۱۶ تیمی حضور داشت، به عنوان صدرنشین صعود می کرد. الان از میانه های راه آن ها می بینند این همه راه آمده اند و هنوز کلی راه دیگر هم مانده است. خب دلسرد می شوند.به نظر من هیچ طرح کارشناسی پشت این موضوع نبوده است. می خواهند تعداد تیم ها را کم کنند، بیایند داشته های تیم ها را نگاه کنند. تیمی که از هر حیث توانایی حضور در لیگ را دارد، بیاید شرکت کند نه اینکه ۲۰ تیم را بریزند درون یک چرخونک و آن را بگردانند و بگویند حالا ۵ تا باید سقوط کند.سه تا هم برود لیگ برتر. – دلیل نوسانات فجر همین است؟
نه. خیلی دلایل وجود دارد. هم فنی و هم غیر فنی. اما بحث اصلی این است که متولیان فوتبال ما برنامه درستی ندارند. حالا شما بی پولی فجر را هم به آن اضافه کنید. بعد بنشینید بازی به بازی هم تحلیل فنی کنید. چه فایده؟ من چند وقت پیش با علی کلانتری حرف می زدم. گفتم اصلاً همین امروز فجر در لیگ برتر باشد. مگر چهار سال قبل از لیگ یک بالا نیامد و خود علی کلانتری سرمربی آن نبود؟چه اتفاقی افتاد؟ دوباره تیم برگشت لیگ یک. چرا؟ ما باید همه این چراها را جواب بدهیم تا به چرای اصلی که چرا تیمداری می کنیم، برسیم. علی کلانتری چند سالی است در این چرخه کار کرده و باصطلاح پوست کلفت شده. دیگر یکسری دردها برایش عادی است وگرنه اگر یک مربی تازه کار یا کسی که دلسوز نبود را بالاسر تیم داشتیم تا الان هفتاد و هفت بار فرار کرده بود. – به نظر می رسد نوع تیمداری در شیراز را کلاً قبول ندارید
تیمداری در شیراز هم تکثیری از تیمداری در ایران است. کجا می شود دید که یک تیم بدون پول بخواهد در یک لیگ شرکت کند؟ ما هیچ وقت از گذشته درس نمی گیریم. وارد آب می شویم؛ اما می خواهیم خیس هم نشویم. نمی شود. الان هر سال یک تیم تازه وارد کار می شود. بهمن را به لیگ یک می رسانیم، بعد سر از بابل در می آورد. چه کسی رفت کنار زارع مالک باشگاه بهمن ببیند درد تیمش چیست.چرا کسی نخواست در شیراز تیمداری کند و تیم به شمال کشور رفت؟ من زارع را چندبار دفتر آقای آیت اللهی در فدراسیون دیدم. به نظرم آدم کاربلدی بود. داشت از جیبش هم هزینه می کرد. چه بلایی سرش آمد که عطای تیمداری را به لقایش بخشید؟ الان برای اینکه همه مشکلات قبلی روی سرمان آوار نشود، باید برویم دنبال استخوان خرد کرده ها. باید نقشه راه داشته باشیم. اتاق فکر داشته باشیم. شما به من بگویید الان از تجارب آیت اللهی چقدر استفاده می شود؟ از خلیل صالحی کجاها استفاده می کنیم؟ رسول فلاح سال ها در فوتبال بوده الان چه می کند؟ مسعود مقیم کجای فوتبال ماست؟ مهرداد شکاری چه؟ غلامحسین پیروانی چقدر درگیر کارهای فوتبالی است. ما می توانیم یک اتاق فکر قوی با این آدم ها و افراد خانه نشین تشکیل بدهیم. – تشکیل اتاق فکر را چه کسی باید دنبال کند؟
چه فرقی دارد. هیأت فوتبال یا اداره کل ورزش استان. باید برویم سراغ سازندگی وگرنه بااین روال هزینه ها نمی توانیم چشم انداز خوبی را برای فوتبال فارس در نظر بگیریم. بیاییم ببینیم کجاها راه را به خطا رفته ایم. طرح و برنامه بنویسیم. جلسات هم اندیشی برگزار کنیم. دنبال استعدادها برویم. به خدا حیف است فوتبال فارس در این مسیرها رو به نابودی برود. – به نظر خودتان کجاها راه را اشتباه رفتیم؟
متأسفانه درد اصلی ورزش و فوتبال فارس عدم همدلی است. همه سعی می کنند دیگری را پایین بکشند. دور یک میز نشاندن خود ورزشی ها هم کار سختی است. تعارف که نداریم. خود من هفته ای حداقل یک جلسه دو ساعته در فدراسیون فوتبال با آقای آیت اللهی داشتم. می نشستیم درباره طرح ها و برنامه ها و آیین نامه ها بحث و بررسی می کردیم. خیلی موارد استخراج شد. همان زمان می شد از آن طرح ها در فوتبال فارس بهره برد؛ اما خودزنی ها شروع شد.یا مثلاً خلیل صالحی را کسی فهمید چرا از برق رفت؟ رسول فلاح که تیمش تا یک قدمی بازگشت به لیگ برتر بود را چرا شبانه قربانی کردند؟ من معتقدم کاری که تفکرات مهندس مشفقیان و فراتر از آن اندیشه های غیر ورزشی مدیران وزارت نیرو در دولت نهم و دهم با برق کردند، اسکندر با تخت جمشید نکرد. این حرف ها را لطفاً سیاسی نبینید. من از سیاست هیچی نمی فهمم و اسم پنج تا وزیر را هم نمی دانم. من دارم ورزشی حرف می زنم.
الان با هر کدام از بزرگان فوتبال ایران حرف می زنیم صحبت برق شیراز می شود. یکبار امیر قلعه نویی در دفتر آقای آیت اللهی می گفت:فوتبال ایران بدون برق انگار درخت بی ثمر است. هر وقت با علی دایی صحبت از شیراز می شود، حرف برق و فجر را می زند. در شیراز اما کسی قدر این نعمت بزرگ را ندانست. ما آنجایی راه را اشتباه رفتیم که چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب را قاطی فوتبال کردیم. فوتبال را چه به چپ و راست؟چپ و راست فوتبال، دفاع چپ و راست و هافبک چپ و راست هستند. فوتبال گرده نحیفی دارد و نمی تواند بار سیاست را بردارد.
– به تازگی انتخابات مجلس برگزار شده. اگر قرار باشد نمایندگان برای ورزش و فوتبال استان قدمی بردارند، چه باید کنند؟
معذرت می خواهم که راحت و رک حرف می زنم.تا الان نه فقط در فارس که در خیلی جاها سهم نمایندگان محترم از ورزش عکس گرفتن کنار موفقیت ها بوده و هنگام انتخابات هم همه شان ورزشی و دوستدار ورزش می شوند؛ اما همین که پایشان به بهارستان می رسد، به تنها چیزی که فکر نمی کنند، ورزش است. اگر اشتباه می کنم بیایند بگویند فلان جا فلان قدم را برداشتیم و شما ندیدید. دوستان نماینده باید در قانون بودجه و برنامه ششم توسعه نقش پررنگی را برای ورزش ببینند. آن هایی که در برنامه پنجم دست دولت را در کمک به ورزش حرفه ای بستند، چقدر عالمانه تصمیم گرفتند؟ دولت کمک نکند؟ باشد دست مریزاد. به جایش راهکار هم بدهید. مگر می شود به یکی بگوییم اکسیژن مصرف نکن. خب چه کار کند؟ راه بعدی چیست؟ باید در قوانین بازنگری شود. برق و فجر بالاترین بازدهی فرهنگی و اجتماعی را در شیراز داشتند. هر چه آن ها به قهقرا بروند، سفره خانه ها و بساط قلیان مشتری بیشتری خواهند داشت. من از دوستان در اداره کل ورزش استان هم تقاضا دارم بنشینند طرح بنویسند، بدهند نماینده ها برای تصویب و قانونمند شدن به مجلس ببرند. -حرف پایانی…
ممنون از شما. امیدوارم ورزش فارس در سایه همدلی که حلقه مفقوده آن است، راه خودش را پیدا کند. پیشاپیش سال نو را هم تبریک می گویم.