یک مخاطب آرزوی خبر پارسی را دیدن استاندار دانست!/ خبرنگار خبر پارسی جوگیر و ملاقات با استاندار دست یابی به همه آرمان های ذهنی اوست!/ صدری: به استاندار پیام دادم هزینه ای که استانداری بابت ابقای ایمانیه می دهد از هزینه حمله به علی مطهری بیشتر است
سردبیر
خبر پارسی – یکی از مخاطبین سایت خبر پارسی در کامنتی بالا بلند یادداشت اخیر مدیر سایت را نقد نه مورد حمله قرار داده است!
به عقیده این مخاطب دیدار و مصاحبه مدیر سایت با استاندار فارس آرزوی ما بوده و دست یابی مان به استاندار جزو آرمان های ذهنی ما به عنوان یک خبرنگار جوگیر بوده است!
ابتدا مشروح کامنت طولانی این مخاطب محترم:
وقتی دیدار با استاندار سخت می شودو دیدن او آرزو، ملاقات ومصاحبه با او دست یابی به همه آرمانهای ذهنی ونه عینی یک “خبرنگار جوگیر”خواهدبود. تا لحظه نوشتن این یادداشت هیچ خبرنگاری، از بزرگانی چون مارکزتا اساتیدی چون استاد فقید معتمدی ومحسنیان راد، جمعی یا جماعتی را دعوت به “سکوت” نکرده اند.
زمانه ای که من و آقا فرزاد درآن به سر می بریم راپست مدرن می نامند،درست هنگامی که هرشهروند به مدد دو عنصر”جریان آزاد اطلاعات” و “ابزار نوین ارتباطی” یک “شهروند خبرنگار” است و همین رخداد مهم سبب شده است که دیگرمانندگذشته تلویزیون،رادیو،روزنامه ها و سایت ها وافراد تنها میدان داران عرصه رسانه ای کشور نباشند.درکوتاه ترین زمان ممکن خبرها و تصویرها توسط مردم کوچه و بارار دست به دست می شوند.دعوت به سکوت حکایت از بی خبری و بیگانگی با جریان سیال آزاد اندیشی و آزادی خواهی است.به نظردکترمحسنیان راد استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی:سکوت نشانه ناتوانی است.
بانیم نگاهی به وظایف ذاتی رسانه هاوخبرنگاران متوجه می شویم که دعوت به سکوت دربرابررفتاروعملکرد آقای استاندار(ی که عملکرد قابل دفاعی در حوزه های گوناگون و بویژه انتخاب معاونین،مشاوران و مدیران کل و فرمانداران نداشته و موجب سرشکستگی فارسیان در حواشی دوره مسئولیتش(قضیه دکتر علی مطهری)گردیده است)مثل این است که ما برای تهیه یک دست چلوکباب یک رستوران بخریم،وچوب حراج به آرمانها واهداف والای خبرنگاری بزنیم.
ازنگاه صاحب نظران دانش ارتباطات نقد بخشی ازحیات فعالیت خبری تلقی شده است.نقدوخبرنگاری تفکیک ناپذیرند.هر خبرنگاری که به دلایل شخصی وبدون توجه منافع مخاطبان از نقدقدرت (مدیران و روسای ادارات دارای امکانات مالی واختیارات اجرایی)نادانسته پیوند خود را باجهان رسانه قطع کرده است.
هنگامی که یک رسانه یایک خبرنگار به جای نقدقدرت خود را درآغوش صاحبان قدرت رها می کند سیرانزوایی خود را کلید زده است.
نقد قدرت در افق رسانه یک راهبرد است نه یک استراژی قابل تغییرو معامله.
همه موجودیت و سرمایه یک خبرنگار واقع نگری و عینیت گرایی و حق گویی اوست واین مهم تحت هیچ شرایطی نباید دست خوش وملعبه سیاست بازی قرار گیرد.
از دیگرراهبردهای یک رسانه، مخاطب محور بودن اوست.مخاطب را دارای شعور وفهم اجتماعی دانستن،دلمان برای اینکه استاندار ونماینده مجلس وفلان مدیر خبرمان را بخواند قنج نزدن،اگر رسانه ای برخوردار ازمخاطب عام شد،خروجی اجتماعی داشته وبالطبع ضریب اثربخشیش در ساختار قدرت فزونی می یابد.مسیر به اوج رسیدن یک رسانه به دست مخاطب عام کلید می خورد نه با عنایت خاص یک مدیر.وتنها وظیفه درپیش روی مدیر درمسیر ارتباطات تنگاتنگ مردم ورسانه،تصحیح رفتار وعملکرد وانطباق آن با خواست مخاطب رسانه است.
همه می دانند که ظرفیت های وفرصت های تاریخی ،اقلیمی ،اقتصادی وفرهنگی فارس وشیراز نامحدود ومتاسفانه بسیاری ازآنها بکر وهنوز دست نخورده است.
و باز همه می دانندکه مدیرانی که تاکنون برای اداره این وشهرواستان بزرگ وپر آوازه انتخاب شده اند درخور وشان اداره این استان نیستندودارای سوابق اجرایی درخشانی نیستند،وتنها راه در پیش روی مدیریت استان یا تغییر جدی واساسی در روندی که ابتدای پذیرفتن مسئولیت درپیش گرفته می باشد (که از ظواهر امر پیداست که آقای احمدی چنین قصدی ندارند)یا همانگونه که در هیات دولت مطرح است بازسپاری مسئولیت اداره استان به فردی شایسته است.
اینگونه هم که شما می گویید نیست که کسانی که با بودن احمدی مخالفند با ذوالانوار پیوندوپیمان بسته اندبا فرض جنابعالی پیوندتان با امام جمعه وقادری نماینده مجلس مبارک است انشاء الله،چون آنها هم متمایلند تا این استاندار با همه مکافاتش باشدآاتفاقاً یکی ازهزاران حرف های منتقدین این است که چگونه است که منافع امام جمعه و قادری با احمدی دریک نقطه متمرکز شده است؟
حتما می دانیم و می دانید که با امام جمعه و نماینده مجلس پریدن و فالوده خوردن دلیل محکمی برای عذراستاندار را خواستن نخواهد بود.بلکه دلایل بسیار متقن ودرستی درپس این تقاضای تعویض وجود دارد که در زیر به چند مورد کوچک آن اشاره می نمایم:
۱- انتصاب یک پاسداربی تجربه وفاقد سابقه قبلی در پست های وزارت کشور به عنوان فرماندار کازرون
۲- انتصاب امیری که به عنوان یک مدیر ضعیف در میراث فارس شهره است به عنوان مدیر کل گردشگری درحالی که مدیران بسیاری قوی تری دراین حوزه تخصصی وجود داشتند.
۳- انتصاب داماد ایمانی به عنوان مشاور فرهنگی
۴- انتصاب حاجات نیا به عنوان مشاور جوانان
۵- انتصاب امام جمعه موقت به عنوان مشاور درامور روحانیون
۶- انتصاب امیری به عنوان فرماندار شیراز وتکرار این اشتباه با انتخاب بیاتی،درحالی که درمواجه با گرگها باید شیرها را بکارگمارد نه…ها را،قضیه آقای مطهری نخستین برگ اولین روزهای کاری فرمانداربود وبه قول شیرازیها:اول بقالی وماست ترش
۷- انتخاب جوانشیرکدخداپور به عنوان معاون سیاسی امنیتی(کبریت بی خطری که سرقت مسلحانه بانک وامنیتی ماندن فضای استان را مرهون ضعف اوهستیم)
۸- مشاور رسانه ای استاندار که فاقد تجربه ودانش مرتبط است،معنی ومفهوم این انتخاب به ریش همه اصحاب رسانه ای چپ وراستی خندیدن *** خبر پارسی – به عقیده این مخاطب محترم دیدار استاندار برای ما سخت و در حد یک آرزو است!
آنهایی که دستی بر رسانه دارند می دانند که من از زمان صحرائیان استاندار وقت فارس وارد کار در حوزه رسانه شدم و خدا را شاکرم که استانداران دولت های مختلف در فارس همواره برایم احترام خاصی قائل بوده و در برخی از دوره ها پیشنهاداتی نیز از سوی دوستان استانداری برای مشاور و یا روابط عمومی شده است که تا لحظه نگارش این یادداشت هیچ پیشنهادی را قبول نکرده ام که صندلی رسانه را قدرتمندتر از صندلی فرمانداری و استانداری یافته ام! چه در دوره اصلاحات و چه در دوره احمدی نژاد و حتی روزهای اول دولت تدبیر و امید پیشنهاداتی برای نزدیکی به شخص اول استان داشته ام که هیچکدام را نپذیرفته و همواره دوست داشته ام شخصیت مستقل رسانه ای خود را حفظ کنم.
در همین دولت و زمانی که آقای دکتر احمدی استاندار فارس شدند همان روزهای اول به دلیل اعتماد و اعتقادی که از زمان معاونت سیاسی اش در دوره اصلاحات به من داشت به مشاور عالی خود اعلام کرد :درب اتاق من همیشه به روی صدری باز است مگر اینکه حسابی سرم شلوغ باشد. با این وجود هیچوقت از لطف ایشان سوء استفاده نکردم و تقاضای ملاقات با وی را نداشتم.شماره تلفنش را همان روزهای اول به من داد و خدا را گواه می گیرم تا چند روز قبل ار سفر ریاست جمهوری هرگز به او تلفنی یا پیامکی نزدم تا اینکه برای چندمین بار از طریق پلیس فتا احضار شدم و مجبور شدم به استاندار پیامک بدهم در آستانه سفر رئیس جمهور احضار یک خبرنگار جو خوبی در استان ایجاد نخواهد کرد.با مساعدت استاندار یک روز پس از اتمام سفر ریاست جمهور به پلیس فتا رفتم و احضاریه دادسرا را که مربوط به شکایت اداره کل ورزش و جوانان فارس بود را دریافت و در روز تعیین شده نیز خود را به بازپرس پرونده ام در دادسرا معرفی کردم و هرگز از قانون فرار نکردم و خدا را شاکرم آنجا نیز دفاعیه خوبی ارائه دادم آن هم در حالی که اداره یاد شده دو وکیل برای پیگیری شکایتش فرستاده بود و دوستان اصلاح طلب که وکالت خوانده بودند حاضر به همراهی من در دادسرا نشدند.قصه غریبی است…
در هر حال رابطه من با جناب دکتر احمدی به گونه ای نیست که دیدار او آرزویم باشد! اگر تا حالا ایشان را کم زیارت کرده ام به خواست خودم بوده چرا که نخواسته ام این دیدارها خللی در نگاه نقادانه ام به ایشان وارد کند.بنده در موارد متعدد جناب استاندار را در خبر پارسی نقد کرده و نقد خواهم کرد.او را با اسم واقعی و در سایتی که همه می دانند مدیرش کیست نقد کرده ام.هرگز در هیچ نقدی از اسم مستعار استفاده نکرده و نخواهم کرد که تعهد من به حرفه خبرنگاری مانع از پنهان کاری و ترس و بزدلی است.همین امروز در اتاق مشاور عالی استاندار بودم و به ایشان عرض کردم: به آقای استاندار بگوئید صد مدیر ستادی هم که عوض کند مثل تغییر نماد مدیران مورد علاقه جبهه پایداری یعنی ایمانیه نمی شود.گفتم هزیته ای که استانداری بابت ابقای ایمانیه می دهد از هزیته حمله به علی مطهری بیشتر است و حاضرم حرفم را با مدرک و سند بزنم.به ایشان عرض کردم: هر روزی که از ابقای مشفقیان می گذرد برابر با شریک شدن در خساراتی است که استاندار آن را برابر با خسارات جنگ دانست.صحبت زیاد شد و در همه این صحبت ها حرفم را شفاف زدم و هرگز از مواضع خود به عنوان یک خبرنگار منقد پایین نیامدم.
مخاطب عزیز! ارائه نظر و تحلیل هر چند غلط حق هر خبرنگاری است از شما تعجب می کنم چگونه از گردش آزاد اطلاعات سخن می گوئید اما این حق را برای اینجانب قائل نمی شوید که نقطه نظرات خود را در قالب تحلیل و تفسیر بیان کنم؟!آیا چون این نقطه نظرات با خواست شما و همفکرانتان یکی نیست نباید آنها را ارائه کنم؟ ارائه این نقطه نظرات یعنی از مخاطب فاصله گرفتن؟ نکند فکر می کنید مخاطب خبر پارسی فقط شما و دوستان و همفکرانتان هستند و من باید فقط برای خوشآمد شما بنویسم؟! این همه نقد ما را بر استاندار ندیده اید یا خود را به ندیدن زده اید؟
مخاطب محترم! نیک می دانید که زبان خوب، زبانی است که ذکر خدا و شکر نعمت های او، و نیز راهنمایی مردم می کند زبان بد، زبانی است که جز به بیهوده گویی سخن نمی گوید. خدای ناکرده نمی خواهم بگویم منتقدان استاندار سخن بیهوده می گویند اما همه سخنان آنها ذکر خدا و شکر نعمت های پروردگار و راهنمایی مردم نیست گاهی اطلاعات ناقصی دارند. گاهی حرفشان نه از روی دلسوزی برای مردم که از جنس سهم خواهی است لذا برخی مواقع سخنی می گویند که بیانش نه تنها دردی دوا نمی کند که بر مشکلات می افزاید من به این منتقدین محترم خواستم بگویم در شرایط فعلی و با این ادبیات و رقیبی که هوشیار نشسته است تا از اختلاف ما سود ببرد، سخن گفتن خیلی به صلاح نیست چون خطر زبان بسیار است و این گونه مواقع فقط فضیلت سکوت به وقت صلاح است که هنوزا هنوز قصه زاغ و روباه برای ما عبرت نشده است.
در آن یادداشت اصلا نگفتم که رسانه سکوت کند که تاکید داشتم «سکوت در روزنامه نگاری معنا ندارد» خطاب من به آن دسته از منتقدینی بود که بخصوص بعد از قضیه علی مطهری هر حرف و کلام استاندار را بی آنکه در آن تامل کنند چونان پتکی برسرش فرود می آورند و هزینه این پتک ها را متاسفانه جریان اعتدال گرایی پرداخت می کند.ضمن اینکه منظور من از اتخاذ سیاست صبرِ سکوت، سکوت مطلق نبود چرا که سکوت مطلق از لوازم عقل نیست بلکه منظور از سکوت یعنى سکوت از حرف ها و سخنان غیر مناسب و بعضا بی فایده.
پس از سال ها کار رسانه به خوبی می دانم نشر کلام یک روزنامه نگار اصیل یعنی نشر معارف و حقایق چنانکه خداى تعالى متصف به تکلم است و از اوصاف جمیله او «متکلم» است. اما اگر قرار است به جای تکلم، هذیان بگوئیم همان بهتر که سکوت پیشه کنیم که هیچ جای یادداشت من نگفته بود رسانه سکوت کند باز هم تاکید می کنم نوشته بودم: «سکوت در روزنامه نگاری معنا ندارد». شما که دغدغه حق گویی دارید کاش منصف بودید و من را به چیزی که ننوشته ام متهم نمی کردید!
تحلیل های خبر پارسی موجود است و مشخص می کند با کدام دسته از شخصیت ها و مدیران زاویه داشته و دارد در بسیاری از انتصاب هایی هم که نام بردید ما نیز با شما همداستانیم حتی در مقطعی با شکایت برخی از این دوستانی که شما نام بردید زندان عادل آباد هم تجربه کردم. تجربه ای که در دوران سیاه احمدی نژاد نداشتم اما با شکایت برخی از مدیرانی که شما اسم بردید و شانه خالی کردن «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» آن را تجربه کردم تا مشخص شود پیوند کی با کی مبارک باشد!!
مخاطب گرامی! بنده نه مارکزتا را می شناسم و نه اسمش را شنیده ام اما دلیل نمی شود چون ایشان و استاد فقید معتمدی و محسنیان راد، جمعی یا جماعتی را دعوت به “سکوت” نکرده اند من نیز جمعی را به سکوت دعوت نکنم دعوت که اجبار و تهدید و هشدار نیست فقط یک دعوت است و در هیچ کتاب روزنامه نگاری هم نیامده رسانه حق ندارد از عده ای دعوت به سکوت کند رسانه نیز شخصیتی دارد و هر شخصیتی می تواند دیگری را به چیزی دعوت کند یا نکند!
برخی از دوستان شما نیز پیام داده اند چند گرفتی برای مصاحبه با استاندار تهمت بی شرمانه ای که فقط لایق سهم خواهان است! اتفاقا اخیرا استاندار خواسته بود که نام من و همکارم یعنی آقای تظری را جزو لیست خبرنگارانی که عیدی دولت شاملشان می شود قرار گیرد که با اجازه شما این عیدی هنوز به ما پرداخت نشده است!
خبر پارسی یک رسانه مستقل اما حامی دولت است که به سختی خودش را اداره می کند گاهی دوستان بعضا دانشجو کمک های ناچیزی به سایت می کنند و در موارد خیلی کمی نیز برخی دوستان همفکر به ما کمک کرده اند اما نه آنقدر که از عهده پرداخت هزینه های سایت و نویسندگانش برآئیم .اتفاقا چند وقتی است برای اینکه سرور خود را ارتقا ببخشیم معطل پانصد هزارتومان ناقابلیم ولی حاضر نشده ایم استقلال رسانه ای خود را فدای پول و پاداش کنیم اما رسانه های رقیب هیچ دغدغه ای از این بابت ندارند و چقدر بد است برای دولت که حامیانش تا این اندازه در مضیقه باشند.
خبر پارسی هیچ هراسی از بیان حقایق ندارد اما خیلی تلخ است که بارها و بارها برای مدیر مثلا اصلاح طلب صنایع و معادن پیغام فرستاده ایم که نشستی را با ایشان داشته باشیم شاید چند صنعتگر را به عنوان اسپانسر به ما معرفی کند تا در عوض محصول کارخانه اش را تبلیغ کنیم اما دریغ از یک کلمه پاسخ! ما هرگز نه برای این دولت که برای هیچ دولتی از نمدش کلاه نبافته ایم و نخواهیم بافت چرا که رسانه وابسته را رسانه آزاد نمی دانیم. همه تهمت زنندگان را نیز به خدا واگذار می کنیم.