به بهانه بارندگی های اخیر شیراز و آب گرفتگی معابر؛ زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد…
سردبیر
خبر پارسی – فرزاد صدری – باران زیباترین واژه ای است که هر شاعری بنا به ذوق و سلیقه خود از آن استفاده می کند و بسیلری از فیلمسازان نیز برای تم شاعرانه فیلمشان از آن بهره می گیرند.
باران برای اهالی شیراز که روحبه شاعرانه ای دارند جذابیت دو چندانی دارد نه فقط برای تصویر شاعرانه ای که خلق می کند،بلکه خشکسالی های دو دهه اخیر و بی آبی ناشی از کاهش وحشتناک بارندگی باعث شده که هر بارش بارانی برای شهروندان شیرازی یک نوستالژی جذاب از خاطره سال های دور را برای آنها زنده کند و زمزمه کنان بخوانند:
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زیر باران باید با …
اما باران این رحمت الهی در سالیان اخیر زحمت شده است هم برای مردم و هم برای مسئوولین! در این ماجرا نیز هردو گروه تقصیر دارند مردمی که هرجا دلشان خواست زباله ها را رها می کنند و مدیرانی که کمترین دغدغه ای برای فرهنگ سازی ندارند!
کمی به اطراف خود با دقت که نگاه کنیم رفتارهای ناخوشایندی می بینیم که دور از اخلاق شهروندی است.مردمی که سوار بر خودروی خود می خورند و می ریزند!شهروندانی که تنها لذت دنیا را نشستن در چمن می دانند و بازهم می خورند و می ریزند! بیچاره پاکبانی که باید تاوان خور و خواب و خشم و شهوت شهروندانی را بدهد که هرگز نفس کشیدن در ساعت ۴ صبح را تجربه نکرده اند! شهروندانی که غیر مسئوولانه و از سر تفنن نقطهای بر سر «رحمت» خدا میگذارند و آن را به «زحمت» بدل می کنند!
کافی است یک روز نه، چند ساعت شیراز بارندگی باشد و شما بخواهید در شهر تردد کنید اینجاست که مشکل ترافیک بیش از همیشه خود نمایی می کند و لذت رحمت خدا را در ذائقهها تلخ میکند!
این موضوع اما یک بخش داستان است.بخش دیگر آن متوجه مدیرانی است که قرار است شهر را اداره و وظایف شهروندی را به ما گوشزد کنند.همان مدیرانی که تا دیروز در کنار ما به عنوان یک شهروند عادی گذران زندگی می کردند و حالا بی آنکه درک درستی از مفهوم شهر و شهروند داشته باشند می خواهند شهر را اداره کنند! مدیرانی که البته مدرک مهندسی هم دارند اما شهر را فقط مهندسان اداره نمی کنند شهر فرهیختگان فرهنگی هم می خواهد و البته جامعه شناس و گرافیست و نقاش و طراح ….به نظر می رسد مدیران شهری ما از شهر فقط عمران می خواهند بی آنکه درک درستی از مفهوم عمران داشته باشند که عمران شهری فقط ساختن پل و رو گذر و زیر گذر نیست ذهن شهروندان نیز باید مهندسی شود همانگونه که ذهن مهندسان باید فرهنگی شود!
می دانیم و می دانید که معابر از ارکان اصلی یک شهر شمرده می شوند در واقع جابجایی ساکنین یک شهر وابسته به شبکه معابر آن شهر است.علاوه بر معابر شهری که شامل آزاد راهها ، بزرگراه ها ، خیابان ها ، پیاده روها می شوند؛ شبکه هدایت آبهای سطحی و فاضلاب داخل شهر ها از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. شبکه هدایت آبهای سطحی عموماً با هدف سود رسانی به بشر و در جهت تامین آب مورد نیاز شهر ها ، جمع آوری و خروج فاضلاب شهری و صنعتی ، خروج رواناب و کاهش خسارات ناشی از سیل مورد استفاده قرار می گیرند.
من به عنوان یک شهروند و شما به عنوان یک مدیر تا چه اندازه به وظایف خود در قبال معابر شهری عمل کرده ایم؟طبق گزارشات موجود در برخی کشورها نیز آبگرفتگی ایجاد میشود اما زباله کمتر عامل این اتفاق میشود اما در شهرهای ما زباله بیشترین عامل آبگرفتگی در معابر به شمار می رود. برای رفع این مشکل باید شهروندان نیز مباحث مربوط به زیست محیطی را رعایت کرده و وظایف شهروندی را بجا آورند. اگر شهروندی به وظایف خودش عمل نکرد من به عنوان یک مدیر باید وظایفش را به درستی به او گوشزد کنم.تلاش در جهت ارتقا سطح فرهنگی شهروندان بالاترین وظیفه شورا و شهرداری است اما دریغ از مجموعه ای که دلسوزی رسانه ها را با شکایت پاسخ می دهد و کورسوی امید ارتقا سطح فرهنگ شهروندی را نیز خاموش می کند!
جایی خواندم در هرکشور و یا هرشهری مدیران و مسوولان با توجه به مخاطرات طبیعی تهدید کننده زیرساخت ها ،شرایطی به وجود می آورند که ضمن کنترل تهدیدها و برطرف کردن آنها از چالش های پیش رو فرصت بسازد ،مثلا در کشور روسیه به دلیل سرمای شدید هوا آسفالت جاده ها یخ می زند و دیگر قابل استفاده نیست ، مهندسین روسی با عبور لوله های آب گرم از زیر جاده ها توانستند این چالش را برطرف کرده و شرایط عبور و مرور را فراهم کنند.
همه می دانیم که شیراز یک شهر گردشگری است اگر بارندگی در این شهر شدید شود تجربه نشان داده که به دلیل نبود زیر ساخت های لازم و آب گرفتگی های متعدد در سطح شهر مغازه دارها کسب و کار خود را تعطیل می کنند که این مسئله برای یک شهر مقصد گردشگری سم است و از طرفی اگر هم مغازه دارها مغازه خود را باز نگه دارند باز هم به علت مشکلاتی که ذکر شد اغلب مردم ترجیح می دهند از خانه بیرون نزنند که در هر صورت اقتصاد شهر لطمه اساسی پیدا می کند.
حالا سئوال اینجاست که ما چه زیر ساخت های مناسبی برای برطرف کردن آب گرفتگی فراهم کرده ایم؟ خوب که ما شرایط شهرهای روسیه را با آن سرمای شدید نداریم ما حتی قادر نیستیم از یک آب گرفتگی معمولی جلوگیری کنیم وای به حال اینکه سیل بیاید!
خوب است بدانیم بسیاری از شهرهاو کشور ها از بارش باران به عنوان فرصتی برای جذب گردشگر استفاده می کنند ، مثلا آلمانی ها خانه ای ساخته اند که در هنگام بارندگی تولید آهنگ می کند ، این خانه در درسدن آلمان واقع شده و طراح آن طوری ابزار موسیقی دست ساز را کنار هم چیده که هنگام بارش ، آهنگ زیبای باران را می نوازد و این ملودی شیرین، زیبایی خانه را دوچندان کرده است. خانه آهنگ گوشه ای از پروژه عناصر حیات است که در آلمان ساخته شده و باعث جذب توریست در این منطقه شده است.
آیا غیر از این است که شیراز شهری با مقصد گردشگری است و روزهای بارانی اش را نیز باید به عنوان فرصت ببیند؟
یک بار دیگر شعر ابتدایی این یادداشت را با هم زمزمه می کنیم. من و تو یه عنوان شهروند این بار مدیران شهری را نیز در خوانش این شعر زیبا با خود همراه می کنیم و می خوانیم:
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد.
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت…