با نیم نگاهی به چالش دعوت به عرق سگی؛ جامعه جوان شیراز سکولار می شود؟/زیر پوست شهر چه خبر است؟
سردبیر
خبر پارسی ـ سعید نظری – چالش مشهور به «سطل آب سرد» در بین سینماگران و ورزشکاران مشهور دنیا یادتان هست؟ همان که به بهانه مبارزه با نوعی بیماری عصبی و عضلانی و در حمایت از این نوع بیماران دو سال قبل در دنیا نظر خیلی از جوانان را به خود جلب کرد! حالا اما جوانی کم سن و سال پیکی مشروب به دست با تقلید ناکوک لهجه خوش شیرازی مقابل دوربین تلفن همراه سعی میکند، دوستان جوانش را به مصرف مشروبات الکی دست ساز دعوت کرده تا به تقلید از چالش سطل آب سرد، چالشی جدید با عنوان چالش دعوت به عرق سگی را راه انداخته باشد.
اخیرا کلیپهای متعددی با عنوان چالش دعوت به خوردن عرق سگی مشخصا با تقلید دست و پا شکسته لهجه شیرازی در فضای مجازی دست به دست میشود تا در سکوت سرد رسانهها و جامعه شناسان و روانشناسان و فعالان فرهنگی، چالشی جدید را برای جامعه جوان شیراز رقم زند.
اگر روزی فکر و اندیشهای به منظور حمایت از چالش یک سطل آب سرد دنیای سینما و ورزش را فرا گرفت تا به ریشه کنی نوعی بیماری کمک کرده باشد، حالا معلوم نیست کدام تفکر چالش دعوت به مصرف عرق سگی یا همان مشروبات الکی دست ساز را در بین جامعه شیرازی به راه انداخته؟ و کدام اهداف را در بین جوانان دنبال میکند؟
با نیم نگاهی حتا به نحوه نامگذاری این چالش و استفاده از الفاظ چندش آوری همچون «عرق سگی» و تقلید دست و پا شکسته لهجه خوش شیرازی در بین برخی جوانان شاید بتوان دریافت در پشت این رفتار جوانانه و ساده انگارانه واقعیاتی از جامعه جوان کلان شهر شیراز خوابیده که برنامه ریزان دولتی و غیر دولتی را به مداقه در آن وا میدارد.
چندی پیش آماری به نقل از یکی از دانشگاههای کشور در فضای مجازی و رسانه های دیجیتال منتشر شد که شیراز را به عنوان نخستین شهر سکولار کشور در بین جوانان معرفی کرده بود. این آمار اگرچه به شدت از سوی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شیراز به چالش کشیده شده و با این بهانه که از سوی یک دانشگاه درجه دو کشور منتشر شده، غیر واقعی دانسته شد اما آیا جای بررسی و تامل بیشتر نداشت؟
اگرچه در این گزارش آماری اشارهای به شاخصهای مورد بررسی نشده بود و برخی کارشناسان معتقدند میزان نشر سکولاریسم در بین یک جامعه را نمیتوان به راحتی با شاخصهای کمی و آماری مورد سنجش قرار داد اما برخی رفتارها و آمارهای رسمی همچون نمودار رشد آمار طلاق، آمار مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی کشف شده توسط دستگاههای انتظامی، استقبال یا عدم استقبال جوانان از برنامههای مناسبتی و … بیانگر سمت گیری مشهود اعضای یک جامعه به سمت ارزشهای دینی و یا سکولاریسم است.
بروز برخی اتفاقات همچون شادیهای بعد از پیروزی تیمهای ورزشی در گذرگاههای عمومی مثل بلوار شهید چمران و نیز نوع برگزاری مختلط برخی از میهمانیهای عروسی و جشن تولد و … در باغات غرب شیراز که بارها از سوی مسئولان انتظامی مورد اشاره واقع شده، نشان میدهد آمار انتشار یافته در خصوص سکولاریسم لااقل در شهر شیراز اگرچه در نحوه ارائه آن با انتقاداتی روبرو است اما باید به عنوان زنگ خطری جدی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
در حالی که حاکمیت تلاش میکند بر مبنای وجود تعداد قابل توجهی از بقاع متبرکه امامزادگان در شیراز، این شهر را به عنوان پایگاهی فرهنگی ـ مذهبی تحت نام «سومین حرم اهلبیت» در افکار عمومی تثبیت کند، تا آنجا که گردشگران را با نام «زائر اهلبیت» در تبلغات معرفی میشود. این سیاست سومین حرم اهلبیت در شیراز که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شده بیش از آنکه در برنامه ریزی فرهنگی برنامه ریزان مورد عنایت قرار گیرد، در بیلبوردهای تبلیغاتی و بیان مجریان رادیو و تلویزیون فارس خودنمایی میکند و نمیتوان مشخصا به سیاست مشخصی برای تامین ریرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری آن اشاره کرد.
در چنین شرایطی و با وجود امکانات گسترده ارتباطی و دسترسی آسان و خارج از کنترل جوانان به شبکههای مجازی ایجاد انحراف فکری در جوانان بسی سهل و اسان مینماید. بنابراین شاید نتوان به قطع و یقین گفت که شیراز به سکولاریسم رسیده اما میتوان میزان سرعت جوانان این شهر در دین گریزی و نزدیک شدن به مرزهای سکولاریسم را بررسی کرد.
به نظر نمیرسد به سادگی بتوان از تغییر ذائقه اجتماعی نسلهای مختلف عبور کرد و با نفی هر آماری فقط صورت مساله را پاک کنیم و با مشاهده چند کنگره و تجمع مذهبی که معمولا با حمایت اعتبارات دولتی برگزار میشود، آنچه را زیر پوست شهر اتفاق میافتاد کتمان کرد.