ماجراهای گل بهخودی پیاپی وزیر بهداشتِ روحانی!/ از ابقای غیر قانونی ایمانیه تا دفاع از طرح پوپولیستی دولت یازدهم
سردبیر
خبر پارسی – نقل از بهار نیوز – قبل از ورود به این بحث، باید اشاره ای ابتدایی و گذرا به یک ارزیابی در محافل سیاسی داخلی داشته باشیم که بر طبق آن با توجه به سیاستهای شکست خورده دولت احمدی نژاد (تضعیف اقتصاد کشور و بیارزش ساختن پول ملی، گرانی و انزوای جهانی کشور و … ) خود اصولگراها نیز به خوبی میدانند که اکثریت مردم هرگز در انتخابات آینده، به آنان و و وابستگان آشکار به آنان رای نخواهند داد، لذا حمایت تمام قد پایداریها و اصولگراها از کارهای پوپولیستی دکتر هاشمی وزیر بهداشت دولت روحانی، و اینکه همیشه سوژه دوربینهای صدا و سیما و رسانههای اصولگراست بسیار معنی دار و کاملا سیاسی به نظر میرسد. تحلیل این نظریه البته مورد بحث این گزارش یا حتی دغدغه تایید یا تکذیب ما نیست.
بحث اصلی در مورد طرح پرسر و صدای تحول سلامت این است که هم اکنون کدام مرجع مستقلی غیر از خود مدیران وزارتخانه در مورد میزان کاهش زیرمیزی و یا دیگر فواید پایدار این طرح گزارشی داده که بتوان به آن استناد کرد؟ در حالیکه طرح تحول با افزایش تعرفه ها در بسیاری موارد همان مبلغ زیر میزی در بخش خصوصی که مردم چاره ای جز مراجعه به آنجا را ندارند، را رسمیت بخشید و قانونی کرد و حتی در موارد متعددی پرداختی مردم در این بخش حتی از زیرمیزی هم بیشتر کرده است!
این خطر هم هست که به محض ایجاد بحرانی برای بیمه ها (که با کاهش قیمت نفت محتمل هست)، بخش دولتی درمان و مراجعان آن هم از طرح تحول دچار صدمه شدید شوند، چنانچه هنوز بیمه ها بخش عمده ای از بدهیهای ناشی از این طرح را حتی در بخش دولتی پرداخت نکردهاند و هزینههای مصرف شده در این طرح از محل سهم درمان یارانه ها بوده که عمدتا به صورت خرید تجهیزات عمدتا مصرفی در بیمارستانهای دولتی مصرف شده و بخشهای آموزش و بهداشت و پژوهش کاملا مغفول مانده اند.
به عقیده مخالفین طرح تحول سلامت، مثل یارانه نقدی احمدینژادست که فعلا وزیر با پشتیبانی رسانههای اصولگرا و ظاهر مردم پسند طرح به خصوص در بخش دولتی، از تبلیغ آن سود می برد ولی محتملا کمر بخش بهداشت و درمان کشور را در آینده میشکند. طرح دیگر عملا شکست خورده وزیر، مقیم کردن پزشکان در بیمارستانهای آموزشی در قبال پرداخت روزانه تا ۷۵۰ هزارتومان از بودجه مملکت هست که می توان گفت در بسیاری موارد فقط اتلاف بودجه بوده و در این بیمارستانها حتی مدیریتی که بتواند دستیاران سال آخر را هم در کشیکهای قانونی شان مقیم بیمارستان کنند وجود ندارد چه برسد به مقیم کردن اساتید این دستیاران!
غیر عملی بودن این طرح حتی صدای مدیران مربوطه را هم درآورده، جالب است در همین مجموعه پرداخت حق انکالی روزانه اساتید فقط ۴۰۰۰ تومان است که نشانه دهنده نابسامانی و عدم کارشناسی در طرحهای این وزارتخانه می باشد که باعث بی میلی پزشکان و ناکارآمدی این انکالی ها شده است.
افزایش اخیر و غیر معمول رسمی تعرفه سونوگرافی در ادامه تحول سلامت شاهکار جدید وزارت بهداشت است بطوریکه در ماه گذشته این تعرفه ها بطور متوسط دو تا چهار برابر اضافه شدند که آشکارا خلاف سیاستهای مجموعه دولت برای کنترل تورم است. این میزان افزایش تعرفهها، تاکنون سابقه نداشته و مهم و عجیب اینکه قیمتهای جدید بیشتر از افزایش قیمت معمول خود انجمن رادیولوژی کشور که نهادی خصوصی و نماینده خود رادیولوژیستهاست میباشد!
گفتنی اینکه انجمن رادیولوژی معمولا سالیانه در حدود نرخ تورم قیمتها را بالا می برد که این تقریبا قابل درک بود و عملا هیچ کسی تعرفه ای بیش از آن را نمی گرفت. اگر عمده قیمتهای جدید بر عهده بیمه ها بود شاید تا حدی قابل فهم و قابل دفاع بود ولی سهم زیادی از این افزایشها همانند دیگر افزایش قیمتهای طرح تحول در بخش خصوصی، افزایش دریافتی از بیمار خواهد بود که با توجه به تورم و گرانیهای به ارث رسیده از دولت قبل، چنین فشار مضاعفی قطعا مورد نظر و سیاست مجموعه دولت روحانی نیست و بسیار بعید است ریسجمهور در جریان کامل این تغییرات قرار گرفته باشد.
آقای وزیر به جای وادار کردن سازمانهای بیمه به تقبل تعرفههای جدید، بدون توجه به وضعییت اقتصادی وخیم مردم، اصل اضافه قیمت را بر دوش مردم گذاشته است زیرا سازمانهای بیمه گر مثل سابق حتی در بخش خصوصی فقط ۷۰ درصد تعرفه بخش دولتی و نه ۷۰ درصد تعرفه بخش خصوصی را می پردازند و بقیه یعنی عمده هزینه بر دوش بیماری است که دلش به دفترچه بیمه ای خوش است که یک عمر در ازای آن به سازمان مربوطه حق بیمه پرداخت کرده است!
گران کردن درمان بسیار متفاوت و دردناک تر از گرانی دیگر کالاها و یا حتی مواد غذایی است زیرا مردم برای حفظ جان خود و عزیزانشان ناچار به پرداخت این هزینه ها هستند و گریزی از آن ندارند. پرداخت عمده هزینههای افزایش یافته توسط مردم و نه سازمان بیمه گر، قطعا موجب سرگردانی و نارضایتی بیماران میشود زیرا امکان انجام سونوگرافی در این حجم وسیعی که در هزاران مرکز خصوصی کشور روزانه انجام میشود در بیمارستانهای دولتی و یا تامین اجتماعی اصلا امکانپذیر نیست و فقط در درصد کمی از بیمارستانهای دولتی سونوگرافی آنهم به تعدادی محدود انجام میشود.
در این شرایط، اقدام سازمانهای بیمه بر نپرداختن سهم خود از تعرفه خصوصی بی معنی است مگر اینکه آنها از اساس درستی تعرفه وزارت را نپذیرند. این مشکل این سازمانها و وزارتخانه است که باید حل
به عوض شرکتهای بیمهگر، بر مردم فشار میآورند
شود نه اینکه توپ و یا بمب افزایش قیمتها را به زمین مردم بیاندازند زیرا به علت عدم توانایی مراکز دولتی و تامین اجتماعی در خدمات رسانی به بیمه شده ها، قطعا مردم مجبورند باز هم برای انجام سونوگرافیهای گران شده به مراکز خصوصی بروند و تعرفه خصوصی بپردازند و بدون شک عده ای به خاطر گرانی قید انجام آنرا خواهند زد و بیماریشان بدون تشخیص در مراحل ابتدایی، پیشرفته خواهد شد و حتی پزشکان دیگر رشتهها نیز برای تجویز سونوگرافیها گران جهت بیماران خود دچار محدودیت میشوند.
بنابراین نه فقط وجه دولت و توده مردم از این طرح متضرر میشوند حتی سلامتی مردم نیز بازیچه این طرح وزارتخانه شده است. نشانه این گل به خودی جناب وزیر سریعا در رسانههای مخالف دولت نمایان شده که این افزایش تعرفه را مثل پتک بر سر دولت زده و قطعا باید منتظر آتش وسیع عوارض این طرحها بر علیه دولت در آینده باشیم، و آقای وزیر احتمالا در این مورد هم به عوض جوابگویی کنار خواهد کشید و جا خالی خواهد داد و ضربه ها و اعتراضات سهم دولت خواهد شد.
آقای دکتر هاشمی باید نیک بداند که دولتی که با تلاش شبانه روزی جوانان اصلاحطلب و رسانههای محدود بدون هیچ چشمداشتی چه در فضاهای مجازی و چه در جامعه توانست در انتخابات پیروز شود، دولتی که رهبران و فعالان اصلاحات با درخواست و تشویق مردم برای رای دادن به آن در واقع از آبروی خود مایع گذاشتند را نباید با این طرحهای اشتباه از عقبه مردمی خود محروم کرد.
از سوی دیگر و در نگاه سیاسی، وزیر بهداشت از همان ابتدای وزارتش به خاطر اینکه فامیل نزدیک او یعنی نماینده مخالف دولت شهر مشهد، سخنگوی پایداریهاست از سوی عده ای سهمیه گروه پایداری در دولت روحانی قلمداد شد، رای بالای او در مجلس فعلی که بعضی از تندروهای پایداری با کوچکترین بهانهای با بقیه وزرا مخالفت و آنها را احضار میکنند این ظن را افزود اما بعد هم انتصابات او بسیار مورد دار و حول افراد خاصی بود که ظاهرا و یا قلبا معتقد به پایداریها هستند، البته همه پایداریها یک تفکر یکسان ندارند و بعضی مثل اطرافیان احمدینژاد گروه پایداری را احتمالا فقط در حد نردبانی برای پیشرفت خود قبول دارند و نه بیشتر.
به نظر می رسد، تفکرات عملیاتی شخص وزیر بهداشت و بعضی منتخبانش بیشتر شبیه گروه احمدینژاد است تا هسته اصلی پایداری، به خصوص که رفتارهای پوپولیستی و نمایشی وزیر الگو گرفته و کپی خود احمدینژاد است. اینکه ایشان آنقدر جلوی دوربینها ظاهر شده که حتی از سوی فردی غیر سیاسی مثل معاون محیط زیست هم مورد اعتراض قرار گرفته و یا تمام جراحیهای افراد در حصر را که مورد احترام اصلاحطلبها هستند را راسا انجام میدهد (در حالیکه در خود تهران صدها پزشک دیگر نیز توانایی انجام آن را دارند) احتمالا در راستای همین سیاستهاست.
عملا این کارهای نمایشی وزیر هیچ امتیازی واقعی برای دولت روحانی و اصلاحطلب ها ندارد زیرا از یک سو سفرهای متعدد و یکسری اقدامات دیگر مثل سرزدن به بیماران ویژه و خبرساز، شائبه فعالیتهای پوپولیستی را به وجود میآورد و از سوی دیگر، ایشان اظهارنظرهایی را درمورد مسائل جزئی حوزه سلامت انجام میدهد که اعلان آنها از سوی یک وزیر کم سابقه است. مثل اینکه خیار و سیب را با پوست نخورید یا آجیل شور نخورید و …! و یا حکم سوال برانگیر برای ابقای رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز که گرایش سیاسی نزدیک به جبهه پایداری دارد…
وزیر بهداشت با مقاومت چند ماهه در برابر اعتراضات دانشجویان، اساتید و خانواده ی بهداشت و درمان استان فارس، حکم ابقای این رییس را در حالی صادر کرد که وی از سال ۸۴ برای دو دوره ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز را بر عهده داشته و قانونا نمی توانسته برای بار سوم چنین مسوولیتی را بپذیرد. در بعضی دیگر از استانها نیز علیرغم مخالفت استاندار و بعضی دیگر از نهادهای مهم استان، جناب وزیر بدون توجه به ملاحظات استاندار که همکاری او قطعا برای پیشبرد کار دانشگاهها ضروریست به انتصابات مشابهی دست زد که در راستای بقیه انتصابهای مورددار او بوده است.
وجود افرادی در راس روابط عمومی وزارتخانه و شورای جذب هیئت علمی و … باعث شده تا اعضای گروه پایداری در سطح وزارتخانه تاخت و تاز کنند، البته رییس ستاد انتخاباتی قالیباف هم اخیرا توسط وزیر به قایم مقامی انتخاب شده تا جمع افراد مخالف اصلاحات در وزارت کاملتر شوند! وزیر بهداشت در یکی دیگر از انتصابات خود رسول دیناروند را که معاون باقری لنکرانی در دولت نهم بود به عنوان معاون غذا و دارو منصوب کرد. کسی که از نزدیک ترین افراد به باقری لنکرانی وزیر احمدی نژاد و عضو جبهه پایداری و گزینه اول این گروه برای انتخاب ریاست جمهوری بود.
در مورد جار و جنجال روغن پالم هم که بدون معرفی کارخانجات متخلف به مردم قضییه فراموش شد، بخش عمده تخلفات مربوط به زمان دولتهای گذشته است. آقای دیناروند که اکنون رئیس سازمان غذا و داروست در زمان آقای احمدینژاد هم این سمت را داشته است و قطعا نقش اداره او در بی توجهی به استفاده از این روغن در گذشته قابل کتمان نیست و خود او که در گذشته متصدی سلامت غذا و داروی کشور ست باید پاسخگو باشد.
تعداد زیادی از مدیران وزارت بهداشت از دولتهای نهم و دهم هستند و ابقای چنان مدیرانی که در دوره آنها این بی توجهیهای نظارتی به سلامت مردم صورت گرفته توسط آقای وزیر، و فقط صنایع و کارخانجات مربوطه را مقصر دانستن در واقع نوعی فرافکنی و عدم پذیرش مسولییت وزارت بهداشت در عدم نظارت کافی و اشتباه خود وزیر در ابقای چنین مدیرانی است.