خبر پارسی – فرزاد صدری – وقتی در خردادماه ۸۸ کاندیدای رقیب اصلاح طلبان سخنان تحریک کننده ای علیه آنها بیان کرد و پس از آن وقایعی شکل گرفت که فضا را به سمت خروج از عقلانیت سیاسی، بدبینی و سو تفاهم پیش برد،شاهد تشدید روند حذف اصلاح طلبان بودیم از آن روز تا خرداد ۹۲ چه زجرها کشیدیم تا تا دولتی بر امور حاکم شود که میوه شیرین اعتدال بود.
یک دهه پیش از ۸۸ زمانی که عده ای از دل جنبش دانشجویی شعار عبور از آن ممنوع الاسم را سر دادند شاید در ذهن خوش بین ترین افراد به نظام نیز خطور نمی کرد که آن نجیب زاده ،ممنوع الاسم و تصویر و بیان شود!گر دیروز آن استراتژی عبور را پی نمی گرفتیم امروز قطعا بخش مهمی از اهداف اصلاح طلبی به بار نشسته بود و هیچ نجیب زاده ای ممنوع الاسم و سخن و تصویر نمی شد!
شعار اصلاح طلبان همواره قانونمداری و اخلاق مداری با تکیه بر مردمسالاری دینی بوده و هست.دفاع از حقوق شهروندی و حرکت اصلاحی به جای حرکت انقلابی از دیگر مشخصه های اصلاح طلبی است اما اینکه چرا روزی می خواهیم انقلابی وار از نماد اصلاحات عبور کنیم و امروز نیز به جای تعامل و گفت و گو در پی تغییر و براندازی هستیم جای تعجب دارد. یا منِ روزنامه نگارِاصلاح طلب در تعریف اصلاحات دچار مشکل هستم یا شمای منتقد سهم خواهی در لباس اصلاحات هستید!
این روزها تماس های زیادی با من گرفته می شود که چرا اصرار بر حفظ دکتر احمدی استاندار فارس دارم؟در پاسخ به این دوستان می گویم من فرزاد صدری حامی دولت و یار منتقد او هستم.دولت تا این لحظه هیچ تصمیم آشکاری برای تغییر استاندار فارس نگرفته و من اشتباه تاریخی اصلاح طلبان را تکرار نمی کنم و از روحانی عبور نخواهم کرد!
نگاهی به گزینه های جانشینی دکتر احمدی کافی است تا بدانیم به سمت کدام چاه هدایت می شویم!گزینه هایی که نه سابقه اصلاح طلبی دارند و نه پیشینه اجراییِ قابل توجه! نه بومی هستند و نه با جغرافیای سیاسی استان آشنایی دارند! شاهد مدعا اینکه اصولگراترین نماینده شیراز یعنی حسین ذوالانوار از تغییر استاندار استقبال می کند استقبالی که می تواند بیانگر پیوندتان مبارک بعضی ها با بعضی ها باشد!چه تلخ است که یک روزنامه نگار اصلاح طلب بنویسد منتقدانِ استاندار ،ذوالانوار پیوندتان مبارک!
اینجانب نه از دکتر احمدی تقاضای مسئوولیت داشته ام نه تقاضای مالی و نه حامی کورکورانه او بوده ام که هنوزا هنوز بر ادامه کار پایدارچی ها بر مسئولیت های مهم و دستگاه های متمول!معترض بوده و هستم اما در تمام روزهای استانداری او با قلم خود باب گفت و گو و نه جنگ را باز کرده ام و به این روند ادامه خواهم داد چرا که من یک روزنامه نگار بوده و هستم و افتخار می کنم که روزنامه نگار حامی دولت تدبیر و امیدم.دولتی که برای من یادآور ذلت و خواری و دروغ و مکر و خدعه و نیرنگ نیست.دولتی که اشتباه می کند اما اجتهاد نمی کند!
پایان سخن اینکه اگر جناب استاندار راهمان دادند که چه بهتر و اگر راهمان ندادند به قول آن دوست اصلاح طلب: «اگر راهمان دادند، از درب و اگر از درب راهمان ندادند، از پنجره و اگر از پنجره نشد از سقف باید وارد بشویم. در آخر هم اگر هیچ یک از این راهها راهمان ندادند، آنقدر میایستیم تا ما را راه بدهند و گوش شنوایی برای حرفمان پیدا شود.» و اگر گوش شنوا هم پیدا نشد سیاست ما باید «صبرِ سکوت» باشد اگرچه سکوت در روزنامه نگاری معنا ندارد ولی دوستِ منتقدم «صبرِ سکوت» پیشه کن!